بررسی فیلم «گذر موقت»: پیرهای جوان، جوانهای پیر
افشین هاشمی بازیگر خوب سینما و خصوصاً تئاتر ایران که مدتی ست به سمت کارگردانی در سینما گرایش پیداکرده است، بعد از نخستین تجربه کارگردانی مشترک خود با محسن قرایی در «خسته نباشید» فیلم بعدش «گذر موقت» را ساخته که از جهات مختلفی میتوان آن را بررسی کرد؛ اما پیش از پرداخت مستقیم به فیلم بگذارید نگاهی بی اندازیم به تجربه کارگردانی افشین هاشمی. «خسته نباشید» باآنکه دیده نشد، هیچوقت نامش بر سر زبانها نیفتاد و نتوانست موفقیت ویژهای در جذب مخاطب کسب کند اما یکی از سرحالترین، بیادعا و جذابترین فیلمهای جشنواره فجر کسلکننده آن سال بود. فیلمی که نهتنها تماشاگرش را در طول مدت تماشا، در بیابانهای گرم و بیآبوعلف اطراف کرمان سرحال و کنجکاو نگه میداشت که درصحنههای ویژهای ازجمله سکانس بهیادماندنی پیادهروی توریست و مغنی در قنات، او را از خنده رودهبر میکرد. در عین اینکه «خسته نباشید» حرفهای جدی و اجتماعی خود را هم بهخوبی به مخاطبش انتقال میداد و از قشر فیلمهای دمدستی و یا متعلق به سینما بدنه نبود.در سال گذشته محسن قرایی و افشین هاشمی این بار هرکدام به شکل مجرد فیلمهای دوم خود را ساختهاند. قرایی با «سد معبر» سراغ کثافتکاریهای اجتماعی در خیابانهای شلوغ و متعفن تهران را گرفت و افشین هاشمی با «گذر موقت» به سراغ جهان فانتزی سرخوشیهای دو پیرمرد در روزهای آخر زندگیشان رفته است. همین توضیح مختصر درباره رئالیسم چرک «سد معبر» و احوالات سرخوشانه «گذر موقت» نشان میدهد که دلیل موفقیت ویژه «خسته نباشید» ترکیب این دو شکل نگاه متفاوت بوده است که جهانی رنگین و کلاژ گونه را در «خسته نباشید» خلق کرده؛ اما واقعیت این است که نه «سد معبر» و نه «گذر موقت» بهعنوان تجربههای بعدی کارگردانان هیچکدام فیلمهای خوبی نیستند.
برویم سراغ «گذر موقت». فیلم از شبی خاص با جشنی سراسری –شبیه به چهارشنبهسوری مثلاً- آغاز میشود. دو پیرمرد در بیمارستانی بستری میشوند که هرکدام به دلیل بیماری خاصی در آستانه مرگ قرار دارند. آنها تصمیم میگیرند از بیمارستان بیرون بزنند و امشب را تا آنجا که میتوانند خوش بگذرانند. همانطور که مسعود کرامتی در دیالوگی خطاب به پلیس در اوایل فیلم میگوید: “امشب همهچیزش غیرمجازِ.”ایده اینکه دو پیرمرد تنها در آستانه مرگ، چنین به سرشان بزند و تصمیم بگیرند بزنند به دل شهر و ماجراهای عجیبوغریبش، ایدهای جسورانه به نظر میرسد که هرچند در سینمای آمریکا و در سالهای اخیر موردتوجه ویژهای قرارگرفته و محصولات بامزه و قابلاعتنایی مانند «استندآپ گایز» را حاصل کرده است، در سینمای ایران جدید به نظر میرسد. تمرکز هاشمی برای ساخت این فیلم انتخاب هوشمندانهای به نظر میرسد که البته در ترکیب باروحیه سوپر جسورانه و تجربهگرا افشین هاشمی تبدیل به یک فیلم فانتزی شبه موزیکال هم شده است. درواقع هاشمی یک موضوع و ژانر نامنتظره و نهچندان محبوب در سینمای ایران را انتخاب کرده و با داستانش آنقدر با اینها بازی کرده تا اثری بامزه و حال خوب کن از آب دربیاورد که در مواقعی موفق بوده ولی در اکثر لحظات فیلم نه! جسورانگی افشین هاشمی کارگردان، اینکه به این میزان اغراقشده فانتزی و رؤیا به خورد تماشاگر میدهد و پرسه زنی میکند، اینکه «گذر موقت» را بهجای فیلمی معمولی تبدیل به موزیکالی شبیه به فیلمهای استودیویی میکند بارزترین ویژگی فیلم است. سینمای ما به چنین نگاههای متفاوت و دلهای شجاعی که دست به تجربه میزنند و خطر میکنند نیاز دارد.اما چرا «گذر موقت» فیلم خوبی از آب درنیامده؟ در وهله اول به دلیل تکیه و استفاده بیشازاندازه از عناصر و شیوههای اجرایی تئاتر در فیلم است. تجارب تئاتری هاشمی خصوصاً در بازیگردانی، نهتنها به کمکش نیامده که محدودکنندهترین و نامأنوسترین عنصر فیلم هم تلقی میشود. هرچند فیلم موزیکال و فانتزی، ساختار اغراقشده و بیان تمثیلی و نمایشی خاص خود را میطلبد که یادآور اجرا بر روی سن تئاتر باشد اما افشین هاشمی نتوانسته چنین المانها و ملزوماتی را به شکلی درست به مدیوم سینما ترجمه کند؛ بنابراین در نسخه فعلی بسیار خامدستانه و ناقص به نظر میرسد. این مسئله بیش از هر چیز دیگری مخاطب را پس میزند و نمیگذارد او با فیلم رابطه صمیمانهای برقرار کند.
مشکل بزرگ دیگر فیلم فیلمنامه آبکی و روی هوای آن است. هرچند که در آثار درام گریز این چنینی، منطق بر تصادف استوار است اما این به این معنی نیست که از هر طرفی یکی بیاید و مسیر داستان را سوی دیگری ببرد! در واقع میتوان گفت «گذر موقت» اصلاً فیلمنامهای ندارد! بیشازاندازه سرگردان، ناپیوسته، حراف و گیج است و این باعث میشود تماشاگر تا لحظه آخر هم نداند که باید دنبال چه چیزی بگردد؟ آن و لحظه در سرخوشیهای پیرمرد؟ تغییر مواضعشان در پی حوادثی که رخ میدهد؟ تأثیرشان بر اطرافیان؟ و یا چه؟هرچند فیلم در جا انداختن ریزهکاریهایی مانند گذشته متفاوت دو پیرمرد که احتمالاً آنها را در دو سوی مختلف یک میز بازجویی قرار میداده است موفق عمل میکند اما چنین ریزهکاریها و دقت عملهایی، فیلمبرداری خوشفرم کار و دیگر امکانات موجود در آن از دست میرود و یا اصلاً دیده نمیشود. افشین هاشمی بیشتر از هر چیز باید سعی کند در تمیز دادن و ترکیب همزمان دو مدیوم سینما و تئاتر عمیقتر و باتجربهتر شود. «گذر موقت» نشان میدهد که او در خلأ میان این دوجهان سرگردان است و نمیداند باید کجا و چطور به کدامین شان چنگ بزند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.