اخبار کسب و کار

چهره عریان زن عامه در سینمای حمید نعمت‌الله

حمید نعمت‌الله فعالیت سینمایی خود را با دستیاری مسعود کیمیایی در «ضیافت» و «مرسدس» آغاز کرد. البته که از همان اول به کارگردانی می‌اندیشید و خیلی زود هم توانست به‌واسطه خلاقیت در داستان‌گویی، وارد عرصه کارگردانی شود و فیلم اولش را بسازد.
«بوتیک» احتمالا یکی از ستایش‌شده‌ترین فیلم اولی‌های سینمای بعد از انقلاب است که بعد از نمایشش در جشنواره فجر، مورد تحسین بسیاری از منتقدان، کارشناسان و تماشاگران اهل فن سینما قرار گرفت و نگاه‌ها را روی حمید نعمت‌الله انداخت.

همچنین بخوانید:
نگاهی به آثار حمید نعمت‌الله

«بوتیک» درامی اجتماعی و تلخ بود که احوالات زندگی یک “دختر فراری” جوان را، به‌واسطه آشنایی‌اش با قهرمان فیلم با بازی محمدرضا گلزار، روایت می‌کرد. هرچند که دخترک، اتی با بازی خوب گلشیفته فراهانی، شخصیت اصلی فیلم نبود، اما «بوتیک» درباره اتی بود و به همین جهت یکی از اولین فیلم‌هایی بود که در آن سال‌ها به این شکل مدرنش زن‌آزادخواهانه می‌نمود و در دفاع از قهرمان زنش که یک دختر فراری بود، تمام قد می‌ایستاد.
فیلم‌های بعدی نعمت‌الله نشان دادند این فاز زن‌آزادخواهانه ادا و اطوار فیلم اولی نبوده است. درواقع کارنامه فیلمسازی او به‌خوبی نشان از اهمیت نقش زنان در سیر روایی فیلم‌ها دارد، ضمن اینکه در مبارزه زنان برای به‌دست آوردن حقوق و آزادی‌ها و استقلال اجتماعی‌شان، آن‌ها را تا ته خط همراهی می‌کند.
این نکته هرچند در ظاهر بی‌اهمیت به‌نظر می‌رسد اما وقتی در کلیت سینمای ایران آن را بررسی کنید، شبیه به یک تافته جدا بافته می‌شود؛ کارگردان مردی پیدا شده که نه تنها دغدغه زنان را دارد، نه تنها مانند استادش کیمیایی، زنان در فیلم‌ها فقط نقش پرکننده و کاتالیزور را ایفا نمی‌کنند که از خودشان شخصیت دارند، آن‌هم شخصیت‌ی واقعی و واجد امکاناتی ویژه که نتیجه شناخت نعمت‌الله از جامعه زنان معاصر است.

بوتیک

زنده‌باد اکثریت

زنان در سینمای نعمت‌الله در کمال سادگی و درحالیکه تنها زنانی معمولی و عامی هستند، وجهه‌ای جدی و قهرمانانه پیدا می‌کنند ضمن اینکه آقای کارگردان عواطف، احساسات و هیستیری‌های زنانه را به‌خوبی می‌شناسد و می تواند تصویری هویت‌مند و نزدیک به واقعیت درونی زنان را از این کاراکترها بیرون بکشد، نه یک تصویر کلیشه‌ای و کارت پستالی.
البته این نکته بسیار مهم است که او همواره سراغ زنان آسیب‌پذیر و ساده رفته. اگر از این منظر کارنامه نعمت‌الله را فیلم به فیلم بررسی کنیم، خواهیم دید که کاراکترهای زنی که او خلق کرده، فیلم به فیلم کامل‌تر شده اند. این زنان که تا قبل از «رگ خواب» همه کاراکترهای مکمل هستند، به‌هم ربط پیدا می‌کنند و نه تنها از ریشه واحدی عمل آمده‌اند که انگار فیلم به فیلم، تکمله‌ای بر زن فیلم قبلی هستند.
نگاه کنید که جریان‌های زن‌آزادخواهانه در سینمای ایران همواره وقتی خواسته‌اند از زنان بگویند و دفاع کنند، ناگزیر یا سراغ زنان خط شکن و بی‌پروایی رفته‌اند که با روحیه‌ای قوی و اتفاقا صلابتی مردانه به جنگ اجتماع رفته‌اند. (آثار تهمینه میلانی مثلا همیشه چنین جنسی از فمنیسم را در خود پرورش داده است.)

رگ خواب حمید نعمت‌الله
رگ خواب

یا زنانی مستقل و جلوتر از زمانه خود بوده‌اند که می‌خواستند طور دیگری زندگی کنند و این باعث شده از طرف اطرافیان کلی انگ بخورند و تهمت‌های ناروا بشنوند و بعدتر تقاص این روحیه استقلال طلبانه‌شان را بدهند، مانند تصویری که مثلا رسول صدرعاملی یا اصغر فرهادی از زنان مهم فیلم‌هایش ارائه کرده و یا مثلا شبیه به سیما ریاحی در «شوکران» که منبع الهام همه زنان این‌چنینی سینمای بعد از انقلاب بوده است.
تفاوت اصلی نگاه نعمت‌الله به زنان و بازنمایی آزادخواهی زنانه در فیلم‌هایش با شکل بارز نمایش و بازنمایی فمنیسم در سینمای ایران درست در همین است: او به سراغ زنان عادی می رود. یعنی همان زنانی که اکثریت جامعه زنان ایرانی را تشکیل می‌دهند، با همان روحیات بارزشان. با همان ضعف‌ها و کوتاه آمدن‌های همیشگی و فداکاری‌ها یا گول خوردن‌ها و به دام افتادن‌ها. او هرگز سراغ درصد معدود و اندک زنان استقلال طلب و خط‌شکن نرفته است و از زنانی گفته که اتفاقا جریان‌های مستقل یا روشنفکری سینما عموم وقت‌ها به آن‌ها توجهی نشان نداده و آنان را فاقد جذابیت دراماتیک پنداشته. زنی که بزرگ‌ترین دغدغه‌اش این است که چطور به خواستگارش بگوید نماز می‌خواند…یا زنی که که به‌دنبال یک سرپناه عاطفی می‌گردد…

بی پولی 1387 حمید نعمت‌الله
بی‌پولی

اتی در روشنفکرانه‌ترین فیلم نعمت‌الله هم باز با تصویر “دختر فراری” تفاوت‌های بارز دارد. او به‌دنبال آن نیست که کار بزرگی کند یا جهان را تغییر دهد، که فقط یک زندگی آرام می‌خواهد. شکوه در «بی‌پولی» هم یک زن طبقه متوسطی معمولی و ساده‌لوح است. درگیر همان مناسبات سنتی که اکثریت عامه زنان با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند: چشم روی هم چشمی خانوادگی و آبروداری. او در جایگاه همسر هم یک همسر معمولی برای بهرام رادان است. مطیع و چشم به فرمان او که امورات زندگی را هم به همسرش واگذار کرده و خودش بیشتر درگیر بچه‌داری است. او شبیه به همه زنان با مشکلات اقتصادی مردش می‌سوزد و می‌سازد که این البته برآمده از ناخوداگاه جمعی زنان ایرانی است. در «سربه مهر» که البته نعمت‌الله در آن به عنوان نویسنده حضور دارد باز با زنی عامی سروکار داریم که به شکل خیلی نامحسوسی میان سنت و مدرنیته سرگردان است و گیر افتاده و نعمت‌الله با طراحی داستان یک خواستگار و نمازخواندن دختر، آن‌را در لوای روایتی کاملا عامه‌پسند و فراگیر تعریف می‌کند.

زیبای خفته

حامد بهداد طناز طباطبایی
آرایش غلیظ

ویژگی بارز دوم اینست که این زنان جذابیتی نهفته دارند که وجهه‌ای دیگر به شخصیت‌ها می‌بخشد و ثمره کنکاش فیلمساز در سینمای آمریکا خصوصا هالیوود کلاسیک است؛ زنی زیبا رو که همه دل همه مردان فیلم را می‌رباید اما باهوش نیست و بسیار خام‌دستانه تصمیم می‌گیرد و سبک‌سرانه عمل می‌کند. یک زن زیبای احمق که برآمده از شمایل “زن بلوند احمق” در تاریخ سینمای آمریکاست، یکی از مهم‌ترین این شمایل‌ها که تا امروز هم در متن اصلی سینمای آمریکا یک عنصر مهم به‌حساب می‌آید و در هر ژانری جلوه‌ای خاص پیدا می‌کند؛ از فم فتال نوآر تا “بلوند احمق” کمدی رومانتیک‌ها. زنان نعمت‌الله همانقدر که از ناخودآگاه جمعی زنان ایرانی و شرایط زیست معاصر زنان ملهم هستند، از تایخ سینما هم متاثر می‌باشند.
لادن در «آرایش غلیظ» نمونه تکامل یافته همه زنانی است که نعمت‌الله پیش از این خلق کرده . دختری زیبارو، ساده و بگی نگی خنگ، که هوش اجتماعیش الکن مانده و همین باعث می‌شود تا مورد سواستفاده مردهای گرگ‌صفت در جامعه قرار بگیرد.
لادن در ازدواج اولش شکست خورده و زنی ضعیف و متکی به مردان است. اما می‌خواهد فراتر برود و بیشتر باشد، خودش‌تر باشد. او از طریق فیس بوک با مسعود آشنا می‌شود و در بازی او می افتد. اینکه نعمت‌الله روحیه عمومی زنان را در نظر می‌گیرد بارزترین نکته درباره رابطه او به عنوان یک فیلمساز با کاراکترهای زن در فیلم‌هایش است.

وضعیت سفید
وضعیت سفید

در «وضعیت سفید» تماشاگر با تونالیته‌ای از انواع و اقسام زنان و دختران عامه و متفاوت سروکار دارد که هرکدامشان یک قشر از جامعه زنان سالهای جنگ را نمایندگی می‌کنند. بازهم برخی نماینده سنت و برخی دیگر نماینده مدرنیته. رابطه دو خواهر احترام و محترم و ویژگی‌های شخصیتی منحصربه‌فرد هرکدام که در سنت و همان ناخوداگاه جمعی ریشه داشت، را را به‌یاد آورید. یا در کنارش کاراکتر لیندا کیانی و مونا احمدی را با یکدیگر مقایسه کنید…این‌ها همه زنانی از جنس گوشت و خون هستند، نه جوهر و قلم و کاغذ و احتمالا هرکدامشان هر تماشاگری را یاد یکی از زنانی که در اطرافش حضور دارد، از بستگان و دوست و آشنا، می‌اندازد.
در «رگ خواب» اما بازی نعمت‌الله با کاراکتر زنش که حالا در هیئت قهرمان فیلم بر پرده نقش می‌بندد، با همیشه متفاوت است و در عین حال تکمله‌ای بر همه زنانی که پیش از این در آثار او دیده‌ایم. باز هم یک زن عامه‌ و ضعیف که مجبور شده بعد از طلاق مسئولیت زندگی خودش را برعهده بگیرد و دنبال یک سرپناه، یک نفر پناه می‌گردد چون اساسا از آن دست زنانی است که همیشه خود را وابسته به مردی می‌بینند و خب کارگردان در مسیر فیلم چه بلاها که سرش نمی‌آورد. این شاید نامنتظرترین تصویر زن‌آزادخواهانه‌ای باشد که سینمای ایران در سال‌های اخیر به خود دیده است. به دور از شعارزدگی و لوس‌بازی‌ها و روشنفکری‌بازی‌های فمنیستی، نعمت‌الله یک تراژدی زنانه خلق می‌کند که نزدیک‌ترین نمونه همانندش به «بانو» یا «سارا» مهرجویی بازمی‌گردد. اتفاقا نمایش آلام روحی و شرایط سخت اجتماعی برای “زنان عادی” اوج زن‌آزادخواهی است نه در بوق و کرنا کردن شعارهای فمنیستی مد روز!

رگ خواب حمید نعمت‌الله
رگ خواب

شور و احساس؛ برنده نهایی

سومین ویژگی زنان در آثار نعمت‌الله که در «رگ خواب» شکوفا می‌شود، سرگردانی آنان میان سنت و مدرنیته است. یعنی همان ناخودآگاه جمعی و سنت‌محور که در مقابل میل این زنان به فراتر رفتن و در دست گرفتن کنترل زندگی خودشان می‌ایستد، این مرحله تقابل.
اما خود تقابل سنت و مدرنیته هم در گوشه‌های ظریف شخصیت‌پردازی همه زنان از اتی تا شکوه و لادن هم دیده می‌شود. آن‌ها همواره روی یک تیغه نازک در حرکتند و گاه به سمت سنت و گاه مدرنیته می‌لغزند تا بتوانند جا پای محکمی پیدا کنند. در «رگ خواب» همین تضاد و تقابل مادام است که به شکل یک انفجار، ناگهان شکفته می‌شود و جهان زندگی دخترک بیچاره را به آتش می‌کشد. در پایان بعد از پشت‌سر گذاشتن سنتز تضادها، با رجعت به پدرش به مثابه “گذشته و سنت” اما در لوای شخصیت مستقلی که امروز پیدا کرده، یعنی همان مدرنیته، این تراژدی یک قهرمان پست مدرنیستی را صاحب می‌شود.
نگاه خاص نعمت‌الله، شناخت درستی که از عواطف و هیستری‌های زنانه (در جایگاه زن، مادر و همسر هرکدام به شکل جداگانه‌ای) دارد و البته همکاری با همسرش در مرحله نوشتن فیلم‌نامه از جمله مهم‌ترین دلایلی است که کاراکتر زن را در سینمای نعمت‌الله چنین ویژه و متفاوت از شکل رسمی پرداخت به زنان در سینمای ایران می‌کند. زنان در آثار حمید نعمت‌الله، فارغ از چیستی و اخلاقیات کاراکترها، هویت دارند آن‌هم در عین اینکه زنانی عامه و معمولی هستند. هویت ساختن برای “زن عامه” بسیار سخت می‌نماید بله! و به‌همین واسطه یکی از پررنگ‌ترین و نمونه‌ای‌ترینویژگی‌های سینمای نعمت‌الله در خوانش دوباره می‌شود.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته چهره عریان زن عامه در سینمای حمید نعمت‌الله اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا