نقد فیلم «ماجان»: معلولیت محدودیت است
خطر لو رفتن داستان
«ماجان» یکی دیگر از فیلمهایی است که در بخش چشمانداز سینمای ایران در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر، خارج از بخش رقابتی به نمایش درآمد. «ماجان» اولین اثر بلند سینمایی رحمان سیفی آزاد در مقام کارگردان است. اگر به کارهای فریدون جیرانی نگاهی بیندازید، دو عنوان بیش از بقیه با تفاوت آشکارا در موضوع و فرم جلبتوجه میکنند؛ «خوابزدهها» و «من مادر هستم». دو فیلم اخیر جیرانی هر دو به قلم رحمان سیفی آزاد نوشتهشدهاند و به نظر میرسد سیفی آزاد اکنون زمان را مناسب دیده تا خودش بر صندلی کارگردانی تکیه زند. از همان دو فیلم و انتخاب سوژهها میتوان فهمید که سیفی آزاد بیشتر از آنکه دغدغه ساختار سینمایی اثر را داشته باشد، درگیر مسائل اجتماعی و بیش از آن فرهنگ جامعهشناسی است. دیدگاهی که دقیقه در اثر بلند سینمایی وی شاهدش هستیم.
سیفی آزاد در فیلم «ماجان» خانوادهای را ترسیم میکند که کودکی معلول دارند؛ اما رویکرد وی بیش از آنکه متمرکز بر مشکلات زندگی چنین خانوادهای باشد، بر اختلافات درونی و پذیرش چنین فرزندی در یک خانواده روستایی متمرکز است. ماجان، مهتاب کرامتی، عاشق کودک معلولش، احسان است اما همسرش که فرهاد اصلانی نقشش را ایفا میکند، وجود این کودک را کفارهای برای گناهانش میداند و سعی دارد با فشار آوردن به ماجان او را وادار کند که احسان را به یک آسایشگاه بفرستد. این خط اصلی فیلم «ماجان» است. از اولین سکانس فیلم «ماجان» تقلای مادر برای نگهداری کودکش شروع میشود و تا آخرین سکانس همین کنش است که ادامه دارد. یک خط داستانی ساده که توسط فیلمساز کش داده میشود تا یک فیلم بلند سینمایی ساخته شود و زمان پر شود. از طرف دیگر پرداخت سیفی آزاد به این مشکل معلول و ناقص به نظر میرسد زیرا سیفی آزاد با تصویر چنین خانوادهای کاستیهای فرهنگی و سنتی این خانواده را مرکز مشکلات فیلمش قرار میدهد. حالآنکه چنین خانوادهای از آموزش و فرهنگسازی درستی برخوردار نبوده است، از بسیاری از امکانات و تسهیلات محروم است و آنچه در دسترس وی قرار دارد هم به دلیل هزینههای بالا دور از دسترس به نظر میرسد. در چنین شرایطی به دنبال مقصر یا بدتر از آن آدم بد و منفی بودن در ماجرا ظالمانه و دور از انصاف به نظر میرسد. در فیلمنامه «ماجان» هم اساساً شخصیتها فاقد انگیزه و دلایل کافی برای اعمالشان هستند و این موضوع بیشتر باعث میشود که شرایط چنین خانوادهای اثرگذاریاش را از دست بدهد.
زندگی خانوادهای که فرزند معلولی دارد سخت است، اما در جامعهای که کمترین امکانات برای زندگی یک فرد معلول وجود ندارد، وقتی در پایتخت کشور شرایط زندگی معلولان با مشکلات جدی روبروست، چگونه میتوان در یک جامعه سنتی و روستایی که شرایط زندگی آدمهای عادی فراهم نیست و فقر فرهنگی در گوشه و کنارش موج میزند، انگشت اتهام بهسوی کسی گرفت و او را محاکمه کرد. این پرداخت ناقص مشکل اصلی فیلم «ماجان» است، پرداختی که فیلم را در حد شعارهای سانتی مانتالیسم نگاه میدارد و مانع از نفوذ و اثرگذاری محتوا میشود. در کل فیلم «ماجان» با افتادن به دام احساسات گرایی و الگوهای کلیشهای شخصیتی، به یک فیلم معمولی تبدیلشده است که چند ثانیه بعد از خروج از سالن سینما، از حافظه مخاطب پاک میشود. «ماجان» به علت ناتوانی در ترسیم وضعیت کلی و بهعبارتدیگر، ناتوانی در انعکاس تصویر بزرگتر، بیش از آنکه فیلمی درباره معلولیت باشد، به ملودرامی معمولی درباره اختلافات زناشویی تنزل پیدا میکند. سکانس پایانی فیلم هم باعث میشود که فکر کنیم اصولاً سینمای ایران در پایانبندی مشکل دارد. انگار فیلمسازان همه انرژی و خلاقیت خود را در طول فیلم خرج کردهاند و برای پایان دستخالی ماندهاند. گویی بعد از یک ساعت اندی فیلمسازی و روایت، حوصلهشان سر رفته است و خواستهاند سروته قضیه را به هم آورند و قال قضیه را بکنند. پایان کلیشهای و خالی از خلاقیت «ماجان» یادآور تفکر دهه شصتی است که نقش منفی فیلم با یک دیالوگ پرطمطراق از طرف قهرمان داستان منقلب میشد و به راه راست هدایت میشد یا مجموعه کلید اسرار که شخصیت منفی ماجرا بیمنطق بدی میکند و ناگهان سزای بدیهایش را در شکل معجزهای میبیند و از کارهایش پشیمان میشود. نگاه معلول و محدود سیفی آزاد که در تمام فیلم غالب است در سکانس پایانی به نهایت میرسد و پیام فیلم را ورای اشک و آههای ماجان مدفون میکند. بازی اصلانی هرچند قابلقبول است اما بهترین بازیاش نیست، دلیل اصلیاش هم شخصیت نهچندان جذاب و واقعی است که برایش آفریدهشده است.
مهتاب کرامتی در نقش ماجان کاملاً ناامیدکننده ظاهرشده است. کرامتی به دلیل ظاهرش بیشتر برای نقش زنهای ثروتمند انتخاب میشود؛ اما او که ابایی از چالش ندارد در طی چند سال اخیر به سراغ همه جور نقشی رفته است. اگر بازی کرامتی در کنار گریم قابلقبول و شخصیت جذابش در فیلم «بیست» کاهانی برایش سیمرغ بلورین را به ارمغان آورد، «ماجان» در نقطه مقابل قرار میگیرد. نه گریم به باورپذیری شخصیت کمک کرده است، نه شخصیتپردازی یک فرشته و قدیس بهتماممعنا برای ماجان و نه بازی کرامتی با لبخندهای مهربانش. درنهایت باید گفت اولین تجربه سیفی آزاد در مقام کارگردان چندان قابلاعتنا نیست و بیشتر به آزمونوخطا میماند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.