فراز و نشیبهای جشنواره سی و هفتم
جشنواره سی و هفتم فجر، یک شروع جنجالی داشت. سخنان فاطمه معتمدآریا در مراسم افتتاحیه، حاشیههای زیادی برای این مراسم ایجاد و کرد و با شروع جشنواره، حاشیهها همچنان ادامه پیدا کرد.
- فساد اقتصادی امسال بر سینما و جشنواره سایه افکند و نشستهای پرسش و پاسخ برگزارشده در کاخ رسانهها با سؤالات و ابهاماتی در مورد سرمایه تأمینشده برای ساخت فیلمها همراه بود.
- علیرضا کاظمی، در حاشیه نشست فیلم «سمفونی نهم»، سخنان تند و جنجالی به زبان آورد و حمید فرخ نژاد، که با انتقادات تندوتیزش شناخته میشود، اعلام کرد که این بار او نیست که چنین صحبتهای تندی مطرح میکند. صحبتهای کاظمی آنقدر جنجال به پا کرد که تا چند روز، کلیپ سخنان وی، در فضای مجازی دستبهدست میشد.
- مسعود فراستی، در این دوره جشنواره فجر، یکی از عجیبترین رویدادها بود. فراستی در این دوره، چهره آرامتر و نرمخو تری از خود نشان داد و گرچه انتقادش به «درخونگاه» اصلاً به مذاق اسعدی خوش نیامد، اما فراستی بعد از برنامه من و شما، با فراستی قبل از این برنامه، زمین تا آسمان فرق میکند.
- درگیری میان سینماگران و اصحاب رسانه، مثل همیشه ادامه داشت. از محسن تنابنده که بر سر مسائل حقوقی فیلم «قسم» با خبرنگاران جروبحث کرد، تا بهرام رادان و حامد بهداد که از سؤالهای مطرحشده چندان خوششان نیامد.
- پولاد کیمیایی هم طی ده روز گذشته از سینما خداحافظی کرد، بازگشت و تصمیم گرفت همچنان بجنگد.
به هر حال، جشنواره فیلم فجر هم به پایان خود نزدیک شده است. این رویداد مهم، قطعاً نکات برجستهای دارد که بد نیست مروری بر آنها داشته باشیم.
آنها که درخشیدند:
- نیما جاویدی و «سرخپوست»: جاویدی که قبلاً با یک درام اجتماعی واقعگرا وارد سینما شده بود، با دومین تجربهاش، «سرخپوست»، یک فیلم فرمی و صرفاً قصهگو، پدیده جشنواره لقب گرفت و حتی مسعود فراستی را به تحسین واداشت.
- سعید روستایی و «متری شیش و نیم»: روستایی که بیشک پدیده جشنواره سی و چهارم بود، برای دومین اثرش، در ادامه مسیر موفقش، «متری شیش و نیم» را ساخت. فیلمی بیگ پروداکشن، با دو کاراکتر اصلی و لوکیشنها و سیاه لشکرهای فراوان. چالشی که در «متری شیش و نیم» پیش روی روستایی بود به یک فرصت تبدیل شد تا وی نشان دهد، «ابد و یک روز»، فقط سرسوزنی از ذوق و استعداد وی بوده است. گرچه «متری شیش و نیم» بهروز اول اکران نرسید و گفته میشود دخالت نیروی انتظامی باعث جا ماندن این فیلم شده، اما آخرین ساخته روستایی خیلی زود با استقبال مخاطبان همراه شد.
- همایون غنی زاده و «مسخرهباز»: در جشنوارهای که فیلمهای کمدی در اقلیت بودند و تقریباً همه میدانند که هیئت انتخاب، رابطه چندان خوبی با فیلمهای کمدی ندارد، غنی زاده، که در تئاتر یک کارگردان شناختهشده است، با یک فیلم کمدی، وارد سینما شد. «مسخرهباز»، بازیگران درجهیکی دارد، یک کمدی فانتزی تروتمیز است و همه آنچه برای درخشیدن در گیشه لازم است را در اختیار دارد. شاید طلسم کمدی سینمای این روزهای ایران به دست غنی زاده شکسته شود.
- همه بازیگران «شبی ماه کامل شد»: هوتن شکیبا، الناز شاکردوست و فرشته صدرعرفایی در قصه واقعی نرگس آبیار، بهشدت میدرخشند و قصه واقعی از زندگی یکی از برادران ریگی را به زیباترین شکل ممکن برای بیننده روایت میکنند.
آنها که خاموش شدند:
- کیومرث پوراحمد و علیرضا رئیسیان: آخرین ساخته پوراحمد، «تیغ و ترمه»، آنقدر بد بود که هنگام نمایش در سالن رسانهها با خنده حضار به کمدی ناخواسته فیلم مواجه شد. انتقادات به این فیلم و ساختارش آنقدر زیاد بود که پوراحمد چند روز بعد، عنوان کرد فیلم را دوباره تدوین میکند و پایان دیگری را جایگزین خواهد کرد. رئیسیان هم، مانند پوراحمد، از فیلمسازان برتر نسل خود، در دوره سی و هفتم، نمایش ناامیدکنندهای داشت. «مردی بدون سایه»، با یک قصهای که عملاً هیچ منطق دراماتیکی ندارد، با بازیهای بد و ساختار بدشکل فیلمش، مسیری مشابه پوراحمد در پیش گرفت.
- محمدحسین مهدویان: مهدویان که سال گذشته با «لاتاری»، حسابی سروصدا کرد، در جشنواره امسال به سراغ ساخت دنبالهای برای «ماجرای نیمروز» رفت، اما نتیجه نهایی شبیه چنگ انداختن به تکنیکهای شناختهشده برای تکرار موفقیت «ماجرای نیمروز» بود. «ماجرای نیمروز؛ رد خون»، در مقایسه با «تیغ و ترمه» و «مردی بدون سایه»، یک فیلم تمام و کمال است، اما هیچچیز جدیدی به بیننده عرضه نمیکند.
- بهرام توکلی: شگفتی جشنواره پیشین، امسال به سراغ یک موضوع جنجالی رفت؛ غلامرضا تختی. آخرین فیلم توکلی، «غلامرضا تختی»، از اولین روزهای پیشتولید، یکی از کنجکاوی برانگیزترین فیلمهای جشنواره سی و هفتم محسوب میشد. اما درام بیوگرافی توکلی، هیچ نشانهای از درخششی که وی در «تنگه ابوقریب» بروز داده بود، نداشت و با ریتمی خستهکننده و خرده روایتهای پراکنده و نامنسجم و حتی باوجود ساختار فریبندهاش نتوانست، معجزهای که خیلیها انتظارش را میکشیدند را رقم بزند.
آنها که بازگشتند:
- محمدرضا هنرمند، بعد از یازده سال که از ساخت «عزیزم من کوک نیستم» میگذرد، با «سمفونی نهم»، به جشنواره فجر و سینمای ایران بازگشت. اثر هنرمند گرچه، موضوع جذاب و نابی داشت، اما در پرداخت مشکلاتی داشت که این فیلم را از رسیدن به استانداردی که از هنرمند انتظار داریم بازداشت.
- پرویز شهبازی، بعد از «مالاریا»، اثری که خیلیها با آن ارتباط برقرار نکردند، با «طلا»، بهروزهای اوجش بازگشت و با یک درام قصهگو، جذاب و کاراکترهای پیچیده، فضای سینمایی خودش را احیا کرد.
- رسول صدر عاملی هم بعد از تجربه ساخت چند فیلم ضعیف، امسال با «سال دوم دانشکده من»، بازگشت. فیلمی که بیشک در میان آثار اخیر صدر عاملی هم هویت اصیلتری دارد و هم از جهت فرم و محتوا، قابل دفاعتر است.
- مسعود کیمیایی، گرچه خودش در جشنواره سی و هفتم حضور نداشت، اما میراثش زنده بود. پولاد کیمیایی با «معکوس» سعی کرد در فضای فیلمسازی پدرش، قصهای متفاوت را روایت کند ، اما در این زمینه چندان موفق نبود. البته، سیاوش اسعدی با «درخونگاه» که به مسعود کیمیایی تقدیم شد، تمام المانهای سینمای کیمیایی را زنده کرد و نشان داد چرا سینمای کیمیایی اینقدر محبوب است و میراث وی را در حضور پسر، زنده نگه داشت.
باید دید، با معرفی نامزدها و برندگان سی و هفتمین دوره جشنواره فجر، آرای مردمی چه فیلمی را برمیگزیند، بهترین بازیگران چه کسانی خواهند بود و مهمتر از همه، چه فیلمی برنده بهترین سیمرغ خواهد شد. مثل هرسال، بعضی انتخابها به مذاق خیلیها خوش نخواهد آمد و برخی انتخابها احتمالاً با مصلحتاندیشی همراه خواهد بود. آنچه مسلم است، جای خالی ابراهیم حاتمی کیا در مراسم اختتامیه و اهدای جوایز بهشدت خالی خواهد بود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.