نگاهی به مهمترین رویدادهای چند دوره گذشته جشنواره فجر – قسمت دوم
نگاهی به مهمترین رویدادهای چند دوره گذشته جشنواره فجر – قسمت اول
۱- بازبینی، حذف، اصلاح، سانسوربازبینی، حذف، اصلاح، سانسور،هیچکدام از اینها هم پدیدههای جدیدی نیستند و سالهاست گریبان گیر سینمای ایران هستند و هرساله جشنواره فجر، بهانهای میشود برای برجستهتر شدن این اتفاقات. در مطلب قبلی، درباره «عصبانی نیستم»، دومین ساخته رضا درمیشیان و همه اتفاقاتی که در جشنواره برای این فیلم افتاد صحبت کردیم. اما باید «عصبانی نیستم» را جز فیلمهای خوششانس دانست که بعد از گذراندن هفتخوان رستم، حداقل باکمی اصلاحات، بالاخره به پرده رسید.
محسن امیر یوسفی با «آشغالهای دوستداشتنی» از جشنواره سی و دوم تاکنون، خواستار نمایش این فیلم در جشنواره است. در جشنواره سی و ششم، «آشغالهای دوستداشتنی» باوجوداینکه، بالاخره موفق به کسب پروانه نمایش شده بود، اما درنهایت از شرکت در این رویداد انصراف داد تا شاید در فضای آرامتری به اکران درآید. ساخته جنجالی امیر یوسفی، در آستانه جشنواره سی و هفتم نیز، بار دیگر فرم شرکت در جشنواره را پر کرد، اما خب همه میدانیم که بازهم در این زمینه اقبالی کسب نکرد.
«رستاخیز»، آخرین ساخته احمدرضا درویش، یکی از عجیبترین نمونههای رویکرد اصلاحی و حذفی جشنواره فجر است. این فیلم در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر در ۱۱ بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین بود و با کسب ۸ جایزه ازجمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی یکی از پرافتخارترین آثار جشنواره فیلم فجر به شمار میرود. متأسفانه ساخته پرافتخار درویش، تنها چند ساعت بعد از اکران، توقیف شد و تا امروز اولین و آخرین نمایش عمومی آن در جشنواره فجر بوده است.
و البته، مظلومترین فیلم قربانی شده در چند دوره گذشته جشنواره فجر، بیشک «خانه دختر» است. فیلمی که از زمان همان اولین اکرانش در جشنواره با حذف و تعدیل روبرو شد و درنهایت بعد از یک توقیف طولانی باکمی حذفیات دیگر به روی پرده رفت تا بعدازاین همه جرحوتعدیل، عملاً دیگر قصهای برای تعریف کردن نداشته باشد.
۲- رجعت تاریخییکی دیگر از قابلتوجهترین رویدادهایی که در چند دوره اخیر جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم، رجعت به تاریخ معاصر، دوران جنگ و آثار و تبعات آن بوده است. بعد از سالها، واقعگرایی در سینمای ایران، بالاخره، نسل جدید فیلمسازان، به سراغ موضوعاتی رفتند که کودکی و نوجوانیشان را تحت تأثیر قرار داده است. دوران جنگ تحمیلی، آشوبهای منتهی به انقلاب و روزهای پرتنش بعد از انقلاب اسلامی، با ظرفیت سینمایی بالایی که دارند، در طی چند سال اخیر، بهدوراز شعارزدگی، تبلیغات حزبی و جبههگیریهای مرسوم به پرده سینما راه یافتند و اقبال عمومی نشان داد که جامعه مخاطبان ایرانی آماده ورود به دنیای گذشته از دوربین سینماگران جوان هستند. «ویلاییها»، «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «بمب؛ یک عاشقانه» و «تنگه ابوقریب» و حتی «سیانور»، ، فیلمهایی هستند که در طی چند دوره گذشته جشنواره فجر، در همان اولین اکرانشان تبدیل به پدیدههای جشنواره شدهاند و موفقیتهایشان در اکران نیز ادامه پیداکرده است.
۳- پدیده فیلم آخریهادر مطلب قبلی، درباره پدیده فیلم اولیها که در چند دوره گذشته، پدیدههای جشنواره فیلم فجر بودند، صحبت کردیم. درحالیکه فیلمسازان جوان و تازهکار، عنان سینمای ایران را به دست میگیرند، فیلمسازان قدیمی و صاحب سبک، انگار هرروز بیشازپیش از روزهای اوج خود فاصله میگیرند و با ساخت فیلمهایی تعجببرانگیز، مرثیهای برای تمام خاطرات خوبمان با فیلمهایشان میسرایند.
داریوش مهرجویی، فیلمساز مؤلف و بنیانگذار موج نوی سینمای ایران، آخرین حضور جدیاش در جشنواره فیلم فجر مربوط به دوره بیست و پنجم و فیلم «سنتوری» است و بعدازآن با «آسمان محبوب»، «نارنجیپوش» و «اشباح» در جشنوارههای بیست و نهم، سیام و سی و دوم حاضرشده است و هرسال بیش از سال گذشته با انتقاد اهالی سینما و مخاطبان مواجه شده است.
کمال تبریزی، خالق برخی از بهترین کمدیهای سینمای ایران نیز در چند سال اخیر بهجز موفقیت گذرا و نهچندان درخشان «طبقه حساس»، در دوره سی و دوم، با «امکان مینا» و «طعم شیرین خیال»، دو سال پیاپی حضوری بیرمق و ناامیدکننده در جشنواره فیلم فجر داشته است و این روزها که «ما همه باهم هستیم»، آخرین اثر کمدیاش را به جشنواره ارائه نداده است تا یکی از بزرگترین غایبان جشنواره سی و هفتم باشد، ادعا کرده است که دیگر اصلاً فیلمی به جشنواره نمیدهد.
مسعود کیمیایی، خالق جادوهایی چون «گوزنها»، هیچوقت با جشنواره میانه خوبی نداشته است و تنها در دوره بیست و نهم و با «جرم» این رابطه کمی بهبود یافت. اما انگار «جرم» هم آخرین اثر قابل دفاع کیمیایی بود. در جشنواره سی و دوم، «متروپل» به نمایش درآمد که بعد از خندههای تمسخرآمیز اهالی مطبوعات هنگام نمایش فیلم، کیمیایی به نشست خبری فیلم نیامد. گرچه «متروپل» از طرف عدهای از منتقدان ستوده شد، اما هیچ شباهتی به سینمای جادویی کیمیایی نداشت و نتوانست نه در کسب نظر جشنواره و نه مخاطبان موفق باشد. آخرین فیلم کیمیایی هم «قاتل اهلی» که از زمان تولید با حاشیههای عجیبوغریبی همراه بود، به سرنوشت «متروپل» دچار شد و نه در جشنواره موفق بود و نه در گیشه. این روزها، پولاد کیمیایی، پسر مسعود کیمیایی با اولین فیلمش در جشنواره حاضر است، شاید که میراث پدر را برایمان به ارمغان بیاورد.
۴- ظهور قهرمانان و فیلمسازان زنفیلمسازان زن در سینمای ایران همیشه مهجور بودهاند و موضوعات زنانه از آنها هم مهجورتر. اما در طی چند سال گذشته، شاهد ظهور و رشد فیلمسازان زن در کنار سینمای زنانه بودهایم که هر بار در جشنواره فجر بیشترین درخشش را داشتهاند. منیر قیدی، با ساخت «ویلاییها» برداشتی زنانه از جنگ را ارائه کرد و بهعنوان یک فیلمساز زن و یک فیلم اولی شگفتیآفرین شد. آیدا پناهنده، با «ناهید» و «اسرافیل» سبککاری خودش را در بازتاب موضوعات زنانه پایهگذاری کرد و در کنار اینها، فیلمسازان مردی هم بودند که برای اولین بار قدم در محدوده زنانه ذهن تماشاگر گذاشتند و مخاطبان را غافلگیر کردند. حمید نعمتالله با «رگ خواب»، تصویری بکر و ناب از یک ذهن زنانه به نمایش گذاشت، کاوه صباغ زاده در عاشقانه تحسینشدهاش، «ایتالیا ایتالیا» جوشوخروش و روزهای منتهی به سقوط یک زن را تصویر کرد، رامبد جوان در «نگار»، با یک قهرمان زن، فیلمی معمایی را به بیننده عرضه کرد و محمود غفاری با «شماره ۱۷، سهیلا»، از بحران میان سالی در جامعه در حال گذار ایرانی گفت. حالا قهرمانان زن، در کنار فیلمسازان زن، میتوانند شگفتیساز جشنوارههای آتی باشند و بهاندازه همه قهرمانهای مرد سینمای ایران، با مخاطب ارتباط برقرار کنند و ماندگار شوند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.