اخبار کسب و کار

سقوط ستاره، فروپاشی اسطوره /چگونه می‌توان از یک هنر تهی شده خشنود بود

رسانه نوا – ازهم‌پاشیدگی عنان اجرا، شل و وارفتگی موسیقی و ناهماهنگی در اجرای همزمان قطعات ارکستر با آواز خصوصاً در پایان هر آریا، کاستی‌های صداهای انتخابی برای آواز و ناتوانی از ایفای نقش موردنظر، تپق زدن، گسست کلام و اشتباهاتی ریزودرشت ازاین‌دست، نامناسب بودن میزان صدادهی ارکستر با آوازهای خوانده‌شده، شنیده نشدن آوازها براثر استفاده نامناسب از میکروفن و عدم تنظیم مناسب صدابرداری در سالن برای شنیدن موسیقی با آواز، عدم طراحی مناسب لباس بازیگران در هر بخش، نامناسب بودن نقش با صدا و کاراکتر فرد منتخب، فروکاستن بازی در نقش‌ها به ایستاده خواندن آریاها، پرهیز از ایفای آواز در حین بازیگری، نداشتن راهکاری برای عبور از معضل مجاز نبودن نمایش رقص و به‌پیش چشم کشیدن پررنگ محدودیت‌ها در هنر به شکلی غیر هنرمندانه و دم‌دستی، تبدیل صحنه اجرای رقص دو دلداده در حین وصال به یک سرود دسته‌جمعی و ایماواشاره صورت‌ها به نشان از نگریستن و دنبال کردن اتفاقی در پس‌صحنه (به علت محذوریت‌ها و خطوط قرمز مشخص‌شده پس از انقلاب)، کمک به قدرت در هر چه بیشتر مقهور کردن هنر و تهی سازی آن از طریق بازنمود نمایش قدرت در عقیم‌سازی هنر و تحمیل محدودیت‌ها با اجرای اپرا آن‌هم به شکل شیر بی‌یال و دم و اشکم، گرفتن حمایت از مدیران قدرتمند دولتی و پناه بردن بدان‌ها برای اجرای نعشی از هنر اپرا وضعیت اجرای پردیس و پریسا بود که هرچند چکناواریان به‌عنوان آهنگساز آن در انتها به روی صحنه رفت و ضمن ابراز رضایت از اجرای آن پس از چهل سال که از رویداد انقلاب می‌گذشت را مرهون لطف آقای مرادخانی معاون اسبق هنری دانست و بسیار خرسند می‌نمود اما مخاطب حرفه‌ای که قطعات ضبط‌شده پردیس و پریسا را پیش‌تر شنیده است و اپرا را در هماهنگی سه مؤلفه اصلی آن موسیقی، آواز و نمایش می‌داند نمی‌توانست خرسند از این اجرا باشد که حتی موارد ابتدایی اپرا در آن رعایت نشده بود.

چراکه ضعف در اجرای اپرا فقط معطوف به ناهماهنگی اعضای نوازندگان ارکستر نیست، ناهماهنگی صحنه و لباس و اجرای نقشها و آوازها هم می‌تواند موجبات آن را فراهم کند؛ همانگونه که یکپارچگی عناصر اپرا شامل موسیقی، آواز، نمایش، رقص و لباس و کلام و نقش آفرینی در کنار هم موجب اجرای موفق و قدرتمند آن بر روی صحنه می‌شود که تمام مولفه‌های آن حکایت از پیکره یکپارچه اپرا در هماهنگی تمام موارد توامان است. و از این رو اجرای هفته گذشته پردیس و پریسا را می‌توان تراژدی اجرای یک اپرای مشخص دانست چرا که آنچه اجرا شد سعی داشت در بخشهای اصلی مولفه اپرا، تقلیدی ناموفق از اپرا داشته باشد اما به هیچکدام از مولفه های اصلی اپرا پایبند نبود. به علت بروز نقصان در تک‌تک آنها می‌توان با صدای رسا اعلام کرد آنچه به اسم اپرای پردیس و پریسا در تالار وحدت بعد از چهل سال به روی صحنه رفت اپرا نبود هر چند به نام اپرا بود.

اپرا نبود و با آنچه در پیش از انقلاب در همین تالاری که برای اپرا ساخته شده آنقدر متفاوت بود که می‌توانست در بهترین حالت نام نمایشی آماتوروار و مبتدی بگیرد. و اپرا بود چرا که لیبرتو و متن اپرا همانی بود که در پیش از انقلاب به روی صحنه رفته بود اما در کیفیتی به شدت نازل و تهی شده از معنا؛ و این همان وضعیت نامشخص بین بودن و نبودن، وضعیت ناشایستی که موسیقی در این چهل سال طی کرده است تا به تهی شدن از درون بیانجامد بود. تهی‌سازی از معنا که نه تنها بر موسیقی رفته است بلکه بر حسب روابط غیرهنری با اهالی قدرت، موزیسینها را نیز به عروسک‌های بی‌هنری در دست قدرتمندان فروکاسته است. این همان چهل سالگی است.

نوشته سقوط ستاره، فروپاشی اسطوره /چگونه می‌توان از یک هنر تهی شده خشنود بود اولین بار در رسانه نوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا