در باب حواشی تمام نشدنی شبی که ماه کامل شد
چند می گیری گریه کنی؟
قصه «شبی که ماه کامل شد» سر دراز دارد اما بگذارید از چندین سال قبلتر شروع کنیم. آقای محمدحسین قاسمی، شاید خودتان فراموش کرده باشید اما ما یادمان نرفته که تا چندسال پیش ظاهر و منشتان با امروز متفاوت بود. آقای قاسمی ما جای داغ مهر را بر پیشانی شما یادمان نرفته که اتفاقا موهایتان هم بالا میدادید تا بیشتر دیده شود و اتفاقا این هم یادمان نرفته که همسرتان نرگس آبیار چطور سعی کرد از همین ظاهر شروع کند و شما را از قامت یک مدیر خودی و بسته به یک تهیهکننده فرهیخته و روشنفکر دربیاورد که حالا عینک گرد بدون دور میزند، کلاه نقاشان را بر سرش میگذارد، جای کت و شلوار لباسهای هنریتر میپوشد و داغ پیشانیش هم بسیار کمرنگتر از پیش شده است.
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم شبی که ماه کامل شد: ساختن این فیلم تروریستی جرم است!
خانم نرگس آبیار ما یادمان نرفته که چطور در اولین تجربه سینمایی خود به سراغ یک موضوع غیرمعمول یعنی تغییر جنسیت رفتید تا در جوامع هنری و روشنفکری برای خود اعتبار بخرید اما از فیلم دوم زمینه کاریتان را تغییر دادید و فیلمهای ارزشی ساختید.
و همانطور که یادمان میماند که «نفس» چقدر فیلم خوبی بود و بهدلیل فاز ضدجنگش چه کم تحویل گرفته شد، این حواشی فاجعهآمیز فیلم جدیدتان هم بعید است از یادمان برود.
حواشی «شبی که ماه کامل شد» از پیش از نمایشش در جشنواره آغاز شد. اولین چیزی که درباره فیلم مطرح بود، شبیه به دیگر آثاری که اسما قاسمی سرمایهگذارشان بود مانند «مصادره»، بحث منابع مالی غیر شفاف آن بود. اگر به اولین اخبار درآمده از فیلم رجوع کنید، خواهید دید متن خبر کلید خوردن فیلم که توسط روابط عمومی خود آن در اختیار خبرگزاریها و رسانههای مختلف قرار گرفته ، اعلام میکند که بخشی از سرمایهگذاری فیلم توسط شرکت تصویر گستر پاسارگاد انجام شده و حتی نام این شرکت به عنوان مجری طرح ذکر شده بود. شرکتی که حالا همه خوب میدانیم مدیرش، علی اسدزاده از نزدیکان به محمد امامی، مفسد اقتصادی بوده است.
سرمایهگذاران محلی
اما بالا گرفتن خبر دادگاه محمد امامی و رسیدن به پرونده پولهای بادآورده در سینمای ایران، روابط عمومی «شبی که ماه کامل شد» مجددا خبری پخش کرد (درست در روزهای قبل از جشنواره) که سرمایهگذاران فیلم چند گروه محلی در خود سیستان و بلوچستان بودهاند. درحالیکه اخبار قبلی هنوز در اینترنت وجود دارد، عوامل فیلم سعی کردند تا با وسط کشاندن نام سرمایهگذاران محلی حواسها را از شرکت تصویرگستر پاسارگاد منحرف کنند و حتی همکاری با این شرکت را تکذیب کردند. چطور با خودشان فکر میکنند مردم به این راحتی گول میخورند؟
اما کار به همینجا ختم نشد. علیرغم همه تکذیبها بعد از جشنواره و در یک اکران ویژه که فیلم در بوشهر داشت، عوامل سربههوا یک گاف بزرگ دادند که دوباره نگاهها را به منابع مالی فیلم جذب کرد و آن حضور مدیربرنامه و یکی از اشخاص بسیار نزدیک به رییس تصویرگستر پاسارگاد بود که در کنار عوامل فیلم در بوشهر حاضر شد و تقریبا در تمامی عکسهای شخصی منتشرشده از عوامل در بوشهر هم ثبت شده است!
ضمن اینکه بعد از تماشای «شبی که ماه کامل شد» تنها ایده بامزهای که به درباره ادعای تهیهکننده مبنی بر همکاری با سرمایهگذاران محلی به فکرمان میرسید و بدل به شوخی آن روزهایمان شده بود، این بود که خود گروههای تکفیری به آنها پول دادهاند تا فیلمی همدلیبرانگیز و قهرمانانه از یکی از خونخوارترین تروریستهای مرزهای جنوبشرقی کشور بسازند! قضیه سرمایه فیلم «شبی که ماه کامل شد» اما با همه علامت سوالهایش سربسته ماند و هوش رسانهای تیم سازنده بهخوبی توانست آنرا از بحثهای روز درباره فیلم بیرون بکشد و صدایش را درنیاورد.
اما علاقه سازندگان به فیلمی که ساخته بودند آنچنان زیاد بود و ذوقزدهشان کرده بود که حتی از منتقدانی که فیلم را پیش از جشنواره برایشان به نمایش درآوردند تا نگاههای تحسینآمیز و تعریف و تمجید به خود بخرند، اما آنان از فیلم خوششان نیامد درخواست کردند تا یادداشت منفی خود را تا پیش از نمایش فیلم منتشر نکنند تا برای فروش و محبوبیتش بد نشود.
و البته خوب میدانستند که با نمایش «شبی که ماه کامل شد»، تحسینها و آفرین های فرمالیته و تعریفهای بیاساس از فیلم و احساساتگرایی مردم در مواجهه با آن کار خودش را خواهد کرد و فیلم را چنان بالا خواهد برد که دیگر کمتر کسی به دیدگاههای منفی علیه آن توجهش جلب میشود که البته همینطور هم شد.
هدف از بازگویی همه اینها این است که بدانیم از همان بدو ورود به ماجرای چنین فیلمی با چه حجم از ناراستی و عدم صداقت از پیش از ساخت فیلم و بحثهای مالیش تا تلاش برای در بوق و کرنا کردن آن روبهرو بودهایم.
یک داستان واقعی
این ناراستی و عدم صداقت البته که در ساخت فیلم هم خودش را نشان میدهد. در وهله اول چیزی که جالب است بدانید اینکه داستان واقعی این اتفاق تلخ و ناگوار، با آنچه در فیلم «شبی که ماه کامل شد» برای تماشاگر تعریف میشود چند تفاوت ویژه و اصلی دارد که البته کسی لازم نمیداند که به آن اشاره کند (مهمترینش در رفتن فائزه به پاکستان و اینکه از راز خانواده همسرش پیش از خروج از ایران هم خبر داشته است و به دلیل تهدیدهای پی در پی همسر مجبور به رفتن میشود.)، همانطور که سعی میکند همه گیر و گرفتهای دراماتیکش را زیر لایهای از اکشن، خشونت و دلسوزی برای قهرمان فیلم پنهان کند.
اگر با دقت به فیلم نگاه کنید و سعی کنید فراتر از درگیری عاطفی با شخصیتها بروید خواهید دید که فیلم برای مهمترین تغییر مسیرهای رواییش هیچ توضیح و دلیلی نمیآورد و با احساساتگرایی اضافی و نمایش ترحمانگیز موقعیت فائزه قهرمانش، از زیر پاسخ دادن به سوالات اصلی درمیرود: تماشاگر که در ابتدای «شبی که ماه کامل شد» با مخالفت کامل و سفت و سخت خانواده فائزه برای این ازدواج مواجه میشود، نمیبیند و نمیفهمد که چطور اصلا آنها در نهایت راضی به این ازدواج میشوند. همانطور که وقتی آنها به پاکستان میروند، اصلا نمیفهمیم چطور میشود که آن همسر عاشقپیشه تبدیل به یک تروریست بیرحم میشود. اینها مهمترین تغییرات در سیر شکلگیری شخصیتها هستند که در فیلم محلی از اعراب ندارند.
و شبی که ماه کامل شد
و «شبی که ماه کامل شد» از آنجایی که توانایی و پتانسیل پرداختن به اصل قضیه را ندارد و خودش هم احتمالا نمیداند که چطور داستان این عاشقانه به فصل خون و ترور رسید، به شکل ریاکارانهای بهجای نمایش چرایی و چگونگی تغییر شخصیتها، نمایش اینکه چطور یک عاشق ناگهان تبدیل به یک هیولای آدمکش میشود، او را در تصاویری مبهوت کننده در دل صحرا و اسلحه بهدست نشان میدهد تا با اکشن و پرداخت صحنههای جنگی حواس تماشاگر را از پاسخ داد به این سوال پرت کند.
فیلمی که ادعا میکند داستان یک گروگانگیری را می خواهد بشکافد با طفره رفتن از پاسخ به اصلیترین سوالها، به تماشاگر خود خیانت میکند، همانطور که پیشتر با تحریف داستان اصلی به واقعیت و مادر واقعی آن خواهر و برادر مظلوم خیانت میکند.همانطور که با نمایش قهرمانانه عبدالمالک ریگی، از او یک تروریست عارف مسلک و فیلسوف و دوستداشتنی میسازد که شدیدا برانگیزنده حس سمپاتیک تماشاگر است و اینطور به خون قهرمان خودش هم خیانت میکند.
همانطور که درحالیکه که از ابتدای فیلم «شبی که ماه کامل شد» با فائزه همراه است و داستان را از نقطه نظر او روایت میکند و بعد از حبس خانگی او از ماندن در خانه حوصلهاش سر میرود و ناگهان نقطهنظر راوی و فیلم را بدون هیچ منطق استتیکی تغییر میدهد و با تکفیریها به دل صحرا میرود، به روایت سینمایی خود هم خیانت میکند. همانطور که در کمال ظاهرسازی و تزویر مدام دیالوگهایی در فیلم جاگذاری میکند که قوم بلوچ شریف ستمدیده؛ هستند اما عملا بر ضد آنها عمل میکند و تصویری عقبمانده از قوم بلوچ برای تماشاگر پایتختنشین میسازد تا تنها حس ترحمشان را نسبت به خود برانگیزد.
همه عوامل هم دست به دست هم می دهند
و در آخرین اقدام ریاکارانه خود، در برابر صحبتهای منطقی مسعود فراستی علیه فیلم و ضدانسانی خواندن آن، و باز هم برای در رفتن از زیر بار پاسخ دادن به انتقادات منتقد، از یک واژه نه چندان مهم در صحبتهای او که اشارهاش نه به خاندان ریگی که به خانواده قاتل در فیلم است سو استفاده می کنند.
آنها با بهرهکشی از قوم بلوچ آنها را ملعبه دست خود میکند تا با راه انداختن جو علیه منتقد و متهم کردن او به توهین به قوم بلوچ، حواس را از انتقادات مفهومی و ساختاری به فیلم باز هم پرت کند. همه عوامل هم دست به دست هم می دهند و با هم به فراستی میتازند. البته خب طبیعی است. مگر الناز شاکردوست بدون بازی در چنین فیلم سفارشی هرگز میتوانست برای چنین بازی اغراقآمیزی سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را بگیرد؟ باید هم این چنین برای فرار از پاسخگویی به انتقادات و ناحقیها پشتسر قوم بلوچ خود را قایم کند!
کمی تواضع و بزرگمنشی بهخرج دهید
نطفه «شبی که ماه کامل شد » را از همان کلید خوردن و آغاز پروژه با ریاکاری و تزویر بریدهاند و این داستان تا انتقادات بعد از اکران فیلم هم ادامه دارد. این میزان از جاهطلبی هم در نوع خود عجیب و جالب است. حداقل کمی تواضع و بزرگمنشی بهخرج دهید یا حداقل ادایش را دربیاورید و در برابر انتقادات به فیلم ، به جای بازیچه قرار دادن شرافت قوم بلوچ، سکوت کنید. امروز با این کارها و ایجاد احساس ترحم در تماشاگر عامه میتوانید در این سینمای بیدر و پیکر پادشاهی کنید، اما حقیقت اینجاست که در برابر قضاوت تاریخ و تاریخ سینما بهشکل مجزا، با همه اسناد و شواهدی که از خود و فیلمتان بهجا گذاشتهاید، سلاحی نخواهید داشت و افکار عمومی را مصادره به مطلوب نتوانید کرد!
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته در باب حواشی تمام نشدنی شبی که ماه کامل شد اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.