نقد فیلم آینه بغل – ما چقدر خوشبختیم
“اینجا «خالتور» ها میفروشند و «آینه بغل»ها. اینجا هنوز برمدار گیشهایم و اندیشه نه.”
این قسمتی از نوشته امیر آقایی به مناسبت زادروز استاد بهرام بیضایی است که با واکنش صریح منوچهر هادی، کارگردان «آینه بغل»Wing Mirrorهمراه شد. هر بار که فیلمی گیشهای اکران میشود، این بحثها هم مطرح میشود. حقیقت این است که سینمای گیشه بالنده و موفق، نهتنها عیب نیست، بلکه ساخت فیلمهایی که هدفشان مخاطبان عام هستند، فیلمهایی که با هزینههای گزاف و ستارگان مطرح ساخته میشوند و چشم به گیشه دارند، سینما را به سمت صنعتی شدن میبرند، یک صنعت پولساز که چرخ هنر را میچرخاند. مسلماً سینما صنعت نیست و در حوزه هنر جای میگیرد، اما سینمایی با بسترهای موفق مالی و توانایی جذب مخاطب گسترده، فرصت رشد و شکوفایی سینمای هنری را هم فراهم میآورد. در این شرایط هم تکلیف مخاطب مشخص است، هم تکلیف سینماگر. دیگر برچسب گیشهای خوردن به فیلمی لزوماً به معنای بد بودن آن نیست و ستاره گیشه بودن هم افتی محسوب نمیشود که پولساز بودن در صنعت سینما میتواند یک امتیاز ویژه محسوب شود و از سوی دیگر، فیلمسازانی وارد جریان هنری و دغدغهمند سینما میشوند که حرفی برای گفتن دارند و مثل وضعیت امروز سینمای ایران، شاهد کپیهای دست چندمی آثار برتر سینما و تلاش برای جذب مخاطب عام در عین رعایت الگوی سینمای خاص نخواهیم بود.
حال، آیا «آینه بغل» بر مبنای اندیشه ساختهشده است؟ مسلماً خیر. آیا «آینه بغل» فیلم خوبی است؟ با معیارهای سینمایی بازهم پاسخ خیر است. آیا «آینه بغل» فیلم موفقی است؟ اینجاست که چه بخواهیم و چه نخواهیم باید اعتراف کنیم که بله «آینه بغل» در گیشه و برقراری ارتباط با مخاطبش بسیار موفق است . در چنین شرایطی باید بررسی کنیم که چه چیزی چنین فیلمی را جذاب میکند و چه چیزی باعث میشود نگاه اکثریت منتقدان نسبت به آن منفی باشد.در جواب پرسش اول، باید گفت، منوچهر هادی علیرغم اینکه فیلمساز نسبتاً جوانی است، اما تجربه بالایی در ارتباط با مخاطب دارد. از حضور در صداوسیما و راضی کردن مخاطب میلیونی تا مسیر پرتنوعی که در سینما طی کرده است، نشان داده فیلمساز باهوشی است و رگ خواب مخاطب را در دست دارد. به چند تجربه اخیر هادی نگاهی بیندازید. «من سالوادور نیستم» باوجود فروش بسیار قابلقبول در گیشه اما فیلمی بهشدت مبتذل و غیرقابلدفاع بود که میتوانست برای همیشه پرونده هادی را در سینمای جدی ایران ببندد. فیلمی که حتی مخاطبان میلیونیاش هم اذعان داشتند که بهجز طنازیهای عطاران هیچ نکته مثبت دیگری نداشته است. بعدازآن هادی به سراغ ساخت یک اثر اجتماعی و انتقادی میرود. «کارگر ساده نیازمندیم»، موفق شد در جشنواره فجر حضور پیدا کند و گرچه بازخورد مثبتی دریافت نکرد اما راه بازگشت هادی به مسیر اصلی سینماییاش بود.
اما آنچه در بین ساخت و نمایش این دو اثر، هادی را بیشازپیش به فیلمسازی که توانایی ارتباط با مخاطب عام را دارد و سینمای سرگرمی را بهخوبی میشناسد معرفی کرد، مجموعه نمایش خانگی «عاشقانه» بود. مجموعهای پرستاره با داستانی جذاب که با استقبال بسیار مناسبی روبرو شد و برگ برنده منوچهر هادی است. از همان «عاشقانه» هم همکاری هادی با گلزار شروع شد که در «آینه بغل» ادامه پیدا میکند. گلزار ستارهای که خیل عظیمی از مخاطبان و طرفداران خودش را دارد و یک سوپراستار به تمام معناست در «آینه بغل» بهمانند «عاشقانه» بازی قابل قبولی ارائه میدهد و حتی بدبینترین منتقدان را مجاب میکند که در مسیر بازیگریاش به رشد کافی رسیده است. آنسوی «آینه بغل» جواد عزتی است. بازیگری که صبورانه مسیرش را ساخت و با نقشهای مکمل و فرعی به یکی از بهترین ستارههای طنز این روزهای سینمای ایران تبدیل شد. بازی بسیار زیبای عزتی در «ماجرای نیمروز» در کنار کاراکتر پرحاشیهاش در «اکسیدان» توانایی وی را در ایفای طیف گستردهای از نقشها به نمایش میگذارد. «آینه بغل» بر اساس یک الگوی قدیمی و تقریباً ثابت سینمای کمدی ساخته شده است؛ جابهجایی موقعیتها. یک تصادف در «آینه بغل» جواد عزتی و نامزدش نازنین کریمی را از محیط ساده و بیآلایش زندگیشان جدا میکند و وارد زندگی لوکس و مجلل محمدرضا گلزار و یکتا ناصر میکند که قصد دارند بهزودی ازدواج کنند.
زیبایی بصری لوکیشنهای لوکس و به تصویر کشیدن زندگی اعیانی که به قول کاراکترهای فیلم متعلق به چهار درصد مردم است، همه زیباییهایی که نه در زندگی عادیمان میبینیم و نه این روزها بر پرده سینما، قهرمانهای خوشحال و راضی که با معتادین و زوجهای در آستانه طلاق سینما زمین تا آسمان فرق دارند و دعوت به خنده و شوخی بهجای نمایش تجاوز و خیانت، چیزی است که مخاطب خسته و بیحوصله این روزها را راضی میکند و «آینه بغل» در ارائه همه اینها بهشدت موفق است.
اما در پاسخ به پرسش دومی که پیشتر مطرح کردیم که چرا «آینه بغل» فیلم خوبی نیست، نیاز به دانش تخصصی سینما نداریم. همان موقعیت متناقضی که کاراکترها در آن قرار میگیرند دمدستی و بیفکر ترسیمشده است و بهجای پرورش این موقعیت، فیلمساز به توانایی ستارگانش و شوخیهای کلامی متداول این روزها، مثل همان قضیه چهاردرصدی ها، تکیه کرده است. هادی سعی کرده است که در ورای فیلم سرخوشش، حرفهای جدی هم بزند و از اختلاف طبقاتی بگوید. سکانسی که تصادف رخ میدهد و زوج بیپول بر سروکلهشان میزنند یا موجودیشان را حساب میکنند تا خسارت آیینه بغل ماشین را پرداخت کنند، یا سکانسی که این زوج را نشان میدهد که در اتوبوسی شلوغ و در حال له شدن عازم خانه شاهی صاحب ماشین هستند، جالب است اما هادی عمداً روی اینها تمرکز نمیکند و با گذشتن سرسری از اینها کام مخاطبش را تلخ نمیکند حالآنکه این تضاد طبقانی میتوانست بستری مناسب برای پدید آوردن یک طنز نیشدار و زنده باشد.
از سوی دیگر، کاراکترهای «آینه بغل» هم اصلاً پرداختنشدهاند و بهترین نمونهاش هم کاراکتر عزتی است. اینکه جواد عزتی بهواسطه توانایی و طنازیاش میتواند مخاطب را بخنداند، هیچ ربطی به شخصیتپردازی وی در فیلمنامه ندارد، درواقع کاراکتر وی چندان از «اکسیدان» و «در مدت معلوم» متمایز نیست و با اندکی تغییرات جزئی به «آیینه بغل» راهیافته است. بازی بسیار بد یکتا ناصر و حضور بیرمق مهلقا باقری و بازی گلزار که از روزهای اولیه شروع کارش بهشدت بهتر است اما همچنان در مقابل ستارهای چون عزتی ناکوک است هم همه در ناتوانی فیلمساز ریشهدارند.
«آینه بغل» بهمثابه آثار مشابه و پرفروش این روزها چون «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲» قصهای پخته و پرداختهشده ندارد و فقط روی موج شوخیهای لحظهای و نیاز مخاطب به خنده و سرگرمی سوار است و خوب میفروشد؛ اما حقیقت این است که «آینه بغل» ادعایی هم ندارد و رک و راست میگوید هدفش گیشه و رضایت مخاطب است و حتی پایانش بهگونهای بستهشده که نشان میدهد که پیشبینی موفقیت احتمالی فیلم در گیشه، سازندگان را آماده ساخت قسمت دوم این فیلم کرده است. درنهایت «آینه بغل» یک کمدی سالم است که نه مثل «خالتور» مستهجن است و نه مثل «ساعت پنج عصر» لحنی تلخ و گزنده دارد،«آینه بغل» گرچه فیلم خوبی نیست اما پاسخی در حد بضاعت سینمای این روزهای ایران است به نیاز مخاطب به فیلمهای مفرح و سرگرمکننده.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته نقد فیلم آینه بغل – ما چقدر خوشبختیم اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.