در جدال با فراموشی : نگاهی به کارنامه بازیگری بهرام رادان در آستانه چهل سالگی اش- قسمت اول
شاید باورش سخت باشد، ولی بیست سال است که بهرام رادان در سینمای ایران فعالیت دارد، بازیگری که ابتدا بهعنوان یک بازیگر گیشه و با فیلمهای تین-ایجری وارد سینما شد، سعی کرد قامت یک سوپراستار سینمایی را در سینمای ایران زنده کند و کمکم به سینمای هنریتر و خاصتری روی آورد. رادان با «شور عشق» (۱۳۷۸)، ساخته نادر مقدس، صرفاً بهعنوان یک بازیگر خوشسیما که میتواند طرفداران خودش را جذب کند و با حضورش مخاطب را به سینما بکشاند وارد عرصه بازیگری شد، با «آواز قو» (سعید اسدی) در یک درام جوانانه و پر از عصیان، جای پایش را محکم کرد و هر فیلم به دانش و توانایی سینماییاش افزود و خیلی زود به آثار فیلمسازان مطرح راه پیدا کرد.در «گیلانه» ساخته رخشان بنی اعتماد، در نقش یک جانباز قامت سوپراستاریاش را شکست، در «سربازهای جمعه»، ساخته مسعود کیمیایی، وارد جریان جدی سینما شد و در این مسیر با فیلمسازان بزرگی ازجمله بهروز افخمی («گاو خونی»)، ابوالحسن داوودی («تقاطع» و «زادبوم») و واروژ کریم مسیحی («تردید») همکاری کرد و گاهی هم با فیلمهایی که نه فروش چندانی داشتند و نه وزنهای در کارنامه کاریاش محسوب میشدند، ریسکهای پرخطری انجام داد که به نتیجه نرسید.
بهرام رادان در طی بیست سال فعالیتش، کارنامه کاری پرفرازونشیبی را ثبت کرده و همانقدر که در نقشهای خوب و ماندگار ظاهرشده، نقشهای فراموششدنی و ضعیف هم در کارنامهاش کم ندارد. رادان، در دورهای نقش پررنگی در سینما ایفا کرده و در دورهای به گزیده کاری روی آورده است. به موسیقی سر زد و موفقیت خاصی ثبت نکرد، وارد تئاتر شد و در پروژه سنگین و موفق «سی» حاضر شد و در این میان سعی کرد چهرهای جهانی هم برای خودش بسازد؛ مشعل المپیک بازیهای زمستانی سال ۲۰۱۸ در تهران را حمل کرد و بهعنوان اولین سفیر ایرانی برنامه جهانی غذا منصوب شد. این روزها، رادان در مجموعه «رقص روی شیشه»، به نقشآفرینی مشغول است تا وادی جدید دیگری را تجربه کند، گرچه شایعاتی به گوش میرسد که قرار است از این مجموعه کنارهگیری کند، اما رادان در آستانه چهلسالگی، با بلندپروازی همیشگیاش، همچنان مشغول تجربه عرصههای جدید است.با وجود اینکه هیچکس نمیتواند انکار کند، بهرام رادان از روزهای اوجش حسابی فاصله گرفته است، از نقشهای عجیب، ریسکهای پرخطر و به هم زدن تصویر ذهنی مخاطب از شمایل سوپراستاریاش، ترسی ندارد. تولد چهلسالگی رادان فرصت مناسبی است تا نگاهی به کارنامه بازیگری او و برخی از بهترین و بدترین بازیها و انتخابهایش بیندازیم.
بهترین فیلمهای کارنامه کاری بهرام رادان
۵- عصر یخبندان- مصطفی کیایی
رادان، قبل از «عصر یخبندان» هم در نقش منفی ظاهرشده است که مهمترینشان، « تقاطع» است، اما اینکه چرا کاراکتر منفی و فرعی رادان در «عصر یخبندان»، به این لیست راهیافته است، پرسشی است که پاسخ آن به هوشمندی رادان بازمیگردد. رادان زمانی در «عصر یخبندان» حاضر شد که چند فیلم قبلیاش، بهجز زنده کردن خاطره یک سوپراستار صرفاً خوشسیما، دستاورد دیگری برایش به ارمغان نداشت. «عصر یخبندان»، برای رادان یک ریسک بزرگ بود، زیرا مصطفی کیایی، باوجود ساخت سه فیلم، همچنان در ابتدای مسیر فیلمسازیاش بود، حال و هوای آثار قبلیاش، هرکدام یک دنیا باهم فاصله داشتند و هنوز به امضای شخصیاش نرسیده بود. «عصر یخبندان» نسبت به سایر کارهای کیایی، فضایی تاریکتر داشت و عملاً پروداکشن بزرگتری میطلبید. رادان در «عصر یخبندان»، یک بدمن به تمام معناست، بیعاطفه، سودجو و نفرتانگیز و باوجوداینکه کاراکترش نقش چندانی روی پرده ندارد، اما کنشهای او نقش مهمی در پیشبرد روایت دارد. درنهایت، «عصر یخبندان»، هم برای کیایی و هم برای رادان، یک نقطه عطف مهم در کارنامه کاریشان میشود و هم فیلم خوب میدرخشد و هم بازیگرانش، تا بعد از مدتها، رادان هم بتواند روی پرده بدرخشد و بهروزهای طلاییاش بازگردد
۴- شمعی در باد- پوران درخشنده
یکی از مهمترین و بهترین نقشآفرینیهای کارنامه بازیگری بهرام رادان، فرزین در «شمعی در باد» است. «شمعی در باد» فرصتی است تا رادان اثبات کند میتواند ورای یک چهره زیبا ظاهر شود و بار درام یک کاراکتر کلیدی را در اثر به دوش بکشد. رادان در «شمعی در باد» برای اولین بار، شجاعت به خرج میدهد و وارد سینمای اجتماعی میشود که سوپراستارهای خودش را دارد. اما رادان باوجوداینکه در ابتدای راه بازیگری است، در نقش جوانی که با مشکلات زندگیاش دستوپنجه نرم میکند و بیآنکه بفهمد به دام اعتیاد میافتد و در این مسیر هویتش را از دست میدهد، آنقدر خوب ظاهر میشود که سیمرغ بلورین جشنواره فجر بیست و دوم را کسب میکند. رادان همان سال در «گاوخونی»، بهروز افخمی ظاهر میشود و با این سیمرغ، ورودش به دنیای بازیگران پرافتخار را جشن میگیرد.
۳-بارکد- مصطفی کیایی
همکاری مجدد کیایی و رادان، این بار بهتر و قوی از قبل شکل میگیرد. بار دیگر رادان با «بارکد»، خود را به چالش میکشد و در یک فیلم کمدی بارگههای انتقادات اجتماعی ظاهر میشود که میتواند با مخاطب عام هم ارتباط برقرار کند. رادان بهخوبی در فضای طنز کار خودش را جای میدهد، اما به لودگی و مسخرهبازی نمیافتد، برعکس، کاراکتر حامد را در شرایط خندهدار و بغرنج فیلم، با یک ثبات مثالزدنی هدایت میکند. در لحظات جذاب همنشینی دو کاراکتر اصلی، مغلوب بازی خوب محسن کیایی نمیشود و سعی نمیکند با اغراق خود را بر کیایی چیره کند، بلکه شخصیتش را باور میکند و در هر موقعیت بهتناسب کاراکترش و درست بهاندازه بازی میکند. بازی بهاندازه و درست بهرام رادان و محسن کیایی و ویژگیهای منحصربهفرد «بارکد»، یک زوج سینمایی جذاب و دوستداشتنی پدید میآورد که قرار بود در «چهارراه استانبول» هم تکرار شود، اما بهشدت شکست میخورد.
۲- بیپولی- حمید نعمتالله
بیشک، کاراکتر ایرج در «بیپولی»، یکی از انتخابهای درست رادان است که به نتیجه خوبی هم میرسد. «بیپولی»، فضای طنزی دارد و رادان نقش اصلی این روایت است. رادان تا قبل از «بیپولی»، هیچگاه در یک نقش کمدی ظاهرنشده است و همین هم باعث میشد که خیلیها نسبت به این نقشآفرینی با تردید نگاه کنند. اما رادان، برخلاف پیشبینیها خوب از پس این نقش پیچیده برآمد. رادان با شجاعت در طول فیلم خود را کاملاً در اختیار کارگردان میگذارد، کاراکترش را خورد میکند و دوباره از نو میسازد. رادان در نقش ایرج، با بالا و پایینهای کاراکترش، فرصت خوبی به دست میآورد که نشان دهد بازیگر خوبی است و بهموقع میتواند در قالب کاراکترش فرورود و یک شخصیت جدید و جذاب پدید آورد. بازی خوب رادان در مقابل بازی بینقص لیلا حاتمی در «بیپولی»، گرچه آنچنانکه باید ستایش نمیشود، اما مسلماً یکی از بهترین و چالشبرانگیزترین بازیهای کارنامه کاریاش را میسازد.
۱-سنتوری- داریوش مهرجویی
علی سنتوری، شاه نقش کارنامه بازیگری بهرام رادان است، کاراکتر سنتوری، با همه پیچیدگیهایش در پرداخت و اجرا، با لحظات دوستداشتنیاش، لحظاتی که بیننده را به هم ذات پنداری وامیدارد و لحظاتی که بیننده را از خود متنفر میسازد، دقیقاً فرصتی است تا رادان یکسره شمایل سوپراستاریاش را زمین بگذارد و فقط یک بازیگر باشد. علی سنتوری، بخش عمده جذابیتش را از فیلمنامه خوب مهرجویی میگیرد، فیلمنامهای که برداشتی آزاد از “عقاید یک دلقک” نوشته هاینریش بل است، اما نمیتوان سهم رادان را در زنده کردن این کاراکتر نادیده گرفت. «سنتوری»، با آهنگهای زیبای محسن چاووشی، با آهنگسازی بیعیب و درخشان اردوان کامکار، با عشق افسانهای علی به هانیه، بدون بازی بهرام رادان، نمیتوانست تا این حد تأثیرگذار باشد. اگر امروز، کاراکتر علی سنتوری، هویتی مستقل و ورای فیلم «سنتوری» دارد، باید این هویت را مدیون بازی خوب رادان دانست.
در یادداشت بعدی، نگاهی به انتخابهای نادرست و نقشآفرینیهای نهچندان خوبش که کم هم نیستند میاندازیم، با ما همراه باشید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.