اخبار کسب و کار

آشغال‌های دوست‌داشتنی – ایران خانم و فرزندانش

«آشغال‌های دوست‌داشتنی» lovely trash ساخته جنجالی محسن امیر یوسفی، سال قبل بعد از شش سال توقیف، به اکران درآمد. فیلمی که شش جشنواره فجر، دو دولت مستقر و سه وزیر ارشاد را از سر گذراند تا بالاخره رنگ پرده را ببیند. فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی»، آن‌قدر حاشیه‌ساز بوده که می‌توان ساعت‌ها درباره این حاشیه‌ها سخن گفت؛ از نامه نمایندگان مجلس برای توقیف فیلم تا استعفای شهاب حسینی در اعتراض به راه نیافتن فیلم به جشنواره از سمت مشاور دبیر جشنواره فجر. چرا «آشغال‌های دوست‌داشتنی»، چنین راه پرفرازونشیبی را گذراند تا به اکران برسد، پرسشی بود که به نظر می‌رسید با اکران فیلم می‌توان پاسخ مناسبی برایش یافت.

همچنین بخوانید:
آشغال‌های دوست‌داشتنی – سیاست بازی در خونه مادربزرگه با خاله خرسه!

فیلمی که به آن برچسب حمایت از جریان فتنه زده می‌شد، حالا باوجود اصلاحات واضحی که در آن صورت گرفته، بی‌خطرتر از همیشه روی پرده است و هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاده است. حالا تنها پاسخی که می‌توان به پرسش قبل داد این است: بی‌تدبیری سیاسی مسئولان سینمایی کشور که قبلاً هم بارها و بارها شاهدش بوده‌ایم.

«آشغال‌های دوست‌داشتنی»، فقط قصه‌اش را از روزی در تیرماه ۸۸ شروع می‌کند. حوادث و شلوغی‌های سال ۸۸ هیچ برش سیاسی در روایت فیلم ندارد و این حوادث که هیچ‌کس با هیچ دیدگاهی نمی‌تواند منکر اتفاق افتادنشان باشد، فقط بستری است برای طرح یک قصه طولانی، به درازای یک قرن. «آشغال‌های دوست‌داشتنی»، قصه آدم‌های سیاسی است اما به‌هیچ‌وجه یک فیلم سیاسی نیست.
منیر خانم، در خانه قدیمی‌اش، ناخواسته در میان شلوغی‌های سال ۸۸ به چند معترض پناه می‌دهد. با رفتن معترضین و آرام شدن شرایط، منیر خانم متوجه علامتی روی در خانه‌اش می‌شود و همسایه‌اش هشدار می‌دهد که فردا مأموران به سراغش خواهند آمد.
«آشغال‌های دوست‌داشتنی»، بیشتر یک وقایع‌نگاری تاریخی است، یک تحلیل ایدئولوژیک تا مطرح کردن یک ایدئولوژی خاص و نگرش ناسیونالیستی و سعی در ایجاد حس سمپاتیک میان مخاطبان مهم‌ترین هدف فیلم است، اما متأسفانه بعدازاین همه جنجال و وصله سیاسی ناجوری که به فیلم چسبانده‌اند، همه دنبال یک رگه سیاسی در فیلم می‌گردند و همه‌چیزی که فیلم می‌خواسته بگوید، جور دیگری تعبیر می‌شود و پشت ایدئولوژی‌های سیاسی گم می‌شود؛ اما قصه این فیلم جنجالی چیست؟ قصه غصه‌­های منیر خانم.

هدیه تهرانی

منیر خانم (شیرین یزدان بخش)، در خانه قدیمی‌اش، ناخواسته در میان شلوغی‌های سال ۸۸ به چند معترض پناه می‌دهد. با رفتن معترضین و آرام شدن شرایط، منیر خانم متوجه علامتی روی در خانه‌اش می‌شود و همسایه‌اش هشدار می‌دهد که فردا مأموران به سراغش خواهند آمد. منیر خانم که تنهاست، وسواس‌های فکری زیادی دارد و با ترس حوادث آن روزها را مشاهده می‌کند، تصمیم می‌گیرد خانه را از هر نشانه‌ای که ممکن است برایش دردسرساز باشد، پاک کند. از رسیور ماهواره شروع می‌کند، به ظرف‌های منقوش به نقش‌های شیر و خورشید می‌رسد و بعد به سراغ آلبوم عکس‌ها می‌رود و آستین‌کوتاه و موهای بی‌حجاب آدمک‌های درون عکس‌ها را با خودکار سانسور می‌کند و صفحه­ ها و آلبوم‌های موسیقی قدیمی را در کیسه‌زباله می‌اندازد.
منیر خانم که در تنهایی به سر می‌برد و حوادث و مصیبت‌های زیادی را پشت سر گذاشته است، با قاب عکس‌های روی طاقچه‌اش حرف میزند و وقتی شرایط بحرانی می‌شود، آدم‌های درون قاب عکس‌ها زنده می‌شوند و با او هم‌کلام می‌شوند و در شبی که منیر خانم فکر می‌کند صبحش مأموران به خانه‌اش می‌آیند از آدم‌های درون قاب کمک می‌خواهد که خانه را پاک‌سازی کند.

شهاب حسینی

«آشغال‌های دوست‌داشتنی»، یک ایده مرکزی جذاب دارد. آدم‌هایی که در لحظات بحرانی تاریخ ایران در یک قاب عکس حبس شده‌اند. آدم‌هایی که هرکدام با اعتقادات و تفکرات خود، قسمتی از تاریخ ایران را ساخته‌اند. محمدعلی (اکبر عبدی)، همسر منیر خانم، کارمند اداری و طرفدار مصدق که آخر عمر توبه کرده و به مکه رفته است، منصور (شهاب حسینی)، برادر منیر خانم، یک چپی که احتمالاً اواخر سال ۶۰ اعدام‌شده است، امیر (صابر ابر)، پسر منیر خانم که در جنگ ایران و عراق شهید شده و رامین (حبیب رضایی) دیگر پسر منیر خانم که در خارج از ایران تحصیل‌کرده است، هرکدام نمادی از تاریخ معاصر این سرزمین هستند، هرکدام در دوره‌ای آرمان‌هایی داشته‌اند، اما درنهایت یک خانواده بوده‌اند.
از سوی دیگر، امیر یوسفی، با کات‌های کوتاه در زمان به عقب برمی‌گردد، دست نگران منیر خانم را در ادوار مختلف نشان می‌دهد که برای باز کردن در دراز شده است، دری که همیشه پشتش، یک مأمور است که خبرهای بدی دارد، یا می‌خواهند شوهرش را بازداشت کنند، یا به دنبال برادرش آمده‌اند یا خبر شهادت پسرش را آورده‌اند.

آشغال‌های دوست‌داشتنی

امیر یوسفی در این کات‌های بی‌هوا، حتی به زمانی که منیر خانم متولد نشده است نیز بازمی‌گردد و نشان می‌دهد که تاریخ ایران، همیشه با آشوب همراه بوده است، همیشه مادرانی پسرانشان را ازدست‌داده‌اند، زنانی در نگرانی همسرشان شب‌بیدار مانده‌اند، خواهرانی برادرانشان را ازدست‌داده‌اند و عشق‌های زیادی قبل از جوانه زدن، بی‌رحمانه عقیم شده‌اند.
همه این‌ها را که کنار هم بگذارید، منیر خانم می‌شود نمادی از ایران و نگرانی برای همه فرزندانش. فرزندانی که به دنیا متفاوت نگاه می‌کنند، دعوا می‌کنند و حتی حاضرند رودرروی هم بیستند، اما از مرگ یکدیگر ناراحت می‌شوند و درنهایت، در لحظه‌های سخت کنار یکدیگر می‌ایستند. با این دید، انتخاب حوادث سال ۸۸ برای بستر روایت هم منطقی به نظر می‌رسد؛ زمانی که تقابلت سیاسی و ایدئولوژیک بیش از هرزمانی در طی چند سال اخیر نمود پیدا کرد و این جرقه اصلی قصه«آشغال‌های دوست‌داشتنی» است نه جریان فتنه یا جبهه‌گیری مشخص فیلم‌ساز.

صابر ابر

امیر یوسفی، آگاهانه شخصیت‌هایی را انتخاب کرده است که نگاهشان به زندگی زمین تا آسمان فرق می‌کند، اما در یک سکانس درخشان که اعضای خانواده برای به دست آوردن دل منصور همه باهم سرود “بهاران خجسته باد” را می‌خوانند، عقیده‌ها به هم نزدیک می‌شوند، شعری از اعضای حزب توده که نماد انقلاب اسلامی‌شده است، از چپی تا رزمنده و بسیجی را کنار هم می‌آورد. این سکانس، تبلور تلاش فیلم‌ساز برای ایجاد حس سمپاتیک میان مخاطبانی است که با دیدگاه‌های مختلف در سالن سینما نشسته‌اند و هرکدام با یکی از کاراکترها هم ذات پنداری می‌کند، اما در این لحظه حسی در اعماق وجودش او را به دیگر کاراکترها و حتی آن‌هایی که در کنارش نشسته‌اند و او نمی‌شناسدشان نزدیک می‌کند.
قصه امیر یوسفی، وقتی کامل می‌شود که فیلم تمام می‌شود و آهنگ “هزارتا قصه” که با شعری از هوشنگ ابتهاج آغاز می‌شود و به «خانه مادربزرگه» ختم می‌شود، گروه پالت سالن را پر می‌کند.امیر یوسفی، برای پرورش قصه‌اش، کاراکترهای متناقض را رو به روی‌هم قرار می‌دهد، از فرهنگ‌عامه استفاده می‌کند و با ایجاد لحنی طنز در کل اثرش، فاصله میان اثر هنری و مخاطب را از بین می‌برد. امیر یوسفی، آگاهانه، کاراکترهای تندرو را بیش‌ازحد شعاری جلوه می‌دهد و حتی عامدانه در ترسیم این کاراکترها به کلیشه می‌افتد تا پوچی این بازی‌های سیاسی و دعواهای ایدئولوژیک را نشان دهد.

آشغال‌های دوست‌داشتنی

«آشغال‌های دوست‌داشتنی»، مثل سایر آثار امیر یوسفی، یک قصه و روایت جذاب دارد اما دغدغه هنر ندارد. یوسفی هیچ‌گاه در قیدوبند زیبایی‌شناسی تصویرش نیست. در «آشغال‌های دوست‌داشتنی» هم قاب‌ها درست بسته نشده‌اند، دوربین حرکات بی‌دلیل و زیادی دارد و مهم‌تر از همه شخصیت‌های درون قاب‌ها، ناقص و پر از تناقض هستند. علاوه بر این‌ها، به نظر می‌رسد که اصلاحاتی اساسی دامن «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را گرفته است. نقش نگار جواهریان گنگ و نامعلوم است، سارا (هدیه تهرانی) که رابطه‌ای عاشقانه با منصور داشته است، هم دیگر کاراکتر پادرهوا در فیلم است و رامین و امیر، بیشتر به همان عکس درون قاب عکس شباهت دارند تا کاراکترهای ملموس و قابل‌درک.
با همه این‌ها، «آشغال‌های دوست‌داشتنی»، یک تجربه جدید است که ازلحاظ ایده، بسیار خلاقانه است اما درزمینهٔ اجرا، با نواقص بی‌شماری مواجه است. بازی خوب بازیگران به‌ویژه صابر ابر و شهاب حسینی، دیالوگ‌های جذاب و بار طنزی که فیلم دارد، می‌تواند نواقص فیلم‌سازی‌اش را تحت تأثیر قرار دهد و «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را به همان هدف اصلی‌اش، یعنی روایت قصه‌ای از سرزمین زخم‌خورده و ماتم‌زده ایران برساند.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته آشغال‌های دوست‌داشتنی – ایران خانم و فرزندانش اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا