فرهنگ تیم وُرک یک نیاز در جامعه ایرانی و آسیبهای نبود آن در حوزه موسیقی
آغاز سخن:
چند سال پیش که از پیروزی های پی در پی تیم ملی والیبال ایران در سطح بین المللی با خبر شدم با وجود نداشتن گرایش چندانی به این ورزش، شادی عمیقی را در درونم احساس می کردم. ورزش ایران پس از موفقیت های گوناگون در رشته های انفرادی، در یک رشته تیمی نیز توفیقی جهانی به دست آورده بود! رویدادی که شادی مردم یک سرزمین را رقم زد. شادمانی که یکی از ابزارهای جامعه ی پویا، در راه پیشرفت است و کار تیمی می تواند بسیاری از این دست پیروزی ها و رسیدن به ایده آل ها را در دسترس قرار دهد. به نظر می رسد بزرگترین دست آورد حضور مربیان نام آشنای خارجی در ورزش ایران، تیم سازی حرفه ای به معنای واقعی آن است. آن چه که کودک ایرانی باید از همان آغاز ورود به سیستم آموزشی فرا گیرد. چیزی که به عنوان ورزشکار حرفه ای در جوانی و بزرگسالی به آن نیازمند بوده و به سختی به او آموزانده می شود.
یکی از بزرگترین آسیب های آموزش و پرورش سراسر ایراد ایران، نبود آموزش و راهکار های درست در گسترش فرهنگ کارهای تیمی است. کودکان در کشورهای پیشرفته تر می آموزند که چگونه موفقیت خود را در یک تیم با دیگر هم تیمی هایشان تقسیم کنند، یاد می گیرند هر عضو گروه و تیم در جایگاه خود اهمیتی ویژه دارد که وی را ارزشمند می کند و از همه مهم تر « هم افزایی » را می آموزند.
هم افزایی یعنی دو دو تا می تواند ۵ یا بیش از آن باشد! دو نفر اگر دو واحد کار را جدا جدا انجام دهند، در بهترین حالت به ۴ می رسند ولی اگر با هم انجام دهند چه؟ هم افزایی معجزه خود را در این حالت نمایان می کند. موفقیت های بزرگ هماره ناشی از معجزه کار گروهی است. موفقیت در موسیقی نیز پیوسته با همکاری تیمی از متخصصین در ساخت، اجرا، مدیریت برند هنری، تبلیغات و…. به دست می آید و کمبود تجربه های تیمی در موسیقی آفتی جبران ناپذیر است.
با توجه به تفاوت های پایه ای گروه و تیم در دانش مدیریت، بهتر است واژه تیم برای حرکت های جمعی موسیقایی در نظر گرفته شود.
تیم وُرک در اجرا
پس از انقلاب اسلامی، موسیقی در ایران دستخوش دگرگونی های بسیار شده، اجراهای کوچک در کافه ها و رستوران ها که آغازی مناسب برای موزیسین های نو پا بود، از دست رفت. اینک پس از گذشت سالها نیز ارکستر های بنیادین کشور در سطح حرفه ای، همچنان با دشواری های بسیاری رو به رو هستند.
برای نوازندگان ساز های غیر کلاسیک با بازتر شدن فضای اجتماعی، دو راه می ماند جشن هایی مانند عروسی ها و گاهی هم اجرا های حرفه ای! امروز شاید آرزوی بیشتر نوموزیسین های کشور، داشتن بَندی کاربلد شامل نوازندگان، تجهیزات، صدابردار و تهیه کننده باشد تا بتوانند بر تجربیاتشان افزوده و توانمندی هایشان را به نمایش بگذارند. این سختی ها در همنوازی های گروهی، راه را برای تجربه و لذت بردن از موسیقی پیچیده تر کرده است.
تیم وُرک در ساخت
در گذر سال ها و با رسیدن دهه هشتاد، استودیوهای دیجیتال راه را برای موزیک زیر زمینی باز کردند. دیگر لزومی بر تجهیزات گران قیمت و جاگیر آنالوگ نبود. با کمترین امکانات نیز می شد موسیقی ساخت و گاهی بهتر از استودیوهای حرفه ای پر زرق و برق! این روزها دیگر کمتر موزیسین ها و نوازنده ها گرد هم می آیند تا شاهد تولد یک قطعه ناب باشیم. جوانی کم تجربه نیز می تواند با چینش و آزمون و خطای صداهای آماده در کنار هم، آهنگسازی کند که هم ارزان تر و هم مدرن تر است! شوربختانه باید کار تیمی در ساخت موسیقی کشور را کماکان از بین رفته دانست!
بَند یا خواننده!
موسیقی بیرون از جهان سوم پر است از بَندهای سرشناس مانند بیتلز، لدزپلین، بلک سبث، پینک فلوید، متالیکا، مگادث، وان دایرکشن و… در برخی دهه ها بندهای موسیقی موفق تر از اشخاص بودند در حالی که موسیقی ایران حتی به شمار انگشتان یک دست نیز گروه موفق و ماندگار در کارنامه خود نداشته است. سبک هایی همانند راک بیشتر بر پایه بَند ها بنا نهاده شده اند تا فرد!
هنگامی که پردازش یک خط ملودی آغاز می شود، بی گمان با همراهی نوازندگان گروه، مهندسین صدا، مدیران تولید و برنامه، احتمال ساخت اثری ماندگار بیشتر است تا نشستن در اتاقی کوچک با شلوارک و عرق گیر؛ پشت سیستمی پر از نرم افزار و صدا. آسان نیست به تنهایی به اندازه چند متخصص اندیشیدن و ساختن.
موسیقی و گوناگونی حرفه های آن
در ساخت یک اثر گاهی سرودن ترانه، آهنگسازی، خوانندگی، تنظیم، میکس و مسترینگ به دست تنها یک نفر انجام شود. در مارکتی پر از تولیدات یک یا دو نفره، نمی توان بر لزوم تفاوت جایگاه میکس من و مستر من در یک پروژه حرفه ای پا فشاری کرد، که چه اندازه گوش ها باید آزموده و تفکیک پذیر باشند تا ایراد ها را بشنوند یا به اهمیت حضور ناظر ضبطی کاردان، اشاره کنیم که راندمان نوازندگان و خوانندگان را هنگام ضبط افزایش می دهد! شاید نسل جدید به حضور موزیسینی حرفه ای به عنوان ناظر ضبط در ساخت موسیقی، نگاهی همانند رانندگان دهه شصت ایرانی به کمربند ایمنی و فانتزی بودن آن داشته باشند.
گوناگونی و تخصصی بودن حرفه های موسیقی، بیشتر باید توسط دانشگاه ها بررسی و در رشته های تحصیلی جدید گنجانده شود. برای نمونه شاید اگر مدیران وزارت علوم می دانستند که کاربرد «مهندسی صدا» تنها برای ساخت موسیقی نبوده و در بسیاری موارد مانند همایش ها، استادیوم های ورزشی، دوبلاژ و … نقش موثری دارد؛ هر چه زودتر به صرافت افزودن ده ها رشته مرتبط با حوزه مهندسی صوت می افتادند.
موزیسین ها و موزیسین های کامپیوتری
شاید بتوان کار یک موزیسین را از مشاغل سخت جهان به شمار آورد. در کوتاه ترین تعریف کلاسیک از یک موزیسن باید گفت کسی است که اندوخته ای چشمگیر از دانش و توانمندی موسیقی را داراست. قرار نیست هر نوازنده ای هرچند حرفه ای، موزیسین به معنای تام واژه باشد. نوازندگی، خوانندگی و… تنها بخشی از توانایی های یک موزیسین حرفه ایست. با گذر زمان المان های نوینی به آموزه های یک موزیسین افزوده شده برای نمونه در سده های گذشته به دلیل نبود ارتباطات جهانی در اندیشه موسیقیدان غربی هم نمی گنجید که در موسیقی دستگاهی ایرانی چه می گذرد؟ ولی امروزه برای همه اهالی موسیقی، شنیدن و آشنایی ابتدایی با دیگر سبکها الزامیست همان گونه که برای یک پزشک پیش از دوره تخصص، گذراندن دوره عمومی پزشکی لازم است. و یا آشنایی با نرم افزار های موسیقی، تجهیزات استودیو حتی صدا و صدابرداری. بی گمان اگر موزارت در دوره ما می زیست او را هم در استودیویی حرفه ای در حال آهنگسازی می دیدیم.
امروزه در برابر یک موزیسین و راه های پر پیچ و خمی که پیش رو دارد، کامپیوتر میوزیشنینگ روز به روز فراگیرتر می شود. موزیسین های کامپیوتری هم راه سختی پیش رو دارند تا حرفه ای شوند آنها به خوبی به کار با نرم افزارها آشنایی دارند. بیشتر آنها مهندسین صدای خوبی نیز هستند و همچنین گاهی آشنایی ساده با ساز و دانش آن را، در حد برطرف کردن مشکلاتشان در حین ساخت موسیقی را دارا هستند.
در صنعت موسیقی، کامپیوتر میوزیشن ها در برابر موسیقیدانهای آکادمیک که همنوازی و کار گروهی از پایه های کار آنهاست، قرار دارند و نماد فردگرایی هستند. در موسیقی ایران هر اندازه که از موزیسین ها آکادمیک کاسته می شود بر موزیسین های کامپیوتری افزوده می شود. به نظر می رسد باید به توازنی تازه از همکاری این دو طیف در ساخت برسیم و یا موزیسین هایی تربیت کنیم که آمیخته ای از موزیسین های آکادمیک و کامپیوتری باشند تا چشم انداز بهتری در انتظار هنر موسیقی باشد.
موسیقی تک صدایی و چند صدایی
از دیگر ویژگی های موسیقی شرق، می توان به اهمیت خط ملودی اشاره کرد تا هارمونی یا کنترپوان. به گونه ای هارمونی نمادی از همکاری گروهی نت هاست. از این چشم انداز شاید بتوان موسیقی ایرانی را نوعی از موسیقی با یک خط ملودی یا هتروفونی دانست در برابر موسیقی چند صدایی غربی.
در گذشته در موسیقی ایرانی همه گروه، یک ملودی را می نواختند حال آن که موسیقی غربی قرن هاست بر پایه ی چند صدایی بنا شده و نخستین جرقه های ایجاد چند صدا به صورت همزمان، برخاسته از اندیشه های فیثاغورث است. در تاریخ موسیقی اصیل ایرانی هیچ گاه شاهد آنچه که در موسیقی کلاسیک، ارکستر نامیده می شود، ( از نظر تعداد نوازندگان، گوناگونی پارت ها، بخش بندی سازها، رهبری ارکستر و… ) نبوده ایم. در موسیقی غربی حتی در همراهی ساده خواننده و ساز هم، نواختن ساده آکورد های یک پیانو یا گیتار با آوازه خوان، بافتی هموفونیک را می سازد؛ حال آن که نمونه های موسیقی ایرانی بر پایه پرسش و پاسخ و یا نواختن همان ملودی خواننده به همراه سازی مانند تار است. از این نگاه، کمبود حرکت های تیمی در موسیقی ایرانی را می توان ژرفناکتر از افراد دانست و بر اساس صداها که بخش اصلی موسیقی هستند بدان نگریست که بررسی این مطلب خود مجالی جداگانه می طلبد.
نوشته فرهنگ تیم وُرک یک نیاز در جامعه ایرانی و آسیبهای نبود آن در حوزه موسیقی اولین بار در رسانه نوا. پدیدار شد.