۵ فیلم برتر سینمای دفاع مقدس در دهه نود
در دهه نود فیلمهای کمتری در ژانر دفاع مقدس ساخته شدهاند اما در میان این شمار کم آثار ویژهای به چشم میخورد با رویکردهایی که پیشتر دیده نشده است. این تغییر رویکرد بخشیش بهواسطه پوست انداختن سینمای ایران و الگوهای دیرینهاش است. سینمای ایران از اواسط دهه هشتاد سویهای مدرن و پستمدرن پیدا میکند و این باعث میشود با آثاری در ژانر دفاع مقدس روبهرو باشیم که دیگر روایاتشان شبیه به فیلمهای پیش از خود نیست. این تغییر رویکرد در بعضی از کارگردانان مهم دفاع مقدس و نگاهشان هم دیده میشود. بارزترین نمونهاش ابراهیم حاتمی کیا که در «بادیگارد» حاج کاظمش را میکشد تا روایت تازه جوانان نسل بعد از جنگ را آغاز کند. همچنین ورود نگاههای نو و جوانان تازهنفسی مانند محمدحسین مهدویان، باعث میشود در دهه نود با سینمای دفاع مقدسی متفاوت و نوپا سروکار داشته باشیم.
ـ چ«چ» در زمان اکرانش کم تحویل گرفته شد و بسیاری از منتقدان فیلم را کوبیدند اما حقیقت اینجاست که «چ» نهتنها فیلم بدی نیست که در میان آثار ابراهیم حاتمی کیا، یک فیلم متمایز بهحساب میآید. بیشترین چیزی که در زمان اکران مورد تمسخر واقع میشد اکشن فیلم بود اما اکشن «چ» اتفاقاً کارآمد است. صحنه سقوط هلیکوپتر را به یاد آورید یا درگیریهای داخل بیمارستان را که نفس را در سینه حبس میکند؛ اما تمایزی که به آن اشاره شد بیشتر ازلحاظ مضمونی بروز پیدا میکند؛ چمران حاتمی کیا را میتوان روی دیگر سکه حاج کاظم دانست. مردی آرام و اهل گفتمان و چریکی که با کتوشلوار در جبهه ظاهر میشود. تمام تلاش حاتمی کیا و چمرانش مصالحه و پیشبرد صلح بدون خونریزی است. حتی در شرایطی که در ماشین رئیس حزب جداییطلب کردستان، با او صحبت میکند سعی بر ختم ماجرا دارد و باوجودیکه میتواند او را بکشد، نمیکشد! فلاشبکهایی که چمران را همراه با همسر و فرزندانش در فیلم به تصویر کشیده شده بهیادماندنیاند و خصوصاً آخرین فلاشبکی که در پایان فیلم، چمران را در حال پاره کردن نگاتیوهایش که همان خاطراتش هستند، نشان میدهد بسیار تأثیرگذار از کار درآمده است. حاتمی کیا با دید بسیار بازی «چ» را ساخته و حتی از زیر بار نمایش سویه چپگرایانه شخصیت دکتر چمران هم درنرفته است که هیچ، با بازسازی یکی از آهنگهای معروف فداییان خلق در لحظات دراماتیک و احساسی که دکتر چمران پشت سر میگذارد، روی آن مهر تأکید هم نهاده. همه اینها دست در دست هم میدهند تا «چ» همان فیلمی شود که رویکرد سیاسی و اجتماعی حاتمی کیا را در قالب جدیدش برای اولین بار نمایان کند. رویکردی که در «بادیگارد» به اوج تغییر میرسد.
همچنین بخوانید:
پنج فیلم برتر دفاع مقدس در دهه هفتاد
ـ بدون مرز«بدون مرز» یک فیلم اولی بود که چندان دیده نشد و بعد از جشنواره هم تنها اکرانهای محدودی در سینمای هنر و تجربه را پشت سر گذاشت؛ اما «بدون مرز» یک فیلم قابلقبول و البته یک فیلم اول حیرتانگیز است. مهمترین ویژگی فیلم فضاسازی خوبی است که امیرحسین عسگری کارگردان در داخل یک لوکیشن بسته یعنی یک کشتی بهگلنشسته میپروراند. باوجودیکه قهرمان فیلم یک پسر نوجوان است و فیلم تعداد محدودی بازیگر دارد، اما نبض تماشاگر را در اختیار خود میگیرد که این نشان از پختگی کارگردان در به تصویر کشیدن روایت فیلمش دارد. تماشاگر با پسربچه بهراحتی خو میگیرد و از گذرگاه نگاه کودکانه او از جنگ و مختصات خانمانسوزش بیزار میشود. «بدون مرز» فیلمی صلحطلبانه است که در رقابت بین دو جبهه حق را به زندگی بدون جنگ میدهد و در موضع برادری میایستد، همانطور که پسربچه هم بدون توجه به اینکه غریبه در کشتی یک بیگانه یا دشمن است، به دوستی و زندگی پایبند میماند.
ـ شیار ۱۴۳«شیار ۱۴۳» بهترین فیلمی است که درباره مادران چشمبهراه فرزندان به جنگ رفته و هرگز بازنگشته، ساخته شده. نرگس آبیار با وجودیکه اولین فیلم مطرح و مهم خود را ساخته، انگار بارها و بارها پیشتر فیلم را در ذهنش شکل بخشیده و بهخوبی میدانسته که هر صحنه را چطور باید بگیرد که مجموعه جالبتوجهی چون «شیار ۱۴۳» را نتیجه دهد. مهمترین نکتهای که «شیار ۱۴۳» را از باقی فیلمهایی که درباره مادران در انتظار ساخته شدهاند، جدا میکند نگاه سرد و بافاصله فیلمساز نسبت به موضوع و قهرمان فیلمش است. نرگس آبیار برای مادر فیلمش دل نمیسوزاند و اصلاً هم دلش نمیخواهد که حس دلسوزی یا ترحم تماشاگر را نسبت به قهرمانش تحریک کند و با ملودرامبازی او را به گریه بیاندازد که سعی میکند تماشاگر در خلل همراه شدن تمام و کمال با قهرمان، دردها و آلام او را دریابد و بیندیشد.
ـ ایستاده در غباراولین ساخته محمدحسین مهدویان! فیلمی درباره حاج احمد متوسلیان بزرگ که پر از ایدههای تازه روایی بصری و مضمونی است و برخلاف انتظار با استقبال خوبی هم از جانب تماشاگران روبهرو شد. بگذارید از ایدههای بصری و فنی شروع کنیم. دقیقاً نمیتوان گفت که «ایستاده در غبار» یک فیلم داستانی است یا مستند بازسازی یا مستند داستانی یا چه! همه اینها هست درحالیکه به شکل دقیق هیچکدامشان هم نیست. فیلم بر اساس صداها و مصاحبههایی واقعی ساخته شده است. همه صداها مستند هستند و تصاویر برای صداها طراحی شدهاند اما آنچه باعث میشود قضیه پیچیدهتر از این حرفها شود که به این راحتی فیلم را یک مستند بازسازی بدانیم نحوه تدوین این صداهاست. مهدویان از دل ساعتها صوت، حذف و اضافه کرده و جملات را جابهجا کرده است تا به روایت مطلوب خود برسد بدون اینکه واقعیت را دستکاری کند. کاری سخت و البته هیجانانگیز و نبوغ آمیز.
ضمن اینکه تصویری که فیلمساز از حاج احمد متوسلیان ارائه میدهد، در میان همه قهرمانان واقعی و غیرواقعی که در سینمای دفاع مقدس میشناسیم بیهمتاست. مردی جدی و بدون شوخی که تماشاگر بیش از آنکه با تصاویر رایج و نمایش نماز و دعا خواندش به توکل و اخلاصش در بندگی پی ببرد، از لابهلای جزییات دمدستی زندگی روزمره یک فرمانده این خلوص ایمان را در حاج احمد کشف میکند. اگر «ایستاده در غبار» یکی از پیشروترین و متفاوتترین فیلمهای دفاع مقدس باشد بیشک حاج احمد تصویر شده در فیلم یکی از پرجذبهترین، حقطلبترین و ویژهترین قهرمانان سینمای جنگ ایران و صدالبته سالهای جنگ تحمیلی در زیست عینی است.
ـ تنگه ابوقریب«تنگه ابوقریب» پیش از اینکه فیلم خوب یا بدی باشد یک اثر عجیبوغریب است. بهرام توکلی که همواره او را با پوچگرایی، مرگاندیشی و حال افسرده فیلمهایش بهجا میآوریم معلوم نیست چطور شده که فیلمی درباره رشادتهای قهرمانانه سربازان در ساعات پایانی جنگ ساخته است؛ اصلاً این ایده ضد روایی فیلم که داستانی تعریف نمیکند و تنها از خاکریزی به خاکریز دیگر پرسه میزند و بمب و خمپاره و مرگ را نشانمان میدهد، قرار است چه کارکردی داشته باشد؟ حقیقت اینجاست که «تنگه ابوقریب» یک فیلم نیمهکاره است، انگار که یک نیمه کم داشته باشد… اما چه چیزی آن را در لیست پنجتایی قرار داده است؟ دلایل فرا متنی! همان دلایلی که باعث شدند برای فیلم هشتگ «بهترین فیلم دفاع مقدس» به راه بیفتد و بارها در شبکههای مجازی تکرار شود! اهمیت «تنگه ابوقریب» در اینست که توانست با تکنیکها و جلوههای ویژه بسیار قویش که حتی میتوانید ترکشهای حاصله از یک انفجار مصنوعی را هم از فرط دقت در فیلم ببینید و با همین فاز ضد رواییاش که تمرکز را بر بروز احساسات و عاطفه میگذارد و تماشاگر را غرق در اندوه و غربت این سربازان تشنهلب میکند، قشری را به سالن سینما بکشاند که سینمای دفاع مقدس هرگز برایشان چنین جذابیتی را نداشته است. درواقع موفقیت اصلی و واقعی «تنگه ابوقریب» درست در همین است: آشتی دادن مخاطبان جوان و نسل جدید با سینمای دفاع مقدس. در این مسیر همانقدر که جلوههای میدانی خوب تأثیرگذارند، حضور بازیگران جذابی مانند امیر جدیدی یا جواد عزتی هم حائز اهمیت است، همانطور که دوربین سیال و بیزمانی و بیمکانی فیلم که هیچ ردی از آرمانها و متریال فیلمهای جنگی پیش از خود به جا نگذارد. (فراموش نکنید که فیلم از تنگه موردنظر هیچ جغرافیایی نمیسازد و عملاً آن را در لوای نماهای نزدیک خود از روایت حذف میکند تا فوکوسش را از روی شهادت و سلاخی شدن سربازان با لبان تشنه نگیرد.)
همچنین بخوانید:
۵ فیلم برتر دفاع مقدس در دهه هشتاد
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.