اخبار کسب و کار

پیرامون حواشی «ما همه باهم هستیم»: دشمن مردم

بگذارید از اسم فیلم شروع کنیم: «ما همه باهم هستیم»! اسم فیلم بی‌شک تماشاگر را پیش از هرچیز به‌یاد جریان‌های سیاسی می‌اندازد و خصوصا جریانات سال ۸۸ که این یکی از شعارهای بارز معترضین به جریان انتخابات بود. حالا درست در آستانه ده سالگی این واقعه تلخ سیاسی، فیلمی بر پرده سینماها به نمایش درآمده است که نامش اشاره مستقیم به جریانات ۸۸ دارد یا به عبارت دقیق‌تر قصد دارد از همان ب بسم‌الله و با نام خود، بهره‌کشی و سواستفاده سیاسی کند و با در دست گرفتن احساسات خدشه‌دار شده جمعی، در ارتباط با قضایای سال هشتاد و هشت، برای خود مخاطب بیشتری دست و پا کند.

همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «ما همه باهم هستیم»: امان از این پولهای بی حساب و کتاب

البته این تنها ترفند سازندگان فیلم برای جذب حداکثری مخاطب نیست. استفاده از سلبریتی‌های بی‌شمار و پیامد آن با دست‌یازی به دیکتاتوری رسانه‌ای سلبریتی‌ها که این روزها و در شرایط دوگانه جامعه ایران، گوش و چشم طبقه متوسط عامه شده‌اند و بیشترین تاثیر فکری را بر مردم می‌گذارند، یکی دیگر از موارد قابل توجه در «ما همه باهم هستیم» است که برای فروش بیشتر طراحی شده.

از هر طرفی که بخواهید به سراغ فیلم بروید، یک جای کار می‌لنگد. پول مشکوکی که صرف ساخت فیلم شده بیشتر از باقی عوامل در رسانه‌ها مورد توجه است اما قضیه «ما همه باهم هستیم» تنها به فسادهای مالی احتمالی ختم نمی‌شود.
از عوامل اصلی ساخت فیلم شروع کنیم. کمال تبریزی کارگردان نام‌آشنایی است که فیلم دیده شده و پرفروش در کارنامه سینمایی خود کم ندارد؛ دم دستی‌ترین نمونه‌اش «مارمولک» با بازی پرویز پرستویی است که در زمان خود علاوه بر مواضع انتقادی و شکستن خط قرمز‌های بی‌شمار در نمایش زندگی یک روحانی و تقدس زدایی از آن، یکی از آثار پیشرو در عبور از خط قرمز در سینمای ایران به‌شمار می‌آمد که با استقبال زیادی روبه‌رو شد و بعضی از دیالوگ‌های فیلم کماکان هم در جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرند.

«مارمولک» به‌خوبی نشان‌دهنده شم سیاسی تبریزی و همچنین توانایی‌اش در پرداخت کمدی است. بعد از قضایای هشتاد و هشت تبریزی فیلمی ساخت به‌نام «خیابان‌های آرام» با بازی نیکی کریمی در جایگاه یک خبرنگار که به شکل غیرمستقیم به قضایای ۸۸ می‌پرداخت و البته به‌جز چند نمایش محدود در جشنواره، فرصت اکران پیدا نکرد و هنوز هم توقیف است. «خیابان‌های آرام» هم به‌خوبی نشان‌دهنده برخورد تبریزی با جریانات سیاسی آن سال بود و البته توقیف شدن فیلم هم خود گویای زبان تند آن بود.

این یکی فیلم اما هرچند ادعای سیاسی بودنش گوش مخاطب را کر کرده اما نه سیاسی است نه کاری به خط قرمزها دارد که تنها حکم یک سوپاپ اطمینان را دارد که مردم را از یک تجربه تلخ سیاسی به تماشای یک اثر محافظه کارانه سوق می‌دهد که همین اندک جدیت سیاسی طبقه متوسط را بدل به لودگی و مسخره‌بازی می‌کند.

رضا میرکریمی کارگردان و تهیه‌کننده‌ای ارزشی و وابسته و البته اخلاق‌گرا است که در این سال‌ها نه تنها بیشترین فیلم‌هایش را با سرمایه‌های دولتی ساخته، که از معدود کارگردانانی است که می‌تواند درباره موضوعاتی فیلم بسازد که کمتر کسی اجازه دارد به آن‌ها ورود پیدا کند، چه برسد به اینکه بخواهد فیلمی درباره این موضوعات بسازد. نمونه ویژه‌اش «زیر نور ماه» است؛ فیلمی درباره یک طلبه جوان که در آستانه ملبس شدن به لباس روحانیت، با گذر از خیابان‌های پایین شهر و دیدن زیست کارتون‌خواب‌ها و مستضعفان در روحانی شدن تردید می‌کند. اما چه کسی جز میرکریمی و شمار معدودی مانند او می‌توانند سراغ چنین موضوع‌هایی بروند؟
میرکریمی را می‌توان یکی از به‌ظاهر اخلاق‌گراترین فیلم‌سازان ایرانی هم دانست که در فیلم‌هایش مدام از اخلاقیات وارسته و درستکاری دم می‌زند و حالا نامش به عنوان تهیه‌کننده در فیلمی مثلا کمدی و مثلا سیاسی دیده می‌شود که شرح شبهات مالی‌اش عموم رسانه‌ها را این روزها پر کرده.

بی‌راه نیست اگر در این‌جا اشاره کوچکی کنیم به حضور فیلم او «یه حبه قند» در جشنواره سال ۸۸ که از دستیابی به جوایز بسیاری در آن سال بازماند چراکه به‌نوعی میرکریمی به‌واسطه مواضعش درباره ۸۸ از سوی نگاه رسمی بایکوت شده بود. بهترین فیلم او به‌خاطر ۸۸ از رسیدن به آن‌چه شایسته‌اش بود بازماند تا کینه‌ای از آن سال‌ها در دل میرکریمی بماند و ده سال بعدتر در قالب «ما همه باهم هستیم» سر باز کند. فیلمی که چه در ساخت و چه در مضمون، همه‌جوره ضد اخلاق به‌نظر می‌رسد!
و در نهایت لازم است به نویسندگان جوان سریال اشاره کنیم که اتفاقا همین امسال فیلم اولشان را (با کلی بازیگر و سلبریتی) ساختند و البته تهیه‌کننده‌شان کامران مجیدی تنها کسی بود که در جلسه مطبوعاتی فیلم با اعتماد‌به‌نفسی مثال زدنی (وقاحت؟!) پشت تریبون رسمی جشنواره اعلام کرد که بخشی از سرمایه فیلم را محمد امامی پرداخت کرده است.

حالا کارگردانی که تجربه توقیف فیلمش درباره ۸۸ را دارد، تهیه‌کننده‌ای که به دلیل مواضع خاصش در حوالی ۸۸، بهترین فیلمش آماج بی‌توجهی قرار گرفته و نویسندگانی جوان و جویای نام که فیلم‌شان نشان می‌دهد منابع مالی و اخلاقیات برایشان دربرابر شهرت و ورود به سینمای جریان اصلی اهمیتی ندارد، دورهم جمع شده‌اند و فیلمی ساخته‌اند که یک عقده‌گشایی نازل و سطحی سیاسی و حتی شخصی است.

کلی سلبریتی و ستاره گران‌قیمت را جمع را کرده‌اند و ریخته‌اند در هواپیمایی که مثلا به شکل استعاری قرار است ایران باشد و هر مسافر نماینده دسته و گروهی در این سرزمین. اما آیا فیلمی که در طول خود یک‌سره تیکه‌های سیاسی می‌اندازد که البته به خیال خودش بامزه است اما به سختی می‌تواند یک لبخند بر لب تماشاگر بنشاند، یک فیلم سیاسی یا خط قرمزی است؟
«ما همه باهم هستیم» محصول لودگی و سطحی‌نگری و یک اثر سیاست‌زده است.

فیلمی است که با بازیچه قرار دادن مهم‌ترین اتفاقات سیاسی ایران در ۸۸ و پسا ۸۸، تامل و تفکر در باب یک مسئله سیاسی را تبدیل به طنزی پوچ و بی‌هویت می‌کند، برندگی دردناکش را از بین می‌برد و از یک زخم عمیق سیاسی، یک جوک بی‌مزه می‌سازد تا حساسیت‌های سیاسی تماشاگر را از بین ببرد و با سواستفاده از عواطف برانگیخته مردم، یک امر جدی را ملعبه دست خود می‌کند.
«ما همه با هم هستیم» که مادام سعی می‌کند سر تماشاگر را شیره بمالد که دارد یک اثر سیاسی تند می‌بیند، در واقع دارد به همه کسانی که در آن قائله سیاسی دخیل بوده‌اند (چه معترض و چه موافق) پوزخند می‌زند و با این تعداد بالا از سلبریتی و ستاره که در فیلم حضور دارد ذهن دستکاری شده طبقه متوسط را تماما در اختیار خود می‌گیرد. «ما همه باهم هستیم» نه یک فیلم سیاسی تند، که خیانت به همه کسانی است که یک بخشی از وجودشان با سیاست و جامعه پسا ۸۸ گره خورده.

در شرایطی که هزینه ساخت فیلم در ایران خیلی پایین‌تر از این حرف‌هاست ، قریب به بیست میلیارد تومان پول هزینه ساخت این فیلم شده و عملا مناسبات اقتصادی حاکم بر سینمای ایران را بر هم زده است. (با استناد به شواهد و مدارک) اما فیلمی که داستانش عموما در یک هواپیما می‌گذرد و هزینه ساخت آنچنانی ندارد برای چه این پول را هزینه کرده و از کجا آورده است؟ برای سلبریتی‌ها!

(جالب است که توجیه تبریزی اینست که فیلم‌های دیگر چون «شبی که ماه کامل شد» و «متری شش و نیم» هم چنین سرمایه‌ای داشته‌اند اما تولید و ساخت پرهزینه آن فیلم‌ها کجا و این اثر دم‌دستی که تولید چندان پیچیده‌ای نداشته است کجا! در «ما همه باهم هستیم» پول‌ها هزینه جیب عوامل و ستاره‌ها شده است نه ساخت فیلم») برای اینکه مهران مدیری برای چند سکانس ناقابل بیش از یک میلیارد تومان پول بگیرد.

چند سکانسی که فکر نکنم دو روز کاری هم به طول بیانجامد! گلزار نزدیک به یک میلیارد و… دریافت کرده اند. و این پول از کجا آمده؟ از جیب یک جوان ۲۸ ساله هیچ‌کاره که حتی آقازاده هم نیست: سجاد علی‌جانی که در پوشش «بیت کوین» این پول را وارد سینما کرده است. حالا بعد از بالا گرفتن بحث پول‌های کثیف، بیت کوین قرار است پوشش جدیدی باشد؟
اسم این ساخته آخر آقای تبریزی به‌طرز بامزه‌ای دوگانه است: «ما همه باهم هستیم»! انگار که عوامل فیلم و سلبریتی‌ها همگی باهم دست در دست هم داده باشند تا دورهم جیب‌هایشان را پرکنند و به من و شما بخندند و و بعد هم بهمان انتقاد کنند که چرا قضاوت می‌کنیم! این‌ها همه با هم هستند و البته علیه سینما، تماشاگر و فراتر از همه این‌ها علیه تامل و تفکر.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا