نقد فیلم «ناهید»: روایتی بهدور از هرگونه شعارزدگی
«ناهید» فیلمی به کارگردانی آیدا پناهنده و نویسندگی مشترک با ارسلان امیری به تهیهکنندگی بیژن امکانیان ساخته سال ۱۳۹۳ است. این فیلم که منتخب بیش از سی فستیوال فیلم جهانی است در ۲۷ آبان ۱۳۹۴ در سینماهای ایران و از ماه فوریه ۲۰۱۶ در بیش از پنجاه سینمای کشور فرانسه توسط کمپانی مانتو فیلمز و در اسپانیا (کارامل فیلمز) و یونان (استرادافیلمز) اکران شد. شرکت نوری پیکچرز پخشکننده جهانی فیلم حق نمایش «ناهید» را به بیش از پانزده کشور از آسیا، اروپا و آمریکای جنوبی فروخته است. بهتازگی نسخه خانگی آن نیز در دسترس قرارگرفته است؛ به بهانه این اتفاق نگاهی انداختهایم به این فیلم.
خوشبختانه قبلاً هم در سینمای ایران، زنان در مسلک کارگردان پشت دوربین قرارگرفتهاند. از بانو شهلا ریاحی که اولین کارگردان زن ایران است تا رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده و منیژه حکمت و البته تهمینه میلانی. هرچند این حضور کمرنگ و گاه و بی گاه بوده است و گاهی نتیجه بیش از آنکه یک فیلم سینمایی باشد شبیه شرححال قربانیانی مظلوم و ستم دیده بوده است.
در روزگاری که فیلمهای کارگردانان بزرگی چون داریوش مهرجوی، کمال تبریزی و مسعود کیمیایی کابوس واره هایی نه جذاب و نه خوشساخت هستند، چشم امید سینما دوستان به فیلمسازان جوان است. پدیدههایی چون سعید روستایی، هومن سیدی، مانی حقیقی و رضا درمیشیان که هرکدام از منزلگاه فلسفی خود و در جهت ابراز دغدغههای اجتماعی خاص خودشان دست به فیلمسازی میزنند، چراغ سینمای ایران را روشن نگهداشته و امید به رشد و شکوفایی هرچه بیشتر این سینما را تقویت میکنند.در این میان اما حضور کارگردانان زن، اتفاق مهمی است. آنقدر مهم که میتوان مقالهها و پایاننامهها راجع به آن نوشت. زنانی بادانش سینمایی اما از جنسی متفاوت. زنانی با بینشی متفاوت و حتی خاستگاهی متفاوت. خوشبختانه قبلاً هم در سینمای ایران، زنان در مسلک کارگردان پشت دوربین قرارگرفتهاند. از بانو شهلا ریاحی که اولین کارگردان زن ایران است تا رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده و منیژه حکمت و البته تهمینه میلانی. هرچند این حضور کمرنگ و گاه و بی گاه بوده است و گاهی نتیجه بیش از آنکه یک فیلم سینمایی باشد شبیه شرححال قربانیانی مظلوم و ستم دیده بوده است. بههرحال نفوذ نظریههای فمینیستی در ایران انکارناپذیر است؛ اما همین نظریات نیز همچون سایر واردات فرهنگی ایران از شکل اصلیاش خارجشده و خاصیتی متمایز یافته است. خاصیتی که این جنبش را از اهداف اصلیاش دور کرده و آن را تبدیل به معیاری برای تفکیکهای جنسیتی بیشتر کرده است.
تمام فیلم در لوکیشن های کاملاً واقعی فیلمبرداری شده و بهجز سه بازیگر اصلی یعنی ساره بیات، پژمان بازغی و نوید محمدزاده بیشتر بازیگران، افراد محلی هستند. پناهنده از هیچ زرقوبرقی برای آراستن فیلمش استفاده نکرده است و تا مرزی از واقعگرایی پیش رفته است که یادآور سینمای نئورئالیسم ایتالیاست.
اینجاست که فیلمی چون «ناهید»، میتواند دلگرمتان کند که فیلمسازان زن ایرانی هم میتوانند پا بهپای مردان در این عرصه خود را به اثبات برسانند و حرفی برای گفتن داشته باشند. «ناهید» دقیقه همان چیزی است که باید از یک فیلمساز زن ایرانی انتظار داشت. این فیلم اولین تجربه فیلم بلند آیدا پناهنده پس از چند فیلم کوتاه و مستند و تلویزیونی است. فیلمی که با اقبال جهانی هم روبرو شد و در بخش نوعی نگاه شصت و هشتمین جشنواره کن به نمایش درآمد و برنده جایزه آینده نویدبخش شد. «ناهید» داستان زنی است که بعد از جدایی از همسر معتادش، سرپرستی تنها پسرش را عهدهدار شده است، فقط به یک شرط؛ اینکه دوباره ازدواج نکند، اما حال که ناهید فرصت جدیدی پیش رو دارد تکلیف پسرش چه میشود. اولین نکته جالبتوجه فیلم، انتخاب لوکیشن آن است. داستان فیلم نه در تهران که در بندر انزلی میگذرد. تمام فیلم در لوکیشن های کاملاً واقعی فیلمبرداری شده و بهجز سه بازیگر اصلی یعنی ساره بیات، پژمان بازغی و نوید محمدزاده بیشتر بازیگران، افراد محلی هستند. پناهنده از هیچ زرقوبرقی برای آراستن فیلمش استفاده نکرده است و تا مرزی از واقعگرایی پیش رفته است که یادآور سینمای نئورئالیسم ایتالیاست. شهری که در برابر مخاطب قرارگرفته است و مردمش دقیقاً همانطور که هستند نشان دادهشدهاند و فضای بارانی شهر کمک بسیاری در جهت فضاسازی بسیار مناسب فیلم کرده است. پناهنده با استفاده از فضاهای باز و لانگ شات های زیبای کنار دریا و حرکت دوربینی که گاهی نامرئی به نظر میرسد، بیننده را به عمق زندگی در این شهر میبرد. همین حرکت نامرئی اما زیبای دوربین تبدیل به چشم بیننده میشود و تدوینی که در همین جهت انجامشده است، لحظهای ارتباط بیننده را با داستان قطع نمیکند. نکته دیگر در راستای این واقعگرایی، پرهیز از سیاه نمایی و مصیبتزدگی است. آنجا که تنگدستی ناهید نشان داده میشود، همکارش است که کسبوکار کوچکی برای خود دارد. وقتی حرف اجاره خانه عقبافتاده به میان میآید، زن صاحبخانهای هست که دلش به رحم میآید و برای دو شب هم شده به ناهید کمک میکند. همه این عوامل در کنار هم باعث شده است که این فیلم واقعاً شبیه فیلمهای سبک نئورئالیسم شود.
«ناهید» داستان زنی است که بعد از جدایی از همسر معتادش، سرپرستی تنها پسرش را عهدهدار شده است، فقط به یک شرط؛ اینکه دوباره ازدواج نکند، اما حال که ناهید فرصت جدیدی پیش رو دارد تکلیف پسرش چه میشود.
اما داستان فیلم ستون اصلی آن است. داستان زنی که با همه آنچه پشت سر گذاشته است، هنوز یک زن است؛ با همه خواستهها و نیازهایش. زنی که خرید یک مبل قرمز خوشحالش میکند، موهایش را مش میکند و وقتی با انتقاد منفی مواجه میشود ناامیدانه خودش را در آیینه برانداز میکند. زنی که قرارهای عاشقانه سر ذوقش میآورد و سرمست، از مهربانیهای ِ مرد خوب برای دوستش قصهها تعریف میکند؛ اما قساوت ماجرا زمانی است که باید بین خوشبختی خودش و حضانت فرزندش یکی را انتخاب کند. واقعیتی تلخ که سعی میکند آن را انکار کند، نپذیرد و با آن بجنگد؛ اما همه، حتی پسرش در این جنگ نابرابر در مقابلش قرارگرفتهاند. بهراستی آیا ظالمانهتر از این ممکن است که مادری را وادار به چنین انتخابی کرد؟
پناهنده با انتخاب زنی شهرستانی که با غرور به دوستش میگوید همسر آیندهاش دوست ندارد کار کند، بیهوده ژست فمینیستی نمیگیرد و این همان چیزی است که ناهید و شخصیتش را دوستداشتنی میکند.
نقش همسر سابق ناهید را نوید محمد زاده، طبق معمول استادانه ایفا کرده است. هنر پناهنده در این است که این شخصیت را آنگونه که قبلاً در چنین فیلمهایی دیده بودیم سیاه و غیرقابل درک ارائه نمیکند. او فقط مردی است که در جوانی تسلیم انتخاب پدر و مادر شده است و تن به ازدواج فامیلی داده است. مردی که هنوز بزرگ نشده است و در جوانی که از او ربودهشده سیر میکند. شرطبندی و کتککاری کار هرروزش است و جز اینها چیزی ندارد که به پسرش یاد دهد. مهم نیست چقدر ناهید را دوست دارد و چقدر میخواهد زندگیاش را دوباره بسازد. ناهید که او هم جوانیاش را در این تجربه اجباری مشترک ازدستداده بزرگشده و حالا میداند که از زندگی و مرد آیندهاش چه میخواهد. پناهنده با انتخاب زنی شهرستانی که با غرور به دوستش میگوید همسر آیندهاش دوست ندارد کار کند، بیهوده ژست فمینیستی نمیگیرد و این همان چیزی است که ناهید و شخصیتش را دوستداشتنی میکند.
آیدا پناهنده، تلاش نکرده است فیلمی در رثای مظلومیت زنان بسازد، سعی نکرده است شبیه نمونههای خارجی فضاسازی کند و مخاطبش را مجذوب میزانسنی فرنگی کند. او فقط در غالب سینمای ملی، زنی را نشان داده که میخواهد خوشبخت باشد. زنی که خوشبختی را میشناسد و درنهایت جسورانه درراه آن گام برمیدارد.
آیدا پناهنده، تلاش نکرده است فیلمی در رثای مظلومیت زنان بسازد، سعی نکرده است شبیه نمونههای خارجی فضاسازی کند و مخاطبش را مجذوب میزانسنی فرنگی کند. او فقط در غالب سینمای ملی، زنی را نشان داده که میخواهد خوشبخت باشد. زنی که خوشبختی را میشناسد و درنهایت جسورانه درراه آن گام برمیدارد و از همه جذابتر پایان داستان است. ناهید بعد از مرگ مادرش، مادری که سالها بیمار روی یکتخت خوابیده بوده و حتی قادر به حرف زدن نبوده، تصمیم میگیرد سرنوشتش را از دست برادر و فامیل و همه سنتهای دست و پاگیر رها کند و به دنبال خوشبختیاش برود و برای حضانت فرزندش بجنگد. او امتناع میکند که در کمال صحت و سلامت مانند مادر بیمارش زندانی اتاقی شود که برادر بهاصطلاح باغیرتش برایش فراهم کرده است.
فیلم «ناهید» پر است از صحنههای ناب و دیالوگهای پرمعنی. زمانی که دختر مسعود (پژمان بازغی) میگوید:
از پسرها خوشش نمیآید؛ چون بی ادبن و تو بازی جز می زنن
تمام آنچه را که باید، میگوید. آنچه از کودکی بین دختران و پسران فاصله میاندازد در همین دیالوگ کودکانه خلاصهشده است. آیدا پناهنده، تلاش نکرده است فیلمی در رثای مظلومیت زنان بسازد، سعی نکرده است شبیه نمونههای خارجی فضاسازی کند و مخاطبش را مجذوب میزانسنی فرنگی کند. او فقط در غالب سینمای ملی، زنی را نشان داده که میخواهد خوشبخت باشد. زنی که خوشبختی را میشناسد و درنهایت جسورانه درراه آن گام برمیدارد. اگر «ناهید» را در سینما ندیدهاید، اکنون فرصت خوبی است. لذت تماشای چنین فیلمی را از دست ندهید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.