نقد وبررسی فیلم Aladdin
فیلم Aladdin دوست داشت که خاطرات خوب انیمیشن خود را دوباره زنده کند ولی فقط یک برداشت تکراری را به نمایش گذاشت که به دنبال مسائل مالی بود در حالتی که وفاداری این فیلم به انیمیشن علاءالدین 1992 را باید تحسین کرد.
(از اینجا به بعد، مقاله بخشهایی از داستان فیلم Aladdin را اسپویل میکند)
برای نجات دادن سینما از دست آثار بسیار ضعیف و تجاری ما عاشقان سینما بیشتر به غول چراغ جادو و سه آرزو احتیاج داریم تا علاء الدین که رسیدن به یک شاهزاده را در الویت خود میبیند ولی حالتی که در حال اتفاق افتادن است تغییری نمیکند علاء الدین به عشق خود میرسد ولی توقع ما برای دیدن یک فیلم خوب برآورده نمیشود. این همه هزینه و تبلیغ برای چه چیزی اتفاق میافتد یک اثر سینمایی که حالا از انیمیشن خود هم جایگاه پایین تری دارد و حتی تجربه خوبی را هم به بیننده انتقال نمیدهد. خیلی دوست داشتم این فیلم با کمی اکشن بیش تر ساخته میشد یا حداقل بیشتر به شخصیت ها توجه میشد تا دوباره دیدن آن، بازهم لذت اثر قبلی را برایم به ارمغان بیاورد. به جای دیدن این فیلم به نظرم به سراغ انیمیشن بروید و یک بار دیگر آن را تماشا کنید و وقت خود را برای دیدن این اثر مالی تلف نکنید.
وقتی یک اثر سینمایی میبینم که حس تازه ای برایم ندارد اصلا سازنده را درک نمیکنم، خوب حداقل یا داستان را به واقعیت نزدیک تر کنید یا اصلا داستان را به کلی تغییر بدهید، ولی به منبع اقتباس وفادار باشید، مسئله ای که در این روزها مرض هالیوود است، چه به منبع وفادار باشند چه نباشند معمولا سازندگان یک اثر اقتباسی افتضاح به بار میآورند و حرصش را ما دوست داران سینما میخوریم. کاش فیلم اختصاصی شخصیت جوکر که در سال 2019 اکران میشود خوب از آب دربیاید و امیدوارم طرفداران این شخصیت از جمله خودم را بعد از یک شوک اساسی در بیمارستان نبینم.
وقتی انیمیشنهای چند دهه گذشته را مرور میکنیم آثار جاودانه موزیکالی را به یاد میآرویم که برای خلق یک جهان با موضوعی زیبا و گیرا حد ومرزی نمیشناختند و سادگی را به همه چیز ترجیح میدادند آثاری که جایگزینی ندارند و همیشه محبوبیت خود را حفظ میکنند. فیلم علاءالدین قرار بود که ادامه روند ساخت آثار سینمایی از روی انیمیشنهای موفق و نوستالژیک باشد، با اینکه این فیلم به اثر اقتباسی خود کاملا وفادار است ولی باز هم ایرادات فراوانی دارد و اینجا دیگر بحث انیمیشن نیست که بزرگترین ایرادات با یک صحنه احساسی یا یک موسیقی زیبا پوشش داده شود، بلکه اینجا با واقعیت رو به رو هستیم و باید بیننده را به خود جذب کنیم، حالا با ساخت لوکیشن های زیبا و شخصیت پردازی مناسب یا با فیلمنامه ونحوه فیلمبرداری، این وظیفهای است که بر دوش سازندگان سنگینی میکند. این فیلم در نمایش لوکیشنها بسیار موفق بود و با گرفتن پلانهای واقعی در محیطهای طبیعی فضای زیبایی را خلق کرده است ولی ایراد اصلی در کیفیت ساخت نیست بلکه در کاراکترهاست.
با ویل اسمیت در نقش غول چراغ جادو شروع میکنیم که اصلا به چیزی که از انیمیشن به یاد داریم با صداپیشگی رابین ویلیامز حتی نزدیک هم نیست و همین موضوع به نظرم کمی این شخصیت را نسبت به باقی کاراکترها بهتر جلوه میدهد. ویل اسمیت غول چراغ جادو، با رویه جدید را به نمایش گذاشت ولی این موضوع مطرح است حتما که نباید همه چیز شخصیتها کاملا شبیه به انیمیشن باشند در این جا با اضافه کردن تم کمدی عامیانه تر و نزدیک کردن غول چراغ جادو به یک انسان سازندگان سعی داشتهاند که جذابیت و نقش این شخصیت را بسیار پر رنگ جلوه دهند در این فیلم غول چراغ جادو مثل یک مدیر میماند که برای حضورش در هر جا دلیل خاصی ندارد در حالی که غول باید زمانی که به آن احتیاج دارند بیرون از چراغ باشد. همراه شدن این شخصیت با صحنههای موزیکال شما را متعجب میکند. شاید به چهره و بازی خوب ویل اسمیت ایرادی وارد نیست ولی شاید اگر این غول و کلا تم فیلم به سمت تاریک تری هدایت میشد الان اثر بهتری را به نمایش مینشستیم زیرا دیگر زمان پایانهای خوش برای یک اثر فانتزی نیست و در دورهای هستیم که میخکوب شدن و کشش داستانی فیلم حرف اول را در سینمای جهان میزند. سوال اینجاست اگر قصد ساخت چیز جدیدی وجود ندارد چرا اصلا ساخته میشود خوب مشخص است درآمد زایی، وقتی فکر میکنم که آثاری همچون پری دریایی هم به این سرنوشت شاید دچار شوند مو به تنم سیخ میشود.
بازیگر و شخصیت علاءالدین هر دو کاملا در حد وسط قرار میگیرند و نمیتوانند بازی فوق العادهای داشته باشند ولی بد هم نیستند، شاید این کاراکتر به خوبی نتواند حس یک فرد دزد و بسیار ماهر در امر فرار را به نمایش بگذارد ولی باز هم میتوان با او ارتباط برقرا کرد، شاید اگر کمی هم دست و پا چلفتی تر به نمایش گذاشته میشد بهتر از کار در می آمد. در انیمیشن با یک فرد ساده تر طرف بودیم ولی اینجا با یک پسر کاملا تیز وبز و زرنگ طرف هستیم که رویاهای بزرگی دارد و زندگی آزادانه را به همه چیز ترجیح میدهد. این شخصیت بر خلاف شخصیت زن داستان یعنی جاسمین در انتقال حس موزیکهای فیلم همراه با فرار و گریز و خلق لحظه های عاطفی زیاد موفق نیست و دلیل بازی منا مسعود در این فیلم بیشتر شباهت این بازیگر با تصوری است که طی چندین سال از علاءالدین به وسیله انیمیشن ها و کتاب های داستان داشته ایم.
ایرادی دیگری که به این فیلم وارد است لحن صحبت کردنی است که بین کاراکترها تقسیم شده است. و این نقد به علاءالدین،جاسمین و ندیمه پرسنس یعنی دالیا وارد است این سه در فیلم مانند چند جوان دبیرستانی بسیار روان و به شکل امروزی صحبت میکنند و باقی شخصیتها به شدت و با سختی زبان انگلیسی رسمی صحبت میکنند. شاید عامیانه صحبت کردن با توجه به سیر سریال ها و فیلمهای تینیجری به شدت برای سینما دوستان آشناست. ولی برای روایت یک افسانه تاریخی باید لحن صحبت کردن رسمیتر باشد تا بیننده با فیلم ارتباط بیشتری را برقرار کند یا حداقل این موضوع برای یک پرسنس باید رعایت شود.
شاید کمی اغراق در شخصیت جاسمین هر کسی را اذیت کند یک دختر ساده که برای رفاه مردم دوست دارد که حکومت را به دست بگیرد و این قضیه را خیلی راحت میبیند و بارها نیز در طول فیلم به این مسئله پرداخته میشود موضوعی که وجود یا عدم وجودش تغییری در سیر داستانی نمیدهد و مانند یک تبلیغ تلویزیونی از جلوی چشمهای ما رد میشود و بیننده بدون هیچ احساسی به این سکانس ها منتظر یک اتفاق خاص بعد از در دست گرفتن حکومت به دست جاسمین میماند، ولی پایان این انتظار متاسفانه باز است و ما سرانجام این همه دلسوزی را متوجه نمیشویم.
موضوع دیگر پیرامون حیوان خانگی علاء الدین است که به شدت نقش پر رنگی را در تمام سکانسهای درگیری فیلم دارد و به نظرم این میزان از اختصاص دادن سکانسهای فیلم به یک حیوان شاید زیاد درست نباشد ولی میمون این داستان را میتوان تا حدی نقطه عطف این فیلم دانست و با چهره بامزه و در عین حال بازیگوش شما را تا حدی جذب خود میکند. ولی در این فیلم در حالتی که به حیوانات توجه میشد ولی حیوان گربه سان جاسمین خیلی کمتر در مرکز توجه بود پیرامون راجا هیچ درگیری اتفاق نمیافتد وفقط شاهد غرشهای متداوم از این حیوان بودیم بهتر بود که حداقل یک حمله از این حیوان میدیدیم. شاید هزینه ساخت سکانس های این چنینی سازندگان فیلم را فقط به وجود این حیوان در فیلم راضی کرده است.
به سراغ موسیقیهای فیلم میرویم که ما را از یک اثر جدی دور میکند ولی همراه شدن این موسیقی با حرکات شخصیتها چیزی نبود که به دنبال آن بودیم رقص و ویرایش ضعیف که تا حد زیادی ارتباط برقرار کردن را برای مخاطب سخت میکند، در کنار این فضاسازی و تم رقصها صدا بسیار بلند و گیج کننده است و بیشتر سازندگان دوست دارند که حنجره این آواز خوانان و تحریرهای زیبای آن را به نمایش بگذارند تا هماهنگی و پیوستگی بین این آوازها و فیلمنامه را که به نظر میرسد برای یک فیلم موزیکال لازم میباشد این مسئله باعث میشود که در سکانسهای که با موسیقی همراه است بیننده احساس خوبی نداشته باشد.
شخصیت جعفر چیز خاصی را به نمایش نمیگذارد و بیشتر مضحک بود تا یک شخصیت بسیار شرور که در جادوگری مهارت های زیادی را دارد، ولی اصلا تهدید جدی به حساب نمیآید و چیزی برای ترسیدن از او وجود ندارد. یک عصا مسخره که کل سناریوی فیلم برای نشان دادن شرور بودن این شخصیت را به گردن میگیرد. پایان این شخصیت بیشتر خنده دار بود تا پایان کار یک شخصیت شرور که قصد دارد همه چیز را به دست بگیرد در حدی این موضوع بد به نظر میرسید که شما بیشتر میخندید تا شوکه شوید که جعفر چگونه به غول جدید چراغ جادو تبدیل میشود و فریب علاءالدین را میخورد. خوب ویل اسمیت هم به انسان تبدیل میشود و با ندیمه به زندگی ادامه میدهد و داستان در جایی که شروع میشود پایان مییابد در حالی که در انیمیشن غول قدرت خود را از دست نمیدهد وبه تعطیلات میرود، در فیلم در آخر غول چراغ جادو و دالیا در را حالی که بر روی کشتی هستند میبینیم، شرایطی که در انتهای فیلم آرزوی آن را داشتند. جعفر در هر سکانسی که در آن حضور داشت پر از ایراد بود مثلا در زمان ازدواجش با شاهزاده جاسمین، به راحتی چراغ جادو را از او میدزدند، چگونه از یک دزد تا این حد ساده میشود چیزی را برداشت و به او رکب زد. در کنار این شخصیت طوطی دیده میشود که شما را کلا از فیلم ناامید میکند و نه تنها چیزی به فیلم اضافه نمیکند بلکه شخصیت جعفر را نیز از بین میبرد. ضعیف ترین و به شدت مزخرف ترین جزء این فیلم طوطی بود که در داستان فیلم وجود داشت و با تکرار هر کلمه گوش را فقط آزار میداد و همه کار میکرد و انگار نقش شخصیت منفی را بیشتر از جادوگر مخوف یعنی جعفر بر عهده داشت. این طوطی تا حدی از جعفر هم باهوش تر بود، اصلا نمیدانم دارم شوخی میکنم یا یک متن جدی برای نقد فیلم مینویسم چقدر یک شخصیت منفی میتواند ضعیف باشد بعد از دیدن این فیلم فهمیدم که خیلی بدتر از شخصیت آقای فریز در فیلم بتمن و رابین هم وجود دارد و سازندگان هالیوودی بعضی وقتها برای در جا زدن استادانه عمل میکنند.
مسئله ای که خیلی واضح است مربوط به سیاست دیزنی در قالب ساخت این دسته از فیلم هاست، این محصولات قصد ندارند که جایگاه آثار اصلی را بگیرند و قطعا هم اینگونه نخواهد شد. شاید این آثار سینمایی جدید پر زرق و برق تر پر هزینه تر و بسیار طولانی تر باشند ولی جایگاهی در ذهن مردم نخواهند داشت و به عنوان آثار تجاری به صورت یک دایره دائما در حال چرخش میباشند تا جایی که بتوان از آنها پول سازی کرد و جیب کمپانی هایی را پر کرد که حتی تلاش نمیکنند مخاطبین خود را راضی نگه دارند و تلاش خود را با آوردن بازیگرانی همچون ویل اسمیت میخواهند به ثمر برسانند. هر چند که سرمایه گذاری بر روی انیمیشن ها در این دوره زمانی اگر از فیلم ها جلو تر نزده باشد قطعا عقب تر نیست.
دیدن صحنه های احساسی مانند نسخه انیمیشن زیبا و دلنشین نیست به خصوص صحنه ای که جاسمین و علاءالدین بر روی قالیچه پرنده در حال پرواز هستند و همه انتظار دارن تا یک صحنه بسیار احساسی را تجربه کنند سکانسی که شاید با یک مکالمه در محیطی ساکت بیشتر معنا میشد تا خواندن یک آواز دونفره که یکی از بهترین بخش های فیلم را به طور کامل نابود کرد، در حالی که میتوانست خیلی بهتر باشد باید به گای ریچی کارگردان و همه کاره این فیلم اعتراض کرد و برای عدم خلق چند صحنه درام زیبا به او خرده گرفت شاید چند سکانس احساسی میتوانست این فیلم را نجات دهد ولی چیزی که بیشتر باعث تعجب من شد این بود که همه چیز را به فیلم های سینمای هند نزدیک کرده است به جز قسمت عاطفی داستان که در فیلمهای هندی خیلی به آن پرداخته میشود. سازندگان 127 دقیقه فیلم ساخته اند ولی چه فیلمی یک اثر خیلی ضعیف که دوست دارد به انیمیشن شباهت داشته باشد ولی در کنارش هم یک اثر جذاب سینمایی باشد که شما را برای چند ساعت مجذوب خود میکند ولی متاسفانه در هیچکدام موفق عمل نمیکند.
فیلم علاءالدین دقیقا مانند یک پارک تفریح برای نوجوانان است که فقط باید برای سرگرم شدن به داخل آن وارد شد و نباید اصلا از جذابیت های این سرگرمی انتظار خاصی داشت و تا پایان زمان فیلم آن را تحمل کرد تا منتظر یک چیز جذاب بود، موضوعی که تا پایان این اثر سینمایی دیده نشد و هیجان خاصی از آغاز تا پایان آن به بیننده انتقال پیدا نکرد. رقص های این فیلم کاملا یک کپی-پیست واضح از سینمای بالیوود بود ولی در سرزمینی عرب نشین موضوعی که هضم این سکانس ها را بسیار سخت میکند تلفیق از دو فرهنگ کاملا بی ربط که فقط برای زیبایی بیشتر فیلم خلق شدهاند، شاید نباید به این فیلم خیلی جدی نگاه کرد ولی باز هم هر چقدر بخواهیم جدی نباشیم ساخت این فیلم یک اشتباه واضح بود که دیزنی را زیر سوال برده است ولی سود خوبی را برای این کمپانی به ارقام آورد.
امیدواریم با این روند دیزنی برای درآمد بیشتر تمام آثار این کمپانی را نابود نکند و برای ساخت این داستان های نوستالژیک در ادامه همه چیز را فدا نکند وبا توجه به تجربه و بازخوردهای فیلم Aladdin سعی کند که راه خود را پیدا کند و این روند را بهبود ببخشد.
نمره منتقد : 5.5/10
سال اکران: 2019
محصول: آمریکا
کارگردان: گای ریچی
تهیه کننده : دن لین
باکس آفیس : ۱٫۰۳۵ میلیارد دلار
بودجه ساخت : ۱۸۳ میلیون دلار
بازیگران: ویل اسمیت – مینا مسعود – نیومی اسکات – مروان کنزاری – نوید نگهبان
به نظر شما فیلم علاءالدین «Aladdin» تا چه حد توانست موفق عمل کند ؟؟؟؟؟
بیشتر بخوانید:
- نقد و بررسی فیلم Alita Battle Angelنقد و بررسی فیلم Avengers: End Game
- نقد فصل دوم انیمه One Punch Man (مرد تک مشتی)
- نقد فصل سوم سریال Stranger Things
- نقد فیلم Extremely Wicked Shockingly Evil and Vile: تد باندی قاتل خونسرد
- نقد و بررسی فیلم Alita Battle Angel
نوشته نقد وبررسی فیلم Aladdin اولین بار در شهر زمان. پدیدار شد.