اخبار کسب و کار

نقد فیلم هزارپا: وقتی رضا عطاران با شاملو و ویگن شوخی میکند

از بیلی وایلدر، کارگردان بزرگ فیلم‌های کمدی تاریخ سینما نقل شده است که: «اگر می‌خواهی به مردم حقیقت را بگویی یا با شوخی این کار را بکن یا تو را می‌کشند.» این ترفندی است که رضا عطاران خوب به آن گوش فرا داده است. از ابتدای کارنامه‌اش تا امروز رضا عطاران آینه خصوصیات منفی فرهنگ ایرانی بوده است.

منتها عطاران آنقدر توانایی دارد که به پلشتی‌های شخصیتی هر کاراکتر، شیرینی و شوخ‌طبعی ببخشد که آن را برای مخاطبش دوست‌داشتنی کند. آن آدم زرنگی که می‌خواهد سر دیگران کلاه بگذارد و به هدفش برسد خیلی اوقات حقیقت خود ماست که در کاراکترهای عطاران با شوخ‌طبعی به ما نشان داد می‌شود. شخصیت رضا در فیلم «هزارپا» هم در همین دسته‌بندی قرار می‌گیرد.

«هزارپا» یک کمدی سرگرم‌کننده است که ذره‌ای ادای روشنفکری در آن وجود ندارد. از عامه‌پسند بودن خودش خجالت نمی‌کشد و به همین دلیل هم توانست بالای ۲۴ میلیاردتومان فروش کند.

خوبی فیلم «هزارپا» این است که برعکس خیلی از کمدی‌های سال‌های اخیر حضور عطاران باعث نشده جنبه‌های دیگر کمدی‌سازی را نادیده بگیرند. اتفاقی که مثلا در فیلم «من سالوادور نیستم» افتاد و در حقیقت شوخی نوشته نشده بود.
دوربین بود و رضا عطاران. ابوالحسن داوودی اما پیش‌تر در فیلم «نان و عشق و موتور هزار» نشان داده بود که اگر بخواهد کمدی‌های شیرین بامزه می‌تواند بسازد. نکته مهم «نان و عشق و موتور هزار» جذابیت کاراکتر قهرمان فیلم یعنی سروش صحت و البته شوخی‌نویسی‌های خوب فیلمنامه بود.

فیلمنامه را ابوالحسن داوودی به همراه پیمان قاسم‌خانی نوشته بودند و در آن هم از شوخی‌های کلامی و هم موقعیت کلی ماجرا خوب استفاده کردند. در نوشتن فیلمنامه «هزارپا» البته خود ابوالحسن داوودی دخیل نبوده است اما ردپای همان تفکر را می‌توان در شوخی‌های فیلمنامه «هزارپا» هم پیدا کرد. کمدی‌های ایرانی موفق به طور کلی روی فرمول فردی در موقعیت اشتباه (که نمونه درامش ژان والژان «بینوایان» است) بنا می‌شوند.

نقد فیلم سینمایی هزارپا

می‌توانم به «لیلی با من است» و «مارمولک» کمال تبریزی به عنوان دو تا از موفق‌ترین نمونه‌های این مدل کمدی‌ها اشاره کنم. «هزارپا» البته در کارگردانی به مراتب از این دو فیلم و حتی «نان و عشق و موتور هزار» ضعیف‌تر است. یکی از دلایلش البته می‌تواند صحنه‌های حذف شده فیلم باشد که جای کات‌هایش خیلی بد مشخص شده است. دلیل دیگر احتمالا مشخص نبودن زمان رخدادهای فیلم است. از ظواهر بنظر می‌رسد که فیلم باید در اواخر جنگ اتفاق بیفتد و همین باعث شده که داوودی از رنگ‌های نه چندان شارپ و زنده استفاده کند که حس نوستالژیک تصاویر همان دهه را داشته باشد. درنهایت ولی این ماجرا به نقطه ضعف تصاویر فیلم بدل می‌شود که بیشتر شبیه کارهای تلویزیونی هستند. میزانسن‌های بسته و ساده فیلم هم یکی دیگر از دلایلی است که باعث می‌شود «هزارپا» از لحاظ بصری کار قابل توجهی‌ نباشد.

ابوالحسن داوودی البته چند ویژگی خوب در کارگردانی دارد که در «هزارپا» هم به چشم می‌خورند از جمله اینکه ریتم را خیلی خوب می‌شناسد. کم پیش می‌آید که فیلم از ریتم بیفتد و تماشاگر را خسته کند. تقریبا برای همه سکانس‌ها یک شوخی به عنوان دلیل وجودی‌شان هست. درنتیجه سکانس بی‌کارکرد یا کشدار و خسته‌کننده نداریم. برخلاف چیزی که تیزر فیلم نشان می‌دهد تعداد شوخی‌های جلف فیلم، از همان شوخی‌های لفظی، زیاد نیست. فیلم بیشتر خنده‌اش را از بازیگرانش می‌گیرد.

آنچه که می‌خنداند حرف‌های عطاران و عزتی نیست بلکه بازی آنها با این شوخی‌هاست. جواد عزتی در ادای دیالوگ‌هایش آنقدر خوب است که فقط با تکرار کردن اسم رضا می‌تواند شما را به خنده بیاندازد. رضا عطاران هم که بازیگر باهوش و درجه یکی در واکنش نشان دادن به دیالوگ‌های بازیگران روبه‌رویش است. برای استفاده از این ویژگی عطاران تقریبا بیشتر صحنه‌های فیلم در میزانسن‌های دو نفره می‌گذرد.

وقتی درباره کمدی صحبت می‌کنیم مجازیم که از استاد مسلم سینمای کمدی آقای بیلی وایلدر حتی دو بار نقل قول کنیم. وایلدر جای دیگری درباره سینمای کمدی گفته است: «فقط یک چیز است که بیشتر از جدی گرفته نشدن از آن نفرت دارم؛ اینکه زیادی جدی‌ام بگیرند.»

ابوالحسن داوودی از آن دسته کارگردانانی است که هر چند گهگاه با ساختن فیلم‌هایی مثل «زادبوم» در طبقه‌بندی فیلمسازانی قرار می‌گیرد که می‌خواهند نشان بدهند عمیق‌تر به مسائل اجتماعی نگاه می‌کنند، خوشبختانه موقع ساختن کمدی از این ساحت فاصله می‌گیرد.

نقد فیلم سینمایی هزارپا

هزارپا یک کمدی سرگرم‌کننده است

«هزارپا» یک کمدی سرگرم‌کننده است که ذره‌ای ادای روشنفکری در آن وجود ندارد. از عامه‌پسند بودن خودش خجالت نمی‌کشد و به همین دلیل هم توانست بالای 24 میلیاردتومان فروش کند. لقب پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران قاعدتا به کمدی می‌رسد که به مخاطبش دروغ نگوید.

«هزارپا» این خاصیت را دارد. پرفروش بودن لزوما به معنای خوب بودن یک فیلم نیست ولی پرفروش‌ترین شدن قابلیتی است که نیازمند حمایت میلیون‌ها نفر است. بعید بنظر می‌رسد که فیلمی بتواند به میلیون‌ها نفر دروغ بگوید و نقاب به چهره بزند.

دست آخر دلخوری‌ام از فیلم این است که چهره‌های فرعی آن بسیار کمرنگ هستند و در حقیقت رویشان هیچ مانوری داده نمی‌شود. فیلم می‌داند که زوج عطاران و عزتی نقاط قوت شوخی‌ها هستند و انگار تمام شوخی‌ها را برای آنها نوشته است. کاراکتر سارا بهرامی سردرگم و در هواست و هیچ ویژگی مشخصه‌ای ندارد. واکنش‌هایش گاهی به بلاهت نزدیک می‌شود و مشکل بزرگ اینجاست که این بلاهت حتی خنده‌دار هم نیست.

به علاوه با وجود اینکه بهرامی پیش‌تر در «ایتالیا ایتالیا» نشان داده خونگرمی دارد که می‌تواند از پس سکانس‌های کمدی بربیاید اینجا بیشتر بازی‌اش لوس است. همین اتفاق در مورد سپند امیرسلیمانی هم افتاده که کاراکتر کلیشه‌ای خواستگار سمج بدذات را قرار است بازی کند. مشکل اینجاست که اتفاقا این وسط به جز رضا تنها کسی که مغزش درست کار می‌کند همین خواستگار سمج است!کاراکتر ژوله به کلی قابل حذف است.اصلا کل سکانس‌های مربوط به آن گروهک تروریستی بیمزه و در حد آیتم‌های تلویزیونی از کار درآمده است.

 

دانلود فیلم هزارپا از سایت هکس دانلود با لینک مستقیم و کیفیت عالی نسخه و  بدون سانسور 

 

از میان نقش‌های مکمل شاید فقط بتوان مهران احمدی و شهره لرستانی را قابل قبول دانست. شوخی‌های دونفره‌شان متاسفانه از فرط تکرار نخ‌نما شده هستند اما عشق دایی به ماشین‌اش لحظات مفرحی می‌سازد.

دست آخر اینکه «هزارپا» میان انبوه فیلم‌های کمدی که از ابتدای امسال اکران شده‌اند خنده‌دارترین‌شان است. انتظار من از یک کمدی درست همین است که تماشاگرش را به شیوه‌ای تمیز بخنداند. آن شوخی عطاران با شاملو و ویگن را ببینید تا دست‌تان بیاید وقتی از بازی خوب عطاران و شوخی‌نویسی خوب فیلمنامه‌نویسان می‌گویم بدون اینکه به ابتذال بیفتند، منظورم چیست.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا