اخبار کسب و کار

بررسی فیلم «سربه‌مهر»: در آستانه فصلی گرم

هادی مقدم دوست به‌واسطه همکاری طولانی‌اش با حمید نعمت‌الله در سینمای ایران چهره شناخته‌شده‌ای است. مقدم دوست به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس، همیشه در فیلم‌های نعمت‌الله درخشیده است. از «بی‌پولی» که در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر، دیپلم افتخار را برایش به ارمغان می‌آورد تا «آرایش غلیظ» و «شعله‌ور»، مقدم دوست نشان داده که چقدر خوب می‌تواند کاراکترهایی باورپذیر بیافریند و با ورود به زندگی و فضای ذهنی کاراکترش، بیننده را در یک سفر اعجاب‌انگیز شریک کند.
«سربه‌مهر»، اولین فیلم هادی مقدم دوست در مقام کارگردان است که در جشنواره سی و یکم برنده جایزه بهترین فیلم بخش نگاهی نو شده است. مقدم دوست در اولین فیلمش، همکاری موفق و طلایی خود با حمید نعمت‌الله را ادامه می‌دهد.

نعمت‌الله در «سربه‌مهر»، علاوه بر مشاور کارگردان، در نگارش فیلم‌نامه نیز در کنار مقدم دوست حضور دارد، همکاری که با توجه به درون‌مایه «سربه‌مهر» دور از واقعیت نیست اگر بگوییم ایده اصلی «رگ خواب» را به نعمت‌الله داده است.
«سربه‌مهر»، فیلم مستقل و جمع‌وجوری است که تنها ستاره آن لیلا حاتمی است.

همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «دو لکه ابر» : زندگی میان مردگان

حاتمی در این فیلم در نقش دختری ظاهرشده که بیش از همه تصوراتمان قابل‌باور و قابل هم ذات پنداری است و حتی شاید بتوان گفت، به طرز شکنجه آوری با بیننده ارتباط برقرار می‌کند. صبا، در «سربه‌مهر»، دختری شهرستانی است که در تهران زندگی می‌کند، همخانه‌اش در شرف ازدواج است و این ازدواج، صبا را با تنهایی گریزناپذیرش روبرو می‌کند.

صبا مثل بسیاری از دختران هم‌سن‌وسال خودش، ازدواج‌نکرده و مردی در زندگی‌اش نیست، نسبت به زندگی خانوادگی‌اش عصیان نهفته‌ای دارد، کار ثابت و درآمد مناسبی ندارد و در برزخی میان زندگی ساده روستایی و قوانین پیچیده زندگی شهری و بحران گذار از سنین جوانی گیر افتاده است.
«سربه‌مهر»، از همان ابتدا و در تیتراژ نخستین اثر، شمایلی آشنا از قهرمانش تصویر می‌کند و با نشان دادن عناوینی که او در اینترنت جستجو می‌کند، هم دل‌مشغولی‌های اصلی او را به نمایش می‌گذارد، هم تنهایی‌اش را که برای جبران آن و یافتن هر پاسخی برای پرسش‌هایش، او را به یک دنیای مجازی سوق می‌دهد. صبا درباره کنکور دکتری جستجو می‌کند و ما می‌فهمیم که او فوق‌لیسانس دارد و بیکار است، درباره افسردگی، ازدواج در سنین بالا و حتی تورهای ارزان جستجو می‌کند تا هم متوجه وضعیت و موقعیت مالی او شویم و هم تلاشش برای خروج از بحرانی که درگیر آن است را ببینیم.

صبا، از کودک همسایه پرستاری می‌کند، اما رویش نمی‌شود دستمزد بگیرد، از ازدواج دوست و همخانه‌اش ناراحت است و به او حسودی‌اش می‌شود و نگران آینده خود بدون همخانه است، به ازدواج مانند چیزی شبیه یک آرزوی محال نگاه می‌کند و در میان همه این‌ها سعی می‌کند، آدم خوبی باشد، تنهایی خواهرش را پر کند و با پس‌انداز اندکش به پدر برای درمان او کمک کند.

در میان زندگی آرام و تقریباً بی حادثه صبا، تنها سنگ صبوری که یافت می‌شود، وبلاگ اوست. وبلاگی که از همه ناراحتی‌ها و غصه‌هایش در آنجا می‌نویسد و همه عصبانیت‌ها و دلخوری‌ها و همه آرزوهای کوچک و بزرگش را با دوستانی مطرح می‌کند که او را نمی‌بینند و او نیز آن‌ها را نمی‌بیند. صبا، انگار درون خودش حبس شده است. از برقراری ارتباط با دیگران عاجز است و هر نوع برخوردی او را می‌رنجاند.

وقتی هم که به‌قرار دوستانه زنان وبلاگ نویس می‌رود خودش را معرفی نمی‌کند، همان‌گونه که وقتی خواهرش وبلاگ او را پیدا می‌کند، انکار می‌کند که آن درد و دل‌ها مربوط به خودش است. صبا در لاک تنهایی‌اش با خودش درگیر است. از اینکه قضاوت شود می‌ترسد، اما مثل همه آدم‌های دیگر، قضاوت می‌کند. در همین گیرودار است که تصمیم می‌گیرد نماز بخواند. آرزوهای کوچکش پای سجاده نماز، اصرارش بر خواندن نماز اول وقت و بازهم خجالتش از مطرح کردن اینکه تصمیم گرفته نماز بخواند، صبا را تبدیل به انسانی می‌کند که بیننده می‌تواند او را دوست داشته باشد، از ناتوانی‌اش ناراحت شود و ترس‌هایش اعصابش را به بریزد.
«سربه‌مهر»، به‌خوبی مخاطب را با خود همراه می‌کند، او را به دنبال صبا می‌کشاند و بیننده را در ناامنی‌های ذهنی و ناآرامی‌های درونی شخصیت شریک می‌کند.

«سربه‌مهر»، گرچه بنیان‌های فرهنگی و اجتماعی را در ترسیم شخصیت اولش از یاد نمی‌برد و شخصیت صبا را بر پایه جامعه ایرانی و باورهایش به تصویر درمی‌آورد، اما هیچ‌گاه یک درام فمینیستی محسوب نمی‌شود که از مشکلات زنان در جامعه مردسالار یا نابرابری‌های اجتماعی بگوید. «سربه‌مهر»، بدون آنکه اشاره مستقیمی داشته باشد، از طریق ناخودآگاه بیننده‌ای که شرایط صبا را هرروز می‌بیند و درک می‌کند، عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس ضعیف، حساسیت بالا و تلاش برای یافتن جایگاهی در جامعه و حتی زندگی شخصی این کاراکتر را به شرایط فرهنگی جامعه‌ای که در آن متولدشده است مربوط می‌کند، اما وارد کنکاش فرهنگی نمی‌شود.

صبا، با همه مشکلاتی که دارد، به‌خودی‌خود، مرکز روایت «سربه‌مهر» است و حتی می‌توان گفت از قیدوبند بومی آزاد است و به همین دلیل است که این‌چنین ملموس است و می‌تواند با بیننده ارتباط برقرار کند.

درنهایت صبا، مجبور می‌شود، دیوارهای دنیای خیالی‌اش را بشکند، اما چنین کاری جسارتی می‌خواهد که صبا در طول فیلم سعی می‌کند به آن دست یابد. مرز میان دنیای صبا و دنیای بیرون، در نگاه اول آن‌قدر برجسته نیست، اما هرچه صبا بیشتر از لاک تنهایی‌اش بیرون می‌آید و در کنار دیگران و ناگزیر از ارتباط برقرار کردن قرار می‌گیرد، این مرز و تفاوت‌های صبا با دنیای دوروبرش آشکارتر می‌شود و تلاش صبا برای خروج از این وضعیت بیشتر می‌شود و اهمیت این تلاش‌ها در نظر مخاطب افزایش می‌یابد، چراکه سرنوشت این دخترک معصوم و حساس با دغدغه‌های شخصی‌اش برای او مهم شده است.
اما «سربه‌مهر»، در پرداخت کاراکترهای دیگر، دقت و سلیقه‌ای را که در پرداخت صبا دارد، به کار نمی‌گیرد.

درنتیجه ارتباط صبا با همخانه‌اش و بعدتر برادر او، حتی رابطه صبا با خانواده‌اش، کمی خام است و حتی بعضی وقت‌ها، این ارتباط‌هایی که معلول و ناقص آفریده‌شده‌اند، نه‌تنها کل روایت که کاراکتر صبا را هم تحت تأثیر قرار می‌دهند. «سربه‌مهر»، در پرورش ریتم مناسب به مشکل می‌خورد و در به تأخیر انداختن رویداد اصلی آن‌قدر تعلل می‌کند که جذابیت اصلی گره روایت، یعنی رو درو شدن صبا با حقیقت نمازخواندنش و اعتراف به آن بدون ترس از قضاوت شدن را، کمی لوس می‌کند و اهمیت خود را از دست می‌دهد.
با همه این‌ها، «سربه‌مهر»، فیلم جذابی است و برای یک فیلم اولی یک موفقیت بی‌قیدوشرط است. مقدم دوست، گرچه تاکنون فقط دو فیلم سینمایی ساخته است («هیهات» دومین فیلم این کارگردان در سال ۱۳۹۴ ساخته‌شده است)، اما می‌تواند از فیلم‌سازهای برجسته سینمای ایران باشد، به‌شرط آنکه از تأثیری که حمید نعمت‌الله بر سینمای او دارد رها شود و به اثر و تفکر مستقلی دست یابد که در لایه‌های زیرین «سربه‌مهر»، خودش را نشان می‌دهد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا