نقد فیلم «خجالت نکش»: یک فیلماولی قابل دفاع
{این تکنگاری مربوط به زمان اولین نمایش فیلم در جشنواره فیلم قجر سال ۱۹۶ میباشد}
«خجالت نکش» یکی از غیره منتظرهترین فیلمهای جشنواره است. فیلمی که مانند دریچه کوچک و باریکهای از نور در این جشنواره خاموش میماند که جز معدود فیلمهای مهمی که از مدتها پیش منتظرشان بودیم باقی آثارش اکثراً متوسط و ناامیدکنندهاند. در شرایطی که در سه روز گذشته فیلمها معمولی و در مواردی هم بسیار بد بودهاند و از «خجالت نکش» هم انتظار ویژهای نمیرفت و چیزی از آن شنیده نشده بود. درحالیکه از ورود به سالن سینما ناامید و بدعنق هستید، این فیلم میتواند مانند همان دریچه نور و خنده، کمی بر احوالات مغموم جشنوارهایتان رنگ بپاشد. فیلمی که زیاد ازش نمیدانیم و ناگهان ظاهر میشود و خستگی و بار فیلمهای سنگین و عبوسی که دیدهایم را میشورد.
«خجالت نکش» از آن دست کمدیهایی است که در عین بیحاشیگی از حد انتظار فراتر میرود. نمونه چنین فیلمی را پیشتر در «زاپاس» دیدهایم. کمدیهای اینچنینی با خارج شدن از شهرهای بزرگ و دغدغههایش به شهرستانهای کوچک و روستاها پناه میبرند تا در دل یک کمدی خانوادگی روستایی از تناقضات ویژه زندگی شهری و روستایی بگویند.
برخلاف کمدیهای شهری که اکثراً حول دغلبازی و کلاهبرداری یا دور زدنهای اینچنینی میچرخند در اینجا با یک تم خانوادگی و دغدغهای بسیار ساده روبه روایم که البته سادهلوحانه نیست و تماشاگر را هم خنگ یا سادهلوح فرض نمیکند و با بخشیدن جنبه کمدی به این تناقضات داستان خود را جلو میبرد.«خجالت نکش» موقعیت اولیه خود را بهخوبی میشناسد و پرورشش میدهد، همینکه زبان طنز را برای بیان موضوع بارداری در سنین بالا آنهم در مناطق سوپر سنتی روستایی نشین انتخاب میکند نشاندهنده شناخت خوب کارگردان از فضای موردنظر و پتانسیلهای داستانیاش است. نمونههای جدیتری که با بیانی سخت و صریح ساختهشدهاند و میخواستهاند از خلل چنین موضوعی حرفهای مهم و البته حرافانه بزنند، مانند «دعوت» هرگز نتوانستند آنطور که باید با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند اما رضا مقصودی بهخوبی با انتخاب بستر کمدی برای تعریف داستان «خجالت نکش» آن را در دل تماشاگر مینشاند.
مهمترین نکته درباره «خجالت نکش» این است که نه ادعاهای بزرگ دارد و نه داعیه جدی بودن سرمیدهد. فیلم حد خودش را بهخوبی میشناسد و سعی هم نمیکند که لقمه گندهتر از دهانش بردارد. به حد و حدود از پیشساخته شدهاش نهتنها پایبند است که سعی هم نمیکند گول زننده باشد تا تماشاگر جدیاش بگیرد.
همچنین بخوانید:
نقد فیلم «خجالت نکش»: ما میتوانیم
مسئله مهم دیگر این است که برای ساخت فیلم حقیقتاً وقت مفیدی صرف و کارگردان موفق شده به یک استاندارد درستودرمان در اجرا و روایت برسد.
بازهم مانند «زاپاس» میتوان گفت که این استانداردها درزمینهٔ ساخت یک کمدی خانوادگی در «خجالت نکش» از حد معمولی که از سینمای ایران انتظار داریم هم بالاتر میرود. خصوصاً شکل و قالب طنز فیلم در این رابطه بسیار تأثیرگذار است. شوخیهای فیلم لوث، بیمزه و مهمتر از آن مستهجن نیستند و واقعاً خندهدارند. بدون اینکه شخصیتها لوده بازی دربیاورند، از خنده رودهبرتان میکنند و خب این در سینمای کمدی سخیف ایران کمچیزی نیست. هرچند فیلم در نیمه پایانیاش و پس از گمشدن بچه کمی تغییر لحن میدهد و بار کمدیاش کمتر میشود اما کماکان میتواند تماشاگر را با خود همراه کند. پایان فیلم هم هرچند قابل حدس و سادهانگارانه است اما هندی و الکی عاطفی نمیشود تا حال خوش دیدنش در آخر به ضد حال تبدیل نشود.
برگ برنده فیلم اما در ترکیب زوج دوستداشتنی آن یعنی احمد مهران فر و شبنم مقدمی است. جدا از اینکه هرکدام بهتنهایی، (خصوصاً احمد مهران فر) بازیهای بسیار خوبی ارائه دادهاند و در نقشهایشان بهخوبی جاافتادهاند اما این شیمی میان این دو و دقیقاً ترکیب مشترکشان بهعنوان یک زن و شوهر است که جذابیت و بامزگی فیلم را دوچندان کرده.
این دو نفر در فیلم حرف ندارند. بیش از هر چیزی آنچه باعث میشود فیلم خوب و دوستداشتنی باشد بازی این زوج بهیادماندنی ست. کیفیت بازی آنها نهتنها در حوزه فنی و اجرا به کیفیت نهایی فیلم کمک شایانی کرده است که بیشترین تأثیر را هم در فضاسازی و به دست آمدن اتمسفر حال حاضر «خجالت نکش» دارد و به آن شکل میبخشد.
«خجالت نکش» یک فیلم حال خوب کن سرحال و سرپاست، از معدود فیلمهای جشنواره که در کنار «بمب، یک عاشقانه» فراتر از حد انتظار بوده و تماشاگر را غافلگیر کرده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.