گزارش روز نهم جشنواره سی و هفتم
دو فیلم دیگر درباره قصاص و بخشش قاتل و یک فیلم ورزشی، برنامه نهمین روز و آخرین روز جشنواره قبل از شروع تعطیلات در سینمای رسانهها بود.
برای اولین بار در یک دوره جشنواره فجر، پدر و پسری همزمان فیلم دارند. رسول صدرعاملی روز اول با «سال دوم دانشکده من» و پسرش میلاد صدرعاملی روزهای آخر با فیلم «سونامی» که یک فیلم ورزشی است درباره مبارزه انتخابی بین دو قهرمان تکواندو. یکی نوآمده و محبوب و جوان و قهرمان المپیک و البته تندخو و بیاخلاق و دیگری قدیمی و شکستخورده و پناه برده به مسابقات غیرقانونی شرط بندی اما اهل اخلاق. نقش اولی را مهرداد صدیقیان بازی میکند و نقش دومی را بهرام رادان. هرکدام از این دو قهرمان با دختری در ارتباط هستند که یک خط داستانی فرعی میسازد و روابط آنها با مربی پیشکسوت و سختگیر و اهل اصول تیم ملی (با بازی علیرضا شجاعنوری) و فدراسیون خطوط دیگر قصه هستند. زحمت زیادی برای «سونامی» کشیده شده اما در نهایت در حرکت روی قواعد ژانر فیلم موفقی نیست.
میلاد صدرعاملی را اگر به جا نمیآورید این توضیح لازم است که او همان بازیگر نقش پسر «من ترانه پانزده سال دارم» است که در آن فیلم ترانه پانزده ساله را ول میکرد به امان خدا. حالا بعد از هفده سال از آن فیلم قیافه جاافتادهای پیدا کرده است. میلاد در نشست خبری فیلمش گفت میخواستم از کلیشه قهرمان و ضدقهرمان فاصله بگیرم و رادان در فیلمم نقش مکمل نیست و هردو قهرمان هستند و نقشهای اصلی.
امیرمهدی ژوله هم که در این فیلم نقش دبیر فدراسیون را بازی کرده توضیح داد که سکانس مفصلی درباره برخورد ورزشکاران اسراییلی به ورزشکاران ما در قرعه مسابقات داشتند که نظرات مختلف در آن سکانس مطرح میشد اما این سکانس از فیلم حذف شده است. فرشته حسینی بازیگر افغانستانیالاصل و زیبای تازهآمدهای که در این جشنواره چه در این فیلم و «یلدا» و چه در فوتوکال جشنواره حضور پررنگی داشت گفت عین اتفاق فیلم برای او هم در ۱۵ سالگی افتاده و از راه یافتن به تیم ملی به خاطر ملیت افغانستانی خود بازمانده است.
دومین فیلم روز (که سومین فیلم قصاصی جشنواره بود) اسم عجیبی دارد: «جاندار». فیلم دو کارگردان دارد: حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری. فیلم پرستارهای هم هست. حامد بهداد و فاطمه معتمدآریا و جواد عزتی و باران کوثری نقشهای اصلی آن را ایفا میکنند. با این تفاوت که این بار بهداد در نقش منفی نیست و این جواد عزتی است که جلوی بخشش ایستاده و قصاص میخواهد مگر اینکه…. داستان را لو ندهیم بهتر است.معتمدآریا در نشست این فیلم هم (مثل فیلم بنفشه آفریقایی) حضور نداشت اما این عدم حضور علتش ممنوعیت چهره نبود بلکه دلیل این غیبت سفر او به پاریس است. در این نشست هم معتمدآریا پیامی ویدئویی فرستاد.
در نشست خبری فیلم، حاشیه اصلی پرسوجوی خبرنگاران از منابع مالی ساخت فیلم این دو کارگردان فیلماولی بود و باز پای میم الف معروف به میان آمد. یعنی محمد امامی که متهم است به دست داشتن در اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان و نام او با سرمایهگذاری در سریال شهرزاد بر سر زبانها افتاد. راستی چرا مفسدین مالی اینقدر به سرمایهگذاری در سینما و فوتبال علاقمندند و به اصطلاح خود را تابلو میکنند؟ شاید چون همه چیز به دست آوردهاند جز اسم و اسم هم در این دو عرصه به دست میآید و بس.
تقریبا همه عوامل فیلم به این سوال پاسخ دادند! اول کامران مجیدی تهیهکننده فیلم گفت: “۵۰ درصد از سرمایه فیلم توسط خود کارگردانان و بقیه توسط علی اسدزاده پرداخت شده نه آن فردی که مدنظر شما است. این صحبتها بیاخلاقی و فرامتنی است پس بهتر است تهمتتان را از مراجع ذی صلاح پیگیری کنید”. بعد بازیگران نظر دادند بهداد کمی فروتنانه: “بعد از فیلمنامه، طرف حساب من تهیهکننده وکارگردان است اما اقرار میکنم که درباره مسایل اقتصادی و روابط پیچیده و پنهان مالی بیخبرم اما منظور شما را درک میکنم و با شما همراه هستم.” و جواد عزتی توام با بیخبری و بعد از آن هومن بهمنش (که از پرکارترین فیلمبردارهای جشنواره است) با کمی تندی: “همه عوامل به اسم آقای مجیدی قبول کردند در فیلم حضور یابند و آقای اسدزاده هم بهعنوان سرمایهگذار بعدا به گروه اضافه شدند. حمله عجیب و غریبی از طرف مطبوعات به افرادی که پول وارد سینما کردهاند وجود دارد که مباحث درباره آقای رنجکشان هم الان شکل گرفته است. همه عوامل به پروانه ساخت و نام تهیهکننده نگاه میکنند و بقیه مسایل به ما مربوط نیست. مگر خود شما میدانید که هزینههای رسانهتان از کجا تامین میشود؟” رنجکشان هم از اسمهای پرتکرار در این جشنواره است. بعد از آن مجری طرح فیلم اضافه کرد که محمد امامی رسما از فیلم کنار رفته و خانم معتمدآریا هم بعد از اطمینان از عدم وجود پول کثیف با این فیلم قرارداد بستند.
آخرین فیلم روز و چهارمین فیلم قصاصی-بخششی جشنواره، «قسم» دومین ساخته محسن تنابنده بود که برخلاف کاراکتری که از او در سریال «پایتخت» سراغ داریم فیلم عبوس و تلخی بود.
تنابنده در جلسه مطبوعاتی فیلم هم خیلی جدی و کمی تند ظاهر شد اما با همان ظاهر جدی چندباری حسابی جمعیت را خنداند. جلسهای که با دو سوال خیلی فنی از فیلمبردار و بعد صدابردار مجموعه آغاز شده بود، با یک سوال شفاهی (به غیر از فرزاد حسنی سایر مجریان فقط سوالات کتبی را میپذیرفتند) کلا به حاشیه رفت. یک سوال/اظهارفضل خیلی طولانی که مدعی بود قانون فقهی قسامه در فیلم اشتباه طرح شده است و تنابنده به پروندههایی که خوانده و قاضیان سطح اولی که با او در مشورت بودهاند اشاره کرد و به هیچ وجه انتقاد حقوقدان حاضر در نشست را نمیپذیرفت. دقیقا پنج بار بعد از پایان بحث و جدل، تنابنده دوباره به همین انتقاد برگشت و توضیح داد و ولکن نبود! از بار دوم به بعد وقتی تنابنده بحثها را رها میکرد و دوباره نکتهای درباره حقوق و قسامه اضافه میکرد سالن نشست خبری از خنده روی هوا میرفت.
سازندگان «قسم» هم درباره مشارکت سازمان اوج پاسخ دادند و گفتند در مرحلهای سرمایهگذاران فعلی با اوج تسویه حساب کردند و باقی پروژه را به تنهایی دست گرفتند. در اواخر جلسه علی علایی منتقد سینما به صورت شفاهی و خطاب به حسن پورشیرازی و سایر عوامل عنوان کرد بیشتر سوالات این نشستها از سوی رسانههایی مطرح میشود که کمتر کسی آنها را میشناسد و عمده منتقدین اصلا در سالن چارسو فیلمها را میبینند و سطح پایین سوالات را کسی به حساب منتقدین نگذارد. پورشیرازی هم در جواب گفت “علیجون من بعد از انقلاب اولین باره این بالا اومدم و با چنین جمعیتی مواجه شدهام”
مهناز افشار هم با احتیاط فراوان و نرمترین لحن درباره منابع مالی فیلمها اظهارنظر کرد و گفت متاسفانه اگر کسی را دوست داشته باشید همه کارهایش را تایید میکند و اگر کسی را دوست نداشته باشید حرف خوبی هم بزند مورد تایید قرار نمیگیرد و هیچکدام از شما نمیپرسد منبع مالی خبرگزاری خودتان از کجاست. البته همانطور که گفتم این جملات با احتیاط فراوان و ادای احترام خیلی زیاد بیان شد. افشار در آخر به خبرنگاران گفت دختری که در انتهای فیلم با او دیده میشد لیانا دختر خودش بوده است و میخواسته این یادگاری در فیلم باقی بماند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.