بررسی فیلم «سال دوم دانشکده من»: بهشت در یک ماشین شاسی بلند
خطر لو داستان
«سال دوم دانشکده من» بهواسطه نام فیلمسازش، اثر مهم و قابلتوجهی است. رسول صدر عاملی با این فیلم، به فضای آشنای فیلمسازی که از او میشناسیم بازگشته است و بار دیگر و بعد از نه سال، به سراغ درامی درباره سالهای سخت جوانی و گذار از نوجوانی رفته است و در این مسیر با پرویز شهبازی همراه شده است، بهترین کسی که شاید بهتر از خود صدر عاملی این سن و بحران وابسته به آن را میشناسد.
«سال دوم دانشکده من»، قصه رفاقت مهتاب و آوا است. دو دانشجوی معماری که برای یک سفر دانشجویی به اصفهان میروند. مهتاب و آوا، در عین رفاقت محکمشان، تفاوت زیادی هم باهم دارند. مهتاب از یک خانواده متوسط رو به پایین است، به خواست مادر تنها و بیمارش با پسرعمهاش که کارمند شرکت برق است قصد ازدواج دارد و چندان از زندگی ساده و محقرش راضی نیست. آوا، در مقابل مهتاب، از یک خانواده مرفه میآید، با پسر ثروتمندی به نام علی، رابطه متزلزلی دارد و به مصرف قرصهای آرامبخش اعتیاد دارد. در اولین روز سفر و چند ساعت بعد از رسیدن به مقصد، آوا طی یک حادثه زمین میخورد و به کما میرود. مهتاب با علی تماس میگیرد و او سریعاً خود را به اصفهان میرساند تا در کنار آوا باشد و این شروع رابطهای عجیب و غیرقابلپیشبینی و پردردسر برای مهتاب است.
پرویز شهبازی، در مقام فیلمنامهنویس «سال دوم دانشکده من»، بهخوبی، شخصیت مهتاب را تحلیل میکند، بیآنکه اضافه گویی کند، او را به بیننده میشناساند و نزدیک میکند. مهتاب یک دختر کاملاً معمولی است، نه عصیان نسل خودش را دارد و نه آرزوهای بزرگ جوانان این سن را. مهتاب فقط از وانت نامزدش خجالت میکشد، از ماشین شاسیبلندی که دست بر قضا زیر پای علی است خوشش میآید، کارتش پول چندانی ندارد، از یک رابطه آزاد مانند آنچه آوا دارد لذت میبرد، اما پذیرفته است که هیچکدام از اینها را نخواهد داشت و با آن کنار آمده است. همسفر و همنشین شدن با علی، فرصتی است برای مهتاب تا پا به دنیایی بگذارد که شاید در آرزوهایش تصور میکرده است. سوار ماشین شیک او شود، با او به سینما و گردش برود، قهوه بخورد و مجبور نباشد گزارش هرروزش را به نامزدش بدهد. صدر عاملی با زیرکی، بهجای آنکه وارد دنیای کوچکی شود که مهتاب با علی برای خودساخته و تفریح و گردش آن دو را به نمایش بگذارد، مهتاب را در حالی نشان میدهد که بر بالین دوستش حاضر میشود و مانند وقتیکه آوا سلامت بوده است با او درد و دل میکند. مهتاب در ابتدا، معصومانه، از کارهایی میگوید که با علی برای آوا انجام میدهند، انگار خودش هم خبر ندارد که چه اتفاقی در حال روی دادن است. وقتی مهتاب در این رابطه نامعمول بیشتر پیش میرود، درگیر عذاب وجدان میشود و صحبتهایش را برای آوا ضبط میکند و با هندزفری که در گوش او میگذارد و صدای ضبطشدهاش را پخش میکند. انگار، مهتاب آنچه را که شبیه یک گناه شیرین است را با ترس و واهمه و درعینحال سرمستی در گوش رفیقش زمزمه میکند، چراکه از بلند به زبان آوردن اینها شرمگین میشود. هرچه مهتاب و علی بیشتر به هم نزدیک میشوند، او از زندگی خودش دورتر میشود. میان او و نامزدش فاصله میافتد، از درس و دانشگاهش دور میشود و بهمرور در رؤیای زندگی که با علی تجربه میکند غرق میشود. به همان اندازه هم عذاب وجدانش بیشتر میشود و به کابوسهای شبانه تبدیل میشود. بیننده به همان اندازه که از نزدیک شدن مهتاب به علی بوی خیانت میشنود و نسبت به کاراکتر او دلچرکین میشود، دلش هم برای مهتاب میسوزد. زندگی کوچک و خاکستری مهتاب، معصومیتش و موقعیت بغرنج و ناخوشایندی که در آن گرفتارشده است، بیننده را درگیر میکند و این نشان میدهد که شهبازی در پرداخت شخصیت مهتاب که کاراکتری چندبعدی، پیچیده و لایهای است چقدر موفق بوده است.در پایان، رؤیای مهتاب هم مثل هر رؤیای دیگری تمام میشود و او با این حقیقت روبهرو میشود که علی به آوا علاقه دارد و زندگی او همین است که دارد. نامزدی که باید از تمام رفتوآمدهایش به او خبر دهد، سوار وانتش شود و هرچقدر هم از آن خجالت بکشد، ماشین او تغییری نمیکند. مهتاب، مجبور است پا روی زمین استوار زیر پایش بگذارد به جای آن که در بهشت کوچکی که برای خودساخته جولان دهد. درنهایت، رؤیای شیشهای مهتاب مثل حبابی میترکد و او از ماشین شاسیبلند آرزوهایش پیاده میشود، مهتاب میماند و آوا و رفاقتی که واقعی است و تمامی ندارد.
درام جذاب صدر عاملی، گرچه ایده درخشانی دارد، اما در پرداخت به مشکل برمیخورد. قصه آن بیشازاندازه طولانی است و فاقد افتوخیز دراماتیک است و بههیچوجه یک نقطه اوج جذاب ندارد. بازیگران تازهوارد، «سال دوم دانشکده من»، به نسبت بیتجربگیشان بازی قابل قبولی ارائه میدهند اما، صدر عاملی که قبلاً با «من ترانه، پانزده سال دارم» ترانه علیدوستی را به سینما معرفی کرد، نمیتواند بازی نفسگیری از بازیگرانش بگیرد.
با همه اینها، «سال دوم دانشکده من» در میان آثار متأخر صدر عاملی، بیشک بهترینشان است اما از روزهای اوج این فیلمساز فاصله زیادی دارد. درخشش اصلی «سال دوم دانشکده من» هم بیش از آنکه به کارگردانی صدر عاملی وابسته باشد، از قلم درخشان و بینقص شهبازی سرچشمه میگیرد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.