به یاد هنرمندان درگذشته در سال ۹۷: هر بار بهار می آید با عزای دل ما می آید
روزهای آخر سال، بوی بهار که میآید، بوی تازه شدن، بوی تولد دوباره، نمیشود بوی مرگ را نادیده گرفت، مرگ که انگار زیر سایه تولد، آرامآرام میخزد و میآید و صدای پایش در خوشیها و پایکوبیهای سال نو گم میشود.
ابتهاج چه زیبا میگوید:
“ارغوان
این چه رازی است
که هر بار بهار میآید
با عزای دل ما میآید.”
وقت، وقت خداحافظی است. بدرود هنرمندان فراموشنشدنی…
عزتالله انتظامی (۱۳۰۳-۱۳۹۷)عزتالله انتظامی، بچه سنگلج،آقای بازیگر، اولین بازیگر ایرانی که یک جایزه بینالمللی بازیگری را دریافت کرد، وقتی رفت که خیلیها انتظارش را داشتند. اما غم از دست دادن انتظامی بههیچوجه قابلانتظار نبود. انتظامی که طی سالهای اخیر از سینما دور بود، با نمایش «زادبوم» بعد از توفیقی دهساله به سینما بازگشت و درحالیکه امیدوار بودیم یکبار دیگر او را بر پرده سینما ببینیم، برای آخرین بار در پیام تصویری تبریک نوروزیاش، بدون آنکه بدانیم از او خداحافظی کردیم و حسرتبهدل ماندیم.
ناصر ملکمطیعی (۱۳۰۹-۱۳۹۷)فرمون بیهمتای «قیصر»، چه غریبانه پرکشید؛ در سکوت، دوری از سینما و بعد از چهل سال سانسور شدن و نادیده گرفته شدن. ناصر ملکمطیعی، ستاره نامآشنای سینمای فیلمفارسی، وقتی در برنامه «دورهمی»، مهران مدیری حاضر شد، دیگر ستاره فیلمفارسی¬ها نبود، قامتش خمیده و موهایش سپید شده بود. ملکمطیعی، دیگر فقط نماد مردانگی گمشده سینمای ایران بود، اما انگار این هم خطر داشت که این مصاحبه هیچگاه پخش نشد و ملکمطیعی برای آخرین بار هم نتوانست با مخاطبان میلیونیاش صحبت کند.
حسین محب اهری (۱۳۳۰-۱۳۹۷)ما دهه شصتیها چقدر با حسین محب اهری خاطره داریم؛ از محله بروبیا تا محله بهداشت. محب اهری، خیلی بیشتر از آنکه با مبصر چهارساله کلاس سروکله بزند، با سرطان جنگید و چند بار هم پیروز شد. محب اهری تا آخرین روزهای زندگیاش، پر از امید وزندگی بود، آنقدر پرنشاط بود که ظاهر شکستهاش هم نمیتوانست کسی را گول بزند، همه مطمئن بودیم این بار هم سرطان را شکست میدهد، حتی فکرش را هم نمیکردیم که این بار سرطان پیروز شود.
یدالله صمدی (۱۳۳۱-۱۳۹۷)خالق بهترین طنزهای سینمای ایران، در سالهایی که خنده شبیه جرم بود، یدالله صمدی، با ساخت «مردی که زیاد میدانست»، اولین کمدی بعد از انقلاب را ساخت و با «دو نفر و نصفی»، «معجزه خنده» و «آپارتمان شماره ۱۳»، بهترین فیلمهای کمدی سینمای ایران را در پایان دهه شصت و اوایل دهه هفتاد ساخت. صمدی البته فقط به کمدی بسنده نکرد و به ژانرهای دیگر هم سر زد. نگاه بومی و ملی را در آثارش زنده کرد و با «شوق پرواز»، مخاطبان ناراضی تلویزیون را بار دیگر مشتاق تماشای یک مجموعه تلویزیونی کرد. آخرین اثر صمدی بر پرده سینما «پدر آن دیگری»، اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته پرینوش صنیعی بود.
بهرام زند (۱۳۲۸-۱۳۹۷)بهرام زند را بیش از آنکه با چهرهاش بشناسیم با صدایش به یاد میآوریم. اسطوره دوبلاژ ایران، صداپیشگی و مدیریت دوبله بسیاری از مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای خارجی را بر عهده داشت. شرلوک هلمز افسانهای، لینچان در «جنگجویان کوهستان»، کمیسر ناوارو، پدر انریکو در «بچههای مدرسه والت»،ماکسیموس (راسل کرو) در«گلادیاتور»، ویلیام والاس(مل گیبسون) در «شجاع دل»، لئون (ژان رنو) در «حرفهای»، همه شخصیتهایی هستند که برای ما با صدای جادویی بهرام زند زنده شدند.دقت نظر بهرام زند در دوبله سریال شرلوک هلمز موجب شد که از طرف انجمن دوستداران شرلوک هلمز در انگلیس، موردتقدیر قرار بگیرد. آخرین فعالیت زند، در انیمیشن «فیلشاه» در نقش پافیل بود. بهرام زند هم، مانند محب اهری، بعد از هشت سال مبارزه با بیماری سرطان، در منزل خود در اثر ایست قلبی درگذشت.
سعید کنگرانی (۱۳۳۳-۱۳۹۷)سعید معصوم «دایی جان ناپلئون» که با «دایره مینا»، مشهور شده بود، همانقدر غمانگیز از سینما جدا شد که در «دایی جان ناپلئون» از لیلی. کنگرانی که در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی کمکم به یک سوپراستار تبدیلشده بود، بعد از انقلاب برای ایفای نقشی در «مادر» علی حاتمی برگزیده شد، اما وقتی معلوم شد ممنوع الفعالیت است، این نقش به امین تارخ رسید. کنگرانی سالها از سینما دور بود و با نقشی کوچک در «ازدواج به سبک ایرانی»، بازگشتی کوتاه داشت که قرار بود با «رقص روی شیشه»، ادامه پیدا کند، اما مرگ امانش نداد. کنگرانی گرچه کارنامه کاری کوتاهی دارد، اما نقشهای خاطره انگیزش، او را به یکی از مهمترین بازیگران سینمای قبل از انقلاب تبدیل کرده است.
حسین عرفانی (۱۳۲۱-۱۳۹۷)یکصدای بینظیر دیگر هم در سال نودوهفت پرکشید و نشان داد که تنها صداست که میماند. حسین عرفانی، با آن صدای مردانه پرصلابتش و تیپهای مختلفی که به کاراکترها میبخشید، قطعاً در صنعت دوبلاژ ایران تکرار نشدنی است. سم اسپید (همفری بوگارت) در «شاهین مالت»، رت باتلر (کلارک گیبل) در «بربادرفته»، لورنس (پیتر اتول) در «لورنس عربستان»، ژان والژان (لیام نیسون) در «بینوایان» و قدرت (فرامرز قریبیان) در «گوزنها»، مگر میشود با صدای دیگری تکرار شوند؟
حسین عرفانی در «فیلشاه» در نقش اسفل صداپیشگی کرد و در مجموعه نمایش خانگی «عالیجناب» هم بهعنوان بازیگر حضور داشت.
خشایار الوند (۱۳۴۶-۱۳۹۷)آخرین روزهای زمستان هم با مرگ ناگهانی خشایار الوند، نویسنده مجموعههای طنز چند سال گذشته بهجای بوی بهار، بوی مرگ گرفت. خشایار الوند، نویسنده مجموعههای پرطرفداری چون «مرد هزارچهره»، «مسافران»، «شبهای برره» و «پایتخت» بود. درحالیکه خبر میرسید گروه «پایتخت»، گرد هم آمدهاند تا یک اپیزود ویژه برای شب عید بسازند، مرگ الوند همه را شوکه کرد. سیروس الوند، کارگردان سرشناس سینمای ایران و برادر خشایار الوند، در مراسم او از عوامل «پایتخت» درخواست کرد هرچقدر که او نوشته است را به تصویر درآورند تا شب عید هم مردم خوشحال شوند و هم روح خشایار آرام گیرد. سیروس مقدم، اما از حال نامناسب عوامل گفت و قول داد، آخرین اثر خشایار الوند برای ماه رمضان و احتمالاً عید فطر ساخته شود.
قاسم (بهرام) افشار، گوینده خبر، پیام صابری، همسر زیبا بروفه که چند ماهی از تولد فرزندشان میگذرد، ناصر چشم آذر، آهنگساز برجسته، مهدی آرین نژاد، صداپیشه گروهبان دودو، پدر تاک در «رابینهود» و برونکا در «چوبین»، احترام سادات حبیبیان، مادربزرگ دوستداشتنی «مصائب شیرین» و «مرهم»، سید ضیا الدین دری، کارگردان مجموعه برجسته «کیف انگلیسی»، ویدا قهرمانی، بازیگر سینمای قبل از انقلاب، سعید محقق، یار ارهام صدر در بنیانگذاری مکتب تئاتر اصفهان، هوشنگ آزادی ور، مستندساز، فرجالله حیدری، مدیر فیلمبرداری آثاری چون «کوچه مردها»، «تاراج» و «ناصرالدینشاه، آکتور سینما»، صدرالدین شجره، گوینده رادیو،مجری، دوبلور و بازیگر و فرخ ساجدی بازیگر سینمای قبل از انقلاب دیگر هنرمندانی بودند که امسال از دست دادیمشان.
روحشان شاد
جایشان سبز
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.