۳۶۰ درجه – انتقام با چاشنی بی مووی
«۳۶۰ درجه» ۳۶۰ Degree از محصولات خاص سینمای این سال های ایران است. خاص نه به معنی خوب یا كم نظیرش، به این جهت كه سالهاست كمتر فیلم این چنینی ساخته شده. نمونه مشابهش شاید گناهکاران باشد كه آنهم محصول فرامرز قریبیان و پسرش بود.
همچنین بخوانید:
برف – احوالات یک خانواده نه چندان خوشبخت
خلاصه داستان : جاوید (میلاد کی مرام) مرد جوانی است که به جرم حمل مواد مخدر دستگیر می شود و به تحمل ۳ سال حبس محکوم می گردد. وی پس از طی شدن دوران محکومیتش، آزاد می شود و به دنبال انتقام از کسانی که او را وارد این جریان کرده اند می رود اما…
عوامل فیلم: کارگردان، نویسنده: سام قریبیان/ تهیه کننده: فرامرز قریبیان/ مدیر فیلمبرداری: کوهیار کلاری/ تدوین: بهرام دهقانی/ موسیقی: آرمان موسی پور/ صدابردار صداگذار: پرویز آبنار/ طراح چهره پردازی: مهین نویدی/ طراح صحنه: سیامک کاری نژاد/ طراح لباس: فرحناز نادری.
بازیگران: میلاد کی مرام در نقش جاوید، امیر آقایی در نقش پاترول، ناصر آقایی در نقش مظفری، حبیب اسماعیلی در نقش ظفر زعفرونی، پریناز ایزدیار در نقش مهتاب، میترا حجار در نقش موسم، رضا رویگری در نقش زندانبان، بهاره رهنما در نقش مرمر، حسین سلیمانی در نقش هدهد، سام قریبیان در نقش چپ دست، احسان کرمی در نقش شاملو، بابک کریمی در نقش سرژیک، حامد مدرس در نقش مدبر، مسعود فروتن در نقش دکتر، علیرضا آرا در نقش چکمه پوش.
«۳۶۰ درجه» یک فیلم جنایی است با محوریت جستوجو و انتقام كه نهتنها یادآور فیلمهایی با مضمون و داستانی مشابه در سینمای قبل از انقلاب و مشخصاً فیلمفارسی ست كه هالهای کمنور از بی موویهای (B movie) آمریكایی را هم به ذهن میافکند، یك بی مووی خودآگاه. این همان چیزی است كه در سینمای ایران بعد از انقلاب كمتر شاهد ظهور و پروبال گرفتنش بودهایم و ازاینجهت «۳۶۰ درجه» فیلم خاصی محسوب میشود. فیلمی به سیاق بی موویها ارزان، پر از داستان و نهچندان هنری و روشنفكرانه. فیلمی كه قرار نیست مثلاً زندگی مخاطبش را تغییر دهد یا او را متأثر كند. حتی قرار نیست مطرح شود و یا زیاد راجع آن نوشته و خوانده شود. این قضیه در ذات این ژانر نهادینهشده: فیلمهایی كه قرار است به مدت دو ساعت تا آنجا كه میتوانند داستان، معما و چرك نشان تماشاگر بدهند و مسلسلی از اتفاقات هیجانانگیز و گناه آلوده روی مخاطب بكشند و بعد از دو ساعت هم او را به زندگی روزمره و احتمالاً کسلکنندهاش بازگردانند. بی موویها فیلمهای بیادعایی هستند كه هدفشان تنها كیفور كردن مخاطب است نه حرفهای قلمبهسلمبه زدن و فاز روشنفكر نگران و دردمند گرفتن.
س همانطور كه تا الآن هم حدس زدهاید «۳۶۰ درجه» یك تریلر جنایی ست كه قرار است شما را سرگرم كند و كلی آدرنالینتان را بالا ببرد و بعد هم تمام شود. فیلم درنهایت سعی میکند شبیه به بی موویها (B movie) باشد با الگوهای روایی و المانهایی كه از این فیلمها وام گرفته است. پس از تماشایش به دنبال یك فیلم اكشن حرفهای یا نوآری سرحال یا مضامین فلسفی خاص انسان محصور در شهر و مدرنیته نباشید.
قرار است داستان یك جنایت، انتقامجویی و عواقب بعدیاش را بشنوید. یکجاهایی را حدس بزنید و كارگردان را سادهلوح بدانید و به موقعش غافلگیر بشوید. نه بیشتر و نه كمتر! به دلایلی كه ذكر شد تجربه تماشای «۳۶۰ درجه» بهعنوان اولین فیلم سام قریبیان میتواند جذاب باشد. فیلم كارگردانی قابل قبولی دارد. به سیاق فیلمهای این چنینی پر پلان است و از زوایایی در فیلمبرداری استفاده میکند كه به چشم تماشاگری كه ذائقه سینماییاش با محصولات رئالیستی و اجتماعی تربیتشده نامأنوس است و در تشدید تنش و تمرکززدایی از او نقش مهمی را ایفا میکند. به نسبت داستانهای جنایی و پر تعقیب و گریزی كه مخاطب تجربه تماشایشان را بیشتر نه در سینما كه در تولیدات صداوسیما دارد، «۳۶۰ درجه» داستان پرملاتی دارد و مجبور نیست در میان داستان و در دل حوادث با صحنههای بهدردنخور و اضافی دو ساعت فیلم را پر كند.
همچنین سام قریبیان موفق میشود در اولین تجربه سینمایی خود، صحنههای تعقیب و گریزی خلق كند كه هرچند خیلی ویژه و مرعوبکننده نیستند اما حداقل خندهدار هم نیستند. هرچند كه تعلیق در لحظاتی از فیلم (بیشتر در ابتدای آن) شبیه به یك شوخی ست و مخاطب یکقدم جلوتر از كارگردان و فیلم بهراحتی میتواند بفهمد كجای كار میلنگد اما در مواردی هم قویاً غافلگیر میشود. «۳۶۰ درجه» سیری صعودی دارد و هرچه جلوتر میرود بهتر و داستانش جذابتر میشود و تماشاگر را بیشتر درگیر میکند. در كنار این ویژگیها اما فیلم چند پاشنه آشیل دارد كه درنهایت باعث میشوند «۳۶۰ درجه» فیلم بدی باشد.
مهمترین اش تصنعی و غیرقابلباور بودن. فیلم از همان لحظه شروعش پر از ایرادات منطقی ست یا به عبارت بهتر اصلاً منطق درستی ندارد. در فصل افتتاحیه فیلم، وقتی مهتاب و جاوید در جاده و چند قدمی ایست بازرسی هستند، مهتاب میگوید كه كلی جنس شیشه در ماشین جاسازی كرده است تا با پولش زندگیشان را شروع كنند. همانقدر ایده دمدستی و سادهلوحانه است كه اجرای صحنه.
جاویدی كه اینقدر اعتمادبهنفس دارد و اصطلاحاً بچه زرنگ است، از دیدن مرد چکمهپوش و برخورد مهتاب با او به چیزی شك نمیکند و درحالیکه میداند با این سیزده كیلو قرار است اعدام شود، هیچ كاری نمیکند و در پلان بعدی دستبند به دستش میخورد. هرچند كه جلوتر در فلاشبکی كه مهتاب ادعا میکند حامله است قرار است كمی تسلیم شدن جاوید منطقی جلوه كند اما همهچیز را بیشتر در هم میپیچاند. ایرادات منطقی این چنینی در طول فیلم بهوفور دیده میشود. آنطور كه خود فیلم ادعا میکند جاوید قرار است آدم کار بلد و باهوشی باشد اما بیشازاندازه سادهلوح و خنگ و توخالی است و تقریباً از همه آدمهای دور و اطرافش رو دست میخورد. بازی قلدرانه و بد كی مرام هم این تناقض را صدچندان میکند. بزرگترین مشكل فیلم «۳۶۰ درجه» منطق آن است كه درواقع اصلاً نیست.
این به آن معنا نیست كه فیلمها حتماً باید منطقی ارسطویی یا منطبق بر واقعیت جهان مادی داشته باشند. بههیچوجه. شاهكارهای زیادی در تاریخ سینما ساختهشدهاند كه اگر بخواهیم با منطق عینی آنها را بسنجیم، مضحك جلوه میکنند.
مانند وسوسه بهشت دی پالمای بزرگ. كدام عقل سلیمی میپذیرد كه مثلاً یك مرد با دستخالی بتواند دری فلزی و مهرومومشده با آجر و سیمان را خراب كند و در برود؟ اما دی پالما داستانش را طوری تعریف میکند و واقعیت مجازی جهان فیلم را به شكلی طراحی میکند كه مخاطب چنین صحنهای را باور كند. فیلمی كه میخواهد منطقی فراتر از جهان واقع داشته باشد باید بتواند در قدم اول جهان ویژه خودش را بسازد. چیزی كه قریبیان در آن ناتوان بوده و سبب شده تا «۳۶۰ درجه» ایراد منطقی و سوراخهای روایتی داشته باشد و باورپذیر نباشد.
این تصنعی بودن بهخصوص در طراحی صحنه هم شدیداً از تأثیرگذاری فیلم میکاهد. علیرغم سعی كارگردان بر استفاده از لوكیشن های متعدد و شلوغ، طراحی صحنه ضعیف است و شدیداً تماشاگر را دلزده میکند. زندانی كه قرار است پر از كثافت و گناه باشد و دخل قهرمان را بیاورد، بیشتر به یك پانسیون میماند. همهچیز نو و تروتمیز و چیده شده است.
به خاطر همین ایرادات است كه «۳۶۰ درجه» تنها هالهای از بی مووی ها را دارد و به اصل ژانر حتی نزدیك هم نمیشود. از میان همه خصلتهای بدیع و خلاقه بی مووی ها، سیصد و شصت درجه بیشتر یك ژست كارگردانی است و بیش از آنكه خودش دارای خصایص بدیع و ویژه باشد، تنها ادای فیلمهای خوب را درمیآورد. اما باوجود همه اینها همانطور كه پیشتر اشاره شد تجربه تماشای «۳۶۰ درجه» میتواند برای تماشاگر سینمای ایران كه خیلی با بی موویها دم خور نبوده است جذاب باشد. کافی است كمی با فیلم مهربان باشید و مانند کارآگاهها با ذرهبینتان دنبال كشف ایرادات فیلم نیفتید. در این صورت با دیدن فیلم دو ساعت خوب و سرگرمکننده را پشت سر خواهید گذاشت.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته ۳۶۰ درجه – انتقام با چاشنی بی مووی اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.