قصه های سرزمین خورشید: ده شاهکاری که از مردم خوزستان میگویند ـ قسمت دوم
شکی نیست که قسمت بزرگی از تاریخ معاصر کشورمان مربوط به هشت سال دفاع مقدس است و طبیعی است که واکنش چنین رویداد بزرگی در سینما هم مشاهده شود. خوزستان و سایر استانهای مرزی و جنوبی کشور، خط مقدم مبارزه با متجاوزین عراقی بودند و قبل از آنکه نیروهای ارتش وارد عمل شوند این خود مردم بودند که دستبهکار شدند و باجان و دل در مقابل پیشروی نیروهای دشمن ایستادگی کردند. هشت سال جنگ، بیشترین ویرانی را در خوزستان به بار آورد، ویرانی که حتی با پایان جنگ هنوز آثارش بهجای مانده است. بیکاری، اوضاع نابسامان اقتصادی و دیگر معضلاتی که امروزه خوزستان و مردم نجیبش با آن رو برواند همه بازماندههای جنگ تحمیلی هستند. مسجدسلیمان، آبادان و خرمشهر که روزگاری اولین میزبانان مهندسین انگلیسی بودند و شکوه و عظمتی درخور مردمانشان داشتند، روزهای سختی را میگذرانند. از سختیهایی که مردم خوزستان این روزها دستبهگریبانش هستند قبلاً گفتیم و هرچه بگوییم کم است؛ بهجایش زبان تصویر را به یاری میگیریم.
طبیعی است که تاریخ پرفرازونشیب سالهای اخیر، مهمترین قسمت از ساختههای مربوط به این خطه را دربر میگیرد، ازاینرو در ادامه مطلب قبلی، سه فیلمی را که جنگ را از دیدگاه متفاوتی دستمایه اصلی خود قرار میدهند را معرفی میکنیم، اما این بدین معنی نیست که تاریخ خوزستان و بازنمایی سرزمین خون و خورشید به همینجا ختم شود. با معرفی دو فیلمی که برههای متفاوت از تاریخ این سرزمین را به تصویر میکشد این مطلب را به پایان میبریم، به امید آنکه مشکلات مردم خوزستان و همه ایران هم به پایان برسد.
قصه های سرزمین خورشید: ده شاهکاری که از مردم خوزستان میگویند ـ قسمت اول
۱- روز سوم- محمدرضا لطیفیبیشک، «روز سوم» درخشانترین و مهمترین فیلم کارنامه کاری محمدحسین لطیفی در سینماست. لطیفی که بیشتر بهواسطه ساخت سریالهای تلویزیونی شناخته میشود، «روز سوم» را از مستندی الهام میگیرد که حمید زرگر نژاد قبلاً ساخته بود. «ماهورا» اولین ساخته حمید زرگر نژاد با پرداختن به موضوعی متفاوت، رگههایی از این داستان را در خود دارد، پس بعد از دیدن «ماهورا» تعجب نکنید که داستان عشقی فرعی که در فیلم تصویر شده است تا این حد به «روز سوم» شباهت دارد. «روز سوم»، روایت خواهر و برادری در آخرین روزهای مقاومت خرمشهر در برابر متجاوزین عراقی است. خواهری که شکستگی پایش مانع فرار اوست و برادری که با کمک دوستانش قصد دارد هر طور شده، خواهرش را از خرمشهر خارج کند. در این میان عشقی فراموش نشده و تابو میان یکی از سربازان عراقی و دختر خرمشهری که سالها قبل از شروع جنگ شکلگرفته بود، از زیر آوار و ویرانههای شهر و خشونت و وحشیگری حاکم بر جنگ سر برمیآورد. «روز سوم» که برداشتی از یک داستان واقعی است، روزهایی از تاریخ خرمشهر را نشان میدهد که در پشت حماسه آزادسازی این شهر فراموششده است. مردمانی که خانه و کاشانه خود را گذاشتند و رفتند و خونهایی که به زمین ریخت و غیرنظامیانی که از جان و مال و ناموس خود دفاع کردند، قهرمانان اصلی «روز سوم» هستند.
۲- دوئل- احمدرضا درویشیکی از متفاوتترین آثار مربوط به سینمای دفاع مقدس، «دوئل» ساخته احمدرضا درویش است. این فیلم پرخرج و مستقل، از روزهای پر تبوتاب جنگ داستانش را شروع میکند و سفر قهرمان اصلی فیلم و دوستانش را برای جابهجایی یک محموله باارزش که خودشان هیچ اطلاعی از محتویاتش ندارند را دنبال میکند و با رفتوبرگشتهای زمانی میان حال و گذشته، سرنوشت صندوقچه و رزمندههایی که مأمور جابهجایی آن هستند را به نمایش میگذارد. شخصیت اول فیلم، زینال با بازی خوب پژمان بازغی که بهترین بازی کارنامه بازیگریاش را در این فیلم رقم میزند، شمایل یک رزمنده خسته و تازه از اسارت بازگشته در کنار روزهای پرشور جوانی این کاراکتر، تصویری فراموشنشدنی است از خشونت جنگ. بازگشت زینال پس از سالها اسارت به زادگاهش همراه با بدبینیها و شایعاتی است که او و خانوادهاش را تحت تأثیر قرار میدهد اما مهمتر از آن سرنوشت صندوقچه مرموز است که زینال پس از همه این سالها و جاننثاریهایی که برای حفظ آن انجامشده، خود را متعهد به پیدا کردن و بازگرداندنش میداند. «دوئل» با جلوههای بصری جذابش، خط داستانی پررمزوراز و ریتم تند حوادثش، یکی از ژنریک¬ترین آثار سینمای دفاع مقدس است و لوکیشنهای بینظیری که محل اتفاقات فیلم هستند هم «دوئل» را تبدیل به یک اثر قومی و ملی کامل میکند.
۳- اتوبوس شب- کیومرث پوراحمددر میان آثار کیومرث پوراحمد، «اتوبوس شب» فیلمی است متفاوت، برگرفته از یک داستان واقعی که قبلاً در فیلم کوتاهی به نویسندگی حبیب احمدزاده بازنمایی شده بود. احمدزاده در «اتوبوس شب» هم در کنار پوراحمد حضور دارد تا حال و هوای اصیل فیلم حفظ شود. قصه نوجوانی که یکتنه چندین اسیر عراقی را از خط مقدم جبهه تحویل میگیرد و به نیروهای ایرانی تحویل میدهد، مسلماً قصهای جذاب و سینمایی است، اما نبوغ پوراحمد در پرداخت چنین داستانی، شخصیتها و فضاسازی است که در «اتوبوس شب» میبینیم. مهرداد صدیقیان در نقش نوجوانی که این مأموریت خطیر را به عهده گرفته است در کنار خسرو شکیبایی که برای همین فیلم آخرین جایزهاش از جشنواره فجر را دریافت میکند، همنشینی دو کاراکتر متفاوت است که از همان لحظه اول و کلکلهای ابتدایی بشارت یک فیلم پرکشش را به بیننده میدهد. «اتوبوس شب» که سیاهوسفید فیلمبرداری شده است، یکی از واقعیترین و ملموسترین آثار مربوط به دفاع مقدس است که با یک خط داستانی جذاب و فراز و نشیبهای داستانی، بیننده را از ابتدا با خود همراه میکند. موسیقی فردین خلعتبری هم با مایههایی از موسیقی فولکوریک جنوب، همراه بینظیر قصه پوراحمد است. دیالوگ مهرداد صدیقیان در این فیلم، شرححال همه نوجوانانی است که بهگونهای درگیر جنگ شدند و فقط همین دیالوگ کافی است تا حس و حال آن روزهای مردم جنوب کشور را درک کنیم:” یک روز شانزده سالم بود و بچه بودم، دو روز بعدش جنگ شد، بازم شانزده سالم بود، اما دیگه بچه نبودم.”
۴- شیر سنگی- مسعود جعفری جوزانییکی از آثار کمتر دیدهشده سینمای ایران، «شیر سنگی» از اولین ساختههای مسعود جعفری جوزانی است. فیلمی که نه از جنگ و دفاع مقدس که از استعمار انگلیس و نفوذ و اعمال قدرت آنها در روزهای اولیه کشف نفت در ایران میگوید. فیلم تقابل زندگی قبیلهای بختیاری در حاشیه لولههای انتقال نفت و انگلیسیهایی که خود را صاحبخانه میدانند را نشان میدهد. ماجرا از یک قتل شروع میشود و به درگیری و ایستادگی بختیاریهای در مقابل قشون انگلیسی میرسد. «شیر سنگی» یک درام قهرمانپرور با المانهای بومی و فرهنگی است. همکاری دو یار دیرین، علی نصیریان و عزتالله انتظامی در این فیلم، در کنار قابهای محمود کلاری و موسیقی فریدون شهبازی، «شیر سنگی» را تبدیل به یک استعاره زیبا از مقاومت و اصالت قوم بختیاری کرده است.
۵- اژدها وارد میشود- مانی حقیقیاحتمالاً متفاوتترین فیلمی که تاکنون معرفی کردهایم، «اژدها وارد میشود» است. این ساخته مانی حقیقی که حضور موفقی هم در جشنواره برلین داشت، نه در خوزستان که در هرمزگان و جزیره قشم اتفاق میافتد. اینکه حقیقی برای درام سمبلیک و نیمه پستمدرن خود، این لوکیشن را انتخاب کرده است، نشان از اشاره غیرمستقیم فیلم به جریانهای سیاسی دهه ۴۰ شمسی دارد. لوکیشن در «اژدها وارد میشود» خاصیت قصهگویی چندانی ندارد اما حقیقی به مدد فیلمبرداری فوقالعاده هومن بهمنش، دشت بیآبوعلف، کوههای مریخی و کشتی بهگلنشسته را تبدیل به عنصری دراماتیک برای روایت قصهاش میکند و با آمیزش فرهنگ قومی مردم منطقه به راز و رمز قصه اصلیاش میافزاید. کریستف رضاعی هم که استاد موسیقی تلفیقی است، با به کار گرفتن عناصری از موسیقی محلی و موسیقی روز، «اژدها وارد میشود» را هرچه بیشتر جذاب و دیدنی میکند. تصویر ایمپالای کارآگاه جوان که در میان دشت تمامنشدنی میراند، شتری که در دل کوه ناله میکند، مراسم آیینی روستای مجاور و قصه اژدهایی که زیر یک قبرستان قدیمی خفته است و از همه مهمتر قصه عشق مرد تبعیدی و دختر روستایی باعث میشود که وقتی از فیلمهایی که درباره جنوب ساختهشدهاند حرف میزنیم، حتماً به «اژدها وارد میشود» هم اشارهای داشته باشیم.
قصه های سرزمین خورشید: ده شاهکاری که از مردم خوزستان میگویند ـ قسمت اول
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.