اخبار کسب و کار

به مناسبت تولد ابراهیم گلستان – در جستجوی ردپای گلستانها

ابراهیم گلستان، بیست‌وشش مهر، نودوهفت‌ساله شد. هنرمندی که مواجه با او، به‌اندازه مواجه با آثارش چالش‌برانگیز است. گرچه فرهنگ روز سینمایی و داستانی این روزها، گلستان را بیشتر به‌واسطه اظهارنظرهای تند و جنجالی‌اش می‌شناسند، اما گلستان اساساً، چهره‌ای مهم و تأثیرگذار در سیر تاریخی سیاسی و ادبی ایران است.
این نگاه همراه با تردید به گلستان، سابقه طولانی دارد. اما از زمانی چنین برخوردی با گلستان هویت یافت، که او در مصاحبه با پرویز جاهد، شعرا و نویسندگان بسیاری را زیر سؤال برد. گلستان در باب ترجمه‌های شاملو و آل احمد و شجاع‌الدین شفا، نوشتار رضا براهنی درباره فروغ، پیش و پس از مرگش و چهره‌های دیگری چون ناصر تقوایی پرویز خانلری نظراتی را برشمرد، که جامعه هنردوست اما مقید و سختگیر ایرانی نتوانست بپذیرد.

همچنین بخوانید:
چگونه با سینمای داریوش مهرجویی مواجه شویم

این اظهارنظرها، آن‌قدر به مذاق هنرمندان و سینماگران خوش نیامد که بهمن فرمان آرا، برای پاسخ به گلستان، «یک بوس کوچولو» را ساخت. او با ترسیم شخصیت سعدی، نویسنده‌ای مطرود را به بیننده عرضه می‌کند که تاریخچه خانوادگی و کاری‌اش، بیش از آنکه بتواند اتفاقی باشد، شبیه گلستان است.
برای خیلی از هنردوستان، گلستان کارگردان «خشت و آیینه» است. برای برخی دیگر نویسنده‌ای با سبکی متفاوت. برای آن‌ها هم که اخبار حاشیه‌ای را دنبال می‌کنند، گلستان همان مردی است که میگویند با فروغ فرخزاد رابطه‌ای عاشقانه‌ای داشته است و همان‌که پدربزرگ مانی حقیقی است.
اما اگر بخواهید، گلستان را با نسبت‌های خانوادگی‌اش، بسنجید، مانی حقیقی، حلقه آخر یک زنجیر طولانی است، یا یکی مانده به آخر.

چرا ابراهیم گلستان آدم مهمی است؟

خشت و آینه

گلستان از دو جهت در هنر ایران نقش به سزایی داشته است. یکی با ساخت «خشت و آینه» و دیگری جسارتش در نگارش و آغازی سبکی نوین در ادبیات.
«خشت و آیینه» اولین حرکت سینمای ایران به سمت یک جریان نوین است. حرکت مستقل گلستان، سال‌ها بعد توسط مهرجویی پیگیری می‌شود و سینمای موج نوی ایران متولد می‌شود. «خشت و آینه» اما یکسره از سینمای زمان خودش جدا است. فیلم قصه ساده‌ای دارد. یک راننده تاکسی و کودکی که در ماشینش رهاشده است. اما گلستان، از این قصه ساده استفاده می‌کند تا به بهترین و گویاترین شکل، جامعه ایرانی را به تصویر درآورد. جامعه‌ای که در ظاهر مدرن است، اما در باطن در حال پوسیدگی. گلستان به مدد کاراکتر اصلی‌اش، به شخصیت‌های مختلف جامعه سر میزند و تفاوت فرهنگی و پوچی مدرنیسم ایرانی در آن زمان را به نمایش درمی‌آورد.
گلستان، در «خشت و آینه» با نمادسازی ( که اتفاقاً این نمادها در فیلم‌های فرمان آرا به‌شدت تکرار می‌شوند)، حفظ ضرباهنگ با دیالوگ و نمایش روایت در سیری دایره‌وار، انقلابی عظیم در سنت فیلم‌سازی سینمای ایران ایجاد می‌کند.
از سوی دیگر، گلستان نویسنده‌ای چیره‌دست هم هست. سبک نگارش او متأثر از همینگوی است، اما به‌کلی متفاوت از او. گلستان، در آثارش به نثر آهنگین روی می‌آورد، آثار متفاوتش را از حیث ساختار به هم مرتبط می‌کند و چارچوب ادبی ایران را دستخوش تغییر می‌کند.

ابراهیم گلستان

ساکنان استودیو گلستان

ابراهیم گلستان، فرزند سید محمدتقی تقوی، روزنامه‌نگار شیرازی و صاحب روزنامه گلستان است. اما گلستان تنها هنرمند مهم این خانواده نیست. شاید حضور او از دیگر اعضای خانواده‌اش در هنر، تأثیرگذارتر بوده باشد، اما هنر گلستان‌ها در تمامی رشته‌ها جاری است. هنری که گاه‌به‌گاه، آینه‌ای هم بوده است برای بازتاب شخصیت و پرسوناژ ابراهیم گلستان. اساساً هر جا نامی از یک گلستان در میان است، ابراهیم گلستان و روحیه سازش‌ناپذیر او هم در میان است.
خانواده گلستان، طی چند نسلدر هر رشته از هنر ردپایی از خود برجای گذاشته‌اند. اما همه‌چیز از ابراهیم گلستان شروع شد و انگار همه‌چیز هم به او ختم می‌شود.
تقریباً تمام نسل‌های خانواده گلستان، یا شخصاً در استودیو فیلم‌سازی ابراهیم گلستان مشغول بوده‌اند، یا رابطه‌ای عمیق با این استودیو داشته‌اند. استودیو گلستان، به‌جز همه هنرمندانی که شاهد رفت‌وآمدشان بوده است، میزبان چند گلستان دیگر هم بوده است.

شاهرخ گلستان

شاهرخ گلستان، برادر ابراهیم گلستان، فیلم‌بردار، عکاس و منتقد خبری بود که سال‌ها به‌عنوان فیلم‌بردار دربار محمدرضا شاه فعالیت می‌کرد و در این مدت چندین فیلم مستند و خبری از جریان سفرها و جشن‌های دربار تهیه کرد. شاهرخ ادعا دارد که فیلم «یک آتش» را یک‌تنه ساخته است. ادعایی که همیشه موضوع بحث‌وجدل قلمی دو برادر بوده است. «یک آتش» برای ابراهیم گلستان مدال برنز جشنواره فیلم کوتاه ونیز و برای سینمای ایران اولین جایزه بین المللی اش را به ارمغان آورد.
شاهرخ بعدها، در مجموعه‌ای نفیس و ارزشمند به نام “فانوس خیال” به بررسی تاریخ سینمای ایران پرداخت.

فخری گلستان

همسر و دخترعموی ابراهیم گلستان، بیش از آنکه در وادی هنر مشغول باشد، به کنشگری اجتماعی روی آورد. فخری گلستان فعال حقوق کودکان بود و از او به‌عنوان اولین کسی یاد می‌شود که برای حقوق کودکان خیابانی اقداماتی انجام داد.

لیلی گلستان

لیلی گلستان دختر ابراهیم گلستان

دختر ابراهیم گلستان را با ترجمه آثاری چون “میرا”، “زندگی در پیش رو” و “بیگانه” می‌شناسیم. لیلی گلستان با ترجمه “زندگی، جنگ و دیگر هیچ” وارد ترجمه شد. لیلی گلستان، سال‌ها بعد کتاب‌فروشی گلستان در گاراژ خانه‌اش را به گالری گلستان تبدیل کرد. گالری که اولین بار آثار سهراب سپهری را عرضه کرد و این روزها یکی از مهم‌ترین گالری‌های هنری ایران به شمار می‌رود.
لیلی گلستان، همیشه رابطه پرتنشی با پدر داشته است. رابطه‌ای که فرمان آرا هم در «یک بوس کوچولو» آن را نشان می‌دهد. لیلی، پدر را حساس، مستبد و کمی خودخواه توصیف می‌کند. بااین‌حال، او هم همیشه تحت تأثیر شمایل ابراهیم گلستان بوده است. از زمان کودکی که خانه‌شان محل آمدوشد مهم‌ترین هنرمندان ایرانی بود تا زمانی که در پاریس به‌واسطه پدر به دیدار گدار و تروفو رفت.

نعمت حقیقی

لیلی گلستان قبل از آنکه به ترجمه مشغول شود، در تلویزیون ملی ایران به‌عنوان طراح لباس مشغول بود. همین رفت‌وآمد به تلویزیون هم باعث آشنایی او با نعمت حقیقی شد. حقیقی، فیلم‌بردار نامی سینمای ایران که برخی به او لقب شاعر تصاویر سینمایی داده‌اند، مدیریت فیلم‌برداری آثاری چون «تنگسیر»، «گوزن‌ها»، «عروس» و «شوکران» را بر عهده داشته است.

کاوه گلستان

کاوه پسر ابراهیم گلستان

کاوه گلستان، عکاس خبری و داستان‌نویس و مستندساز بود. عکس‌های او از رویدادهای تاریخی ایران، همچون انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق، نشان از نگاه حقیقت‌جوی او دارد. کاوه گلستان در مستند « ثبت حقیقت» درباره عکس‌هایش می‌گوید :

” می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش‌کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ‌کس نمی‌تواند.”

هنگامه گلستان

همسر کاوه گلستان که از شاگردهای عکاسی‌اش بود. هنگامه گلستان، بیشتر با ثبت عکس‌هایی از زنان و دغدغه‌های آنان شناخته می‌شود. عکس معروف او از شیده رحمانی را در تظاهراتی نزدیک دانشگاه تهران، بعید است ندیده باشید.

مانی حقیقی

مانی حقیقی

فرزند لیلی گلستان و نعمت حقیقی، بیش از سایر بستگانش، مسیر پدربزرگش را ادامه داده است. مانی حقیقی برای مخاطب سینمای ایران نام آشنایی است. مانی حقیقی در «اژدها وارد می‌شود»، نه‌تنها به «خشت و آینه» ارجاع می‌دهد که مشخصاً از استودیو گلستان صحبت می‌کند و فیلم و ایده اولیه آن را از فیلم‌هایی که از استودیو آمده است، معرفی می‌کند.

مهرک گلستان

آخرین نسل گلستان‌ها، مهرک، پسر کاوه و هنگامه گلستان است. شاید باورش برایتان دشوار باشد، اما او یک رپر است. نوه ابراهیم گلستان با نام هنری “Reveal” شعر و ترانه‌ای درباره شورش‌های خیابانی لندن خوانده که یکی از آثار انتقادی مهم در موسیقی سال‌های اخیر بریتانیا به شمار می‌آید.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته به مناسبت تولد ابراهیم گلستان – در جستجوی ردپای گلستانها اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا