اخبار کسب و کار

نقد و بررسی فیلم «زرد»: یک فیلم زرد

بازهم یک فیلم دیگر شبیه به «درباره الی»، با درامی فرهادی وار و داستان جمعی که شبیه به «قاعده تصادف» برای هدفی که آنجا اجرای تئاتر است و اینجا دوره‌ای تحقیقاتی در آستانه سفر و مهاجرتی مهم هستند که برای یکی از افراد اکیپ اتفاق ناگواری می‌افتد و همه‌چیز را دستخوش تغییر می‌کند. یک فیلم ضعیف و پسرفت کننده دیگر شبیه به همه آثاری که از درام‌های فرهادی خصوصاً «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» تقلید کرده‌اند و تنها موفق به ارائه سطح پایینی از بازی‌ها پیچیده فرهادی با واقعیت شده‌اند. از آثار معروف‌تر و سروشکل‌دارتری مانند «هفت دقیقه تا پاییز» و «سعادت‌آباد» بگیرید تا فیلم‌های متأخر افتضاحی مانند «تابستان داغ» که همین تم را با ستایش بدبختی ترکیب می‌کند. «زرد» هم درست در ادامه همین مسیر قرار می‌گیرد. معلوم نیست که فیلم‌سازان جوان و کهنه‌کار ما کی می‌خواهند بفهمند که درام‌های بغرنج و پرحادثه این‌چنینی که خاصه سینمای فرهادی ست نمی‌تواند در هر فضا و فیلم‌نامه‌ای پیاده شود و فیلم خوبی در نتیجه‌اش از آب دربیاید. چنین فیلم‌سازانی نمی‌خواهند باور کنند که جریان چنین فیلم‌هایی با ویژگی‌های بارزی چون استفاده از یک جمع به‌جای فرد در جایگاه قهرمان و ترتیب دادن حوادث بغرنج و کمرشکن از دل جزییات کوچک، قریب به ده سال پیش در «درباره الی» به نقطه اوج خود رسیده و این فیلم‌ها تنها تلاش‌هایی ناموفق‌اند که حتی به فرسنگ‌های نزدیک به این جایگاه هم نمی‌رسند. جدیدترین گل سرسبد چنین جریان نوظهوری «زرد» است. فیلمی که نه‌تنها در موضوع که در اجرا هم تا آنجا روی این موج حرکت کرده است که فیلم بدون هیچ دلیل و رویکرد منطقی در شمال و کنار دریا آغاز می‌شود تا صرفاً یادآور «درباره الی» باشد.
مسئله مهم دیگری که سطح کیفی فیلمی مانند «زرد» را نسبت به آنچه می‌خواهد باشد، پایین می‌آورد شکل پرداخت به جزییات است. در فیلم‌های فرهادی جزییات هرکدام به‌تنهایی کاراکتر ویژه خود را دارند و درعین‌حال چنان درهم‌تنیده‌اند که تشخیص و تمیزشان به‌سختی ممکن است. مثلاً هنگامی‌که در «درباره الی» در طی رخدادها، سپیده تلفن الی را داخل کیفش می‌گذارد و جلوتر بابت همین مسئله کتک مفصلی از همسرش می‌خورد، در لحظه تماشاگر را شگفت‌زده می‌کند و او جا می‌خورد از اینکه چطور حرکتی بی‌اهمیت و گذرا توانست تبدیل به چنین دردسر مهلکی شود. نکته درست در همین است: فرهادی چنان ظریف و ریزبینانه جزییات را سرهم می‌کند که وجود تنها و به خودی خودشان هیچ حدس یا خیالی به تماشاگر نمی‌دهد و تنها در مسیر داستان است که معنی واقعی و خطرناک خود را پیدا می‌کنند اما آثاری که زور خودشان را می‌زنند تا شبیه به فیلم‌های فرهادی باشند، جزییات را به شکلی طراحی کرده و چیده‌اند که از لحظه اول در پیش چشمان مخاطب داد می‌زند که نشانی از بحران را با خود به دوش می‌کشد. مثلاً حالت تهوع و بالا آوردن حقیقت دوست هرچند که ربط ویژه‌ای به مشکل جدی کبدی ندارد از پیش‌تر نوید اتفاق را می‌دهد، ایده در نطفه لو می‌رود و تماشاگر همواره یک‌قدم جلوتر از فیلم حرکت می‌کند. دومین مسئله شکل مدیریت بحران توسط کاراکترهاست که چنین فیلم‌هایی را در جایگاه نازل‌تری قرار می‌دهد. اتفاقات غیرمنطقی که یک منطق ظاهری را به‌زور در فیلم می‌گنجانند تا بحران به‌زور رخ بدهد، تأثیر شدیدی بر کاراکترها و به‌تبع نحوه تعاملشان با یکدیگر می‌گذارد. در «زرد» نه‌تنها کاراکترها پرداخت بسیار ضعیفی دارند و از همان ابتدا اصلاً به‌عنوان نخبه و دانشمند قابل‌باور نیستند که در موقعیت بحران هم کاری از دستشان برنمی‌آید جر اینکه بر سر هم فریاد بکشند و فضا را متشنج‌تر کنند. دادوبیداد هم باید منطق خودش را داشته باشد نه اینکه بی‌منطقی را ابزاری کند برای جولان‌های عصبی کاراکترها. همه داد و قال می‌کنند و فضا را الکی متشنج‌تر می‌سازند. همه و همه بیخود و بی‌جهت. نه‌تنها تماشاگران دیگر این شکل از روایت و برداشت از آثار فرهادی را حفظ‌اند که فیلم حتی چیز بیشتری هم برای ارائه ندارد. تنها چیزی که «زرد» به تماشاگرش هدیه می‌کند پکیج کاملی از سوپراستارهاست که هدفشان نه ساختن یک تیم بازیگری قوی و شکوفا که یک تیم پول‌ساز است. استارها به هوای یک فیلم خوب مردم را به سینما می‌کشانند و با یک فیلم ضعیف اما خوش‌رنگ و لعاب و گول زننده در دل‌هایشان حیله می‌اندازند. چنین فیلم‌هایی با شعور، احساسات و فهم مخاطب از سینما بازی می‌کنند و این هیچ‌وقت نمی‌تواند یک فیلم خوب بسازد.
پایان مثلاً باز و درواقع بی‌ربط و روی هوای فیلم با تصاویر کلوزآپ از شخصیت‌ها خصوصاً ساره بیات و همراهی موسیقی با این تصاویر، کلیپ وارترین پایانیست که می‌توان بر چنین فیلم مشوشی در نظر گرفت. تیر خلاص ترکشی که «زرد» را حتی از یک فیلم متوسط هم پایین‌تر می‌آورد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا