نقد و بررسی فیلم «جاده قدیم»: قدیمی و خاک خورده
خطر لو رفتن داستان
«جاده قدیم» از نمونه فیلمهایی است که در نیمه دوم دهه هفتاد و نیمه اول دهه هشتاد بیشتر ساخته میشد. ملودرامهایی خانوادگی و اجتماعی که یک موقعیت یا گره اجتماعی ویژه را دستمایه خود قرار میدادند از آن بحران داستان و فیلم را بیرون میکشیدند. فیلم هایی ازایندست در هر دو جریان اصلی سینمایی آن دوران قبل شناسایی است؛ در سینمای بدنه و عامهتر آن سالها با فیلمهایی مانند «چهره» سیروس الوند و در شکل خاصتر و بهاصطلاح روشنفکرانهاش با فیلمهایی نظیر «زیر پوست شهر» بنی اعتماد یا «شوکران» بهروز افخمی. «جاده قدیم» ساخته منیژه حکمت هم قرار است در ادامه سنت چنین فیلمهایی ساخته شود.
منیژه حکمت که از قدیمیهای سینمای ایران است و بهعنوان منشی صحنه، مجری طرح، تهیهکننده و البته کارگردان حضور پررنگی بهعنوان یک زن در سینمای ایران داشته است بعد از مدتها دوباره دست به کارگردانی و ساخت فیلم زده. او پیشازاین دو فیلم دیگر ساخته است که اولین آنها، «زندان زنان» محصول اواخر دهه هفتاد، فیلم بسیار بحثبرانگیزی بود و دو سال توقیف شد و امکان نمایش در جشنواره فجر را پیدا نکرد.
فیلمی سه اپیزودی که درباره ظلم و ستم و جفایی ست که در حق زنان شده است (که البته غیرازاین هم نیست) و البته رویکردی شدیداً ملودراماتیک و حتی اغراقشده داشت و شبیه به «دایره» جعفر پناهی برای دور زدن ممیزی، به دامان ملودرام بیشازاندازه پناه برده بود. «زندان زنان» در آن سالها با استقبال خوبی مواجه شد و موفق شد از جشن خانه سینما هم جوایزی دریافت کند. پسازآن و پس از وقفهای نهچندان طولانی حکمت در اواسط دهه هشتاد فیلم دومش یعنی «سه زن» را ساخت که هیچ فیلم خوبی نبود و موفقیتی هم کسب نکرد تا بازهم با وقفهای طولانیتر و این بار در اواسط دهه نود سراغ ساخت «جاده قدیم» برود.
«جاده قدیم» شروع خوبی دارد. تیتراژ دلنشین آغازین فیلم، دروازه خوشنقشونگاری برای ورود به جهان فیلم است و تماشاگر را مشتاق مواجهه با اثر میکند و کموبیش او را به یاد «بزرگراه گمشده» دیوید لینچ میاندازد. (البته که قیاس میان این دو فیلم یک قیاس مع الفارغ است) حتی پس از تیتراژ هم مدخل ورودی فیلم و مقدمهچینیهایش موفق میشود فضای گرم و صمیمانهای را از زندگی خانواده قهرمانش یعنی مینو برای تماشاگر بسازد؛ اما متأسفانه پس از عبور از افتتاحیه فیلم و با رسیدن به گره اجتماعی و نیرومحرکه داستان، «جاده قدیم» ناگهان از دست میرود و تبدیل به فیلمی تلفشده میشود. فیلم پسازآن صحنه به صحنه بدتر میشود و بیش از همه این واکنشهای غیرعادی و سادهلوحانه اطرافیان به ماجرای اتفاق افتاده برای مینو است که فیلم را نازل، غیرواقعی و البته کهنه جلوه میدهد. این کهنگی دیدگاه فیلمنامه بیشترین ضربه را به فیلم زده است. واکنشها بیشتر شبیه به اتفاقاتی ست که مثلاً در دو دهه گذشته رخ میداده و شکل برخورد کاراکترها با بحران هم درست به همین منوال شبیه به آدمهایی از سالهای دور، ده بیست سال پیش است. این کهنگی بیش از همه دامن خود قهرمان یعنی مینو را لکهدار کرده است. کاراکتری که فیلم از او میسازد با واکنشش به حادثهای که برایش اتفاق افتاده تناسبی ندارد و انگار با دو آدم متفاوت سروکار داریم. او که زنی مدیر و مدبر است، کسی که توانسته خانواده شوهرش را و خود او را که به نظر آدم مسئولیتپذیری نمیرسد جمعوجور کند و در بانک هم جدیت و ثابتقدمی او را در کنترل و مدیریت بحران دیدهایم، پس از اتفاقی که برایش میافتد تماماً تبدیل به آدم دیگری میشود. شوهر او با بازی بسیار بد آتیلا پسیانی، پسر و دخترشان و درواقع همه اطرافیان آنها هم مانند خود قهرمان و یکی از یک بدتر به همین مرض مواجه میشوند و واکنشهایشان به داستان مینو با آنچه فیلم از خودشان تا به اینجای کار ساخته است هیچ سنخیتی ندارد.«جاده قدیم» به شکلی جوابیهای به «فروشنده» هم میتواند باشد. اینجا در پی تعرضی که صورت میگیرد اما با قهرمان زن همراه میشویم و نه مردش و چگونگی مقابله او را با موقعیتی که ناخواسته درش قرارگرفته میبینیم. در آنجا زن سکوت کرده و همسرش به شکلی شخصی و نه از راه قانونی دست به انتقامگیری میزند اما در اینجا زن بعد از تلاطمهای بسیار و مبارزه با نفس و درون خودش بالاخره به اتفاق اقرار میکند و از مجرای قانونی پی قضیه را میگیرد.
«جاده قدیم» از درنیامدهترین فیلمهای جشنواره امسال است، ملودرامی کهنه و تاریخمصرف گذشته دارد و در برابر سهمناکی موقعیت و گره خود نمیتواند حق مطلب را ادا کند و این سهمناکی را به تماشاگر انتقال دهد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.