بررسی فیلم صدای آهسته – سیاه مشق های یک فیلمساز
هرچند افشین هاشمی کارگردان «صدای آهسته» مدت زیادی است که وارد عرصه بازیگری شده اما از به شهرت رسیدنش، زیاد نمیگذرد. او بازیگری را با تئاتر شروع کرد. هرچند پیش از آن برای ورود به عرصه هنرهای نمایشی کارهای بسیاری از تدارکات تا دستیاری و منشی صحنهگی در تئاتر انجام داده بود. او همچنین از آن دسته بازیگرانی بود که نسبتا دیر به مدیوم سینما کوچ کردند. اما با ورود به سینما و تلویزیون، خصوصا با بازی در سریال «نیمکت» به کارگردانی مازیار میری، بالاخره نزد تماشاگران عام شناخته شد و توانست جایگاه خود را در بازیگری به دست بیاورد.
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم ایده اصلی – قایم باشک بازی
افشین هاشمی هرچند به عنوان یک بازیگر شناخته میشود، کارهای متفاوتی در سینما انجام داده است. هم نوشته، هم تدوین کرده و هم دستیاری و کارگردانی. جایگاه او به عنوان یک کارگردان هم دارد تثبیتشدهتر از پیش میشود و بررسی کارنامه کاریاش نشان میدهد که در کارش جدی است.
اولین تجربه کارگردانی هاشمی به «خسته نباشید» برمیگردد. هرچند الان در فیلم نام محسن قرایی به عنوان کارگردان و هاشمی به عنوان دستیارش ذکر شده است اما حقیقت ماجرا اینجاست که آنها فیلم را باهم ساختهاند اما از آنجایی که به دلایلی قانونی نمیتوانستند نام دو کارگردان را ذکر کند (؟؟؟) در عنوانبندی حال حاضر، نام او را به عنوان دستیار کارگردان میبینیم.
اما اگر فیلمهای بعدی هاشمی و قرایی را دیده و یا با سبک بازی هاشمی آشنا باشید، میبینید که بار بازیگردانی و طنزپردازی «خسته نباشید» تا اندازه زیادی متاثر از حضور افشین هاشمی است تا محسن قرایی. کمااینکه قرایی در تجربههای بعدی خود چه به عنوان کارگردان و چه نویسنده نشان داده است که بیشتر روبه سوی سینمای سیاه اجتماعی دارد تا عوالم فانتزی و خنده.
فیلم بعدی هاشمی یعنی «گذر موقت» هم حال و هوایی شبیه به «خسته نباشید» داشت. فیلمی که شرححال یک شب غیرمجاز دو پیرمرد، در آستانه مرگ بود که تصمیم میگرفتند از بیمارستان بیرون بزنند و آخرین بهره خود را از لذت زندگی ببرند.
هرچند این ایده در سینمای آمریکا و در سالهای اخیر موردتوجه ویژهای قرارگرفته و محصولات بامزه و قابلاعتنایی مانند «استندآپ گایز» را حاصل کرده بود، در سینمای ایران جدید به نظر میرسید. ضمن اینکه جسارت افشین هاشمی «گدر وقت» را تبدیل به یک فیلم فانتزی شبه موزیکال هم کرد.
درواقع هاشمی یک موضوع و ژانر نامنتظره و نهچندان محبوب در سینمای ایران را انتخاب کرد و با داستانش آنقدر بازی کرد تا اثری بامزه و حال خوب کن از آب دربیاورد. همینکه کارگردانی در فیلم دوم خود ، درحالیکه مد روز سینما فیلمهای جدی و تلخ اجتاعیست، به سراغ تجربه موزیکال و فانتزی رفت، مهمترین نکته درباره «گدر موقت» بود که نشان میداد افشین هاشمی به دنبال مسیر متفاوت از جریان روز در سینمای ایران میگردد. کمااینکه تجربههای بازیگریش هم پیشتر این را نشان میدادند.
«خاله قورباغه» که نتیجه همکاری افشین هاشمی و مرضیه برومند بود و در ژانر کودک و نوجوان هم ساخته شد این حقیقت را از قبل روشنتر کرد که مواجهه هاشمی با سینما، به ساخت جهانی خیالانگیر و فانتزی و ورای رئالیسم منجر میشود و این شکلی از سینماست که او میپسندد؛ اینکه واقعیت را درهم بشکند و در مقابل آن به رویا و خیال بها دهد.
«صدای آهسته» هم هرچند در ظاهر به نظر واقعگرایانه و رئالیستی است اما باز هم سعی در شکستن واقعیت و ارائه تصویری چند وجهی و نامانوس از آن دارد.
اینکه واقعیت را با روایتی غیر خطی و در لوای نماهایی فانتزی و از مجرای دوربینهای مداربسته به نمایش بکشی در واقع به این معنی است که داری واقعیت را به بازی خیال، دعوت میکنی و این جالبترین نکته درباره «صدای آهسته» است. اینکه در عین اینکه سعی میکند به واقعگرایی در ظاهر و فرم بصری اهمیت دهد اما در درون خود و در خلوت قهرمان همواره سعی میکند از آن فراتر برود و حواس تماشاگر را به ذهن و عواطف معطوف کند نه اتفاق و روند زیست روزمره و پوسته خارجی هستی قهرمان.
از طرف دیگر حالا که داستان، سویه اجتماعی پررنگی دارد، هاشمی با دست بردن در روایت خطی و طراحی یک فرم غیرعادی و درهمشکسته و استفاده از نماهای اسپلیت اسکرین در بسیاری از لحظه، هم منطق زمان واقعی را میشکند و هم جلوی تماشاگر را برای دل سپرن به واقعیت بازسازی شده بر پرده میگیرد و مدام به او یادآور میشود که در حال تماشای جعبه شهرفرنگ است.
این برخورد متفاوت کارگردان با موضوع «تغییرجنسیت» نکته مهم دیگر فیلم است.
بهجای اینکه این دغدغه را به ساحت اجتماعیاش متمرکز کند و از برخوردهای اجتماعی که با موضوع میشود حرف بزند (شبیه به معدود آثاری که تغییر جنسیت جایی از آن حضور دارد مانند «اشیا از آنچه در آینه میبینید نزدیکترند» یا «آتش بس») آنرا شخصی و درونی میکند و فوکوسش را بر احوالات پریشان قهرمان در آستانه انتخاب و تصمیم به تغییر جنسیت میگذارد.
هرچند که «صدای آهسته» بیشتر یک فیلم مستقل نیمه بلند است و اصلا چارچوبش قابل مقایسه و گنجاندن در مدیوم یک فیلم بلند داستانی و سینمایی نیست، اما از همان مشکلاتی ضربه میخود که در آثار قبلی هاشمی حضور داشتهاند و آنجا هم ضربه زدهاند. اولین و بارزترین این موارد سرگردانی میان مدیوم تئاتر و سینماست. انگار که کارگردان گاهی گیج میشود و نمیداند حالا باید به سوی سنت تئاتر میل کند یا یک روایت سینمایی. در «گذر موقت» این تلفیق ناهمگون تئاتر و سینما بود که فیلم را پایین میکشید و در اینجا هم گریبانگیر «صدای آهسته» شده.
فیلمنامه این فیلم، اقتباسی از یک نمایشنامه است و این به خودی خود باعث میشود تا روایت فیلم کمتر سرگردان و حداقل فیلمنامهاش یک شاکله کلی داشته باشد.
اما فیلمنامه نمیتواند از ماتریالی که در نمایشنامه حاضر است استفاده کند و کمجان و کممایه بهنظر میرسد. همین باعث میشود که تماشاگر در بسیاری از لحظات فیلم خسته و کسل و حتی کلافه شود.
مشکل دوم که اساسیترین نقطهضعف «صدای آهسته» هم هست جنس و کیفیت بازیهاست. در فیلمی که از لحاظ بصری، وفادار به واقعیت است، بازیهای پرطمطراق و اغراقشدهای که از سنت تئاتر میآیند، شدیدا از قاب بیرون میزند و در بعضی وارد مانند معشوقه سابق قهرمان حتی عصبانیکننده میشود. این اغراقهای بیجا در بازی بازیگران به راحتی تماشاگر را از فیلم دور میکنند و باعث گسست احساسی میان او و «صدای آهسته» میشوند.
در نهایت اما باید به «صدای آهسته» به چشم یک فیلم نیمه بلند مستقل و کم بودجه نگاه کرد که سعی دارد با حداقل امکانات و گروهی بسیار کوچک و جمع و جور که تعدادشان احتمالا از انگشتان دو دست بیشتری نمیکند، یک تجربه فرمی جدید را از سر بگذراند. بدون هیچ ادعای بزرگتر از دهانش، «صدای آهسته» وادی تجربه کردن سازندگانش بوده و برای آنها مطمئنا تجربه پرسودی بهحساب میآید. برای سازندگانی که به خود دغدغه و نمایشنامه اقباس شده تعلق خاطر بیشتری داشتهند تا سینمای جریان اصلی.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته بررسی فیلم صدای آهسته – سیاه مشق های یک فیلمساز اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.