اخبار کسب و کار

کلوپ همسران – دو تا چینی می خورن به هم می شکنن!

مهدی صباغ‌زاده از کارگردانان و تهیه‌کنندگان قدیمی و با سابقه سینمای ایران است. کارگردانی که با سینمای قبل از انقلاب و جهان فیلمفارسی‌ها آشنا بود و در آخرین سال‌های ارتزاق سینمای فارسی در پست‌هایی فرعی و جانبی به این سینما ورود پیدا کرد.
صباغ‌زاده با سینمای فارسی بزرگ شده بود و فیلمفارسی‌ها آن جنسی از سینما بودند که به‌خوبی می‌شناخت. آغاز فعالیت حرفه‌ایش در سینما به سال‌های داغ حوالی انقلاب و اوایل دهه شصت برمی‌گردد. البته همانطور که گفته شد در نیمه دوم دهه پنجاه به جهان سینما راه پیدا کرده بود و در پشت صحنه حضور داشت. در سال‌های قبل از انقلاب، چند فیلم کوتاه تجربی و مستند ساخت تا بعد از انقلاب از هنرمندان فعال و پرکار باشد. و حتی اولین فیلمش را در سال ۱۳۵۵ با نام «چه پر ستاره بود شبم»‌ به کارگردنی ناصر غلامرضایی، تهیه‌کنندگی کرد.

همچنین بخوانید:
مسخره‌باز – بیایید دورهم جمع شویم و با بلاهت خودمان عشق و حال کنیم!

عمده فعالیت سینمایی صباغ‌زاده در سال‌های اول حضور حرفه‌ای در سینما پیرامون نویسندگی، تدوین، کارگردانی و تهیه‌کنندگی شکل گرفت و به عبارت بهتر یک سینماگر همه‌فن حریف بود. دانش کاربردی و مهارت عملی او در تدوین خصوصا بسیار به کمکش آمد. چراکه می‌توانست بخش عمده‌ای از روند فیلمسازی را از مرحله پیش تولید تا پست پروداکشن، به تنهایی مدیریت و کنترل کند و این دستش را برای فیلمسازی باز می‌گذاشت.

سابقه کارگردان

صباغ‌زاده اولین فیلم بلندش به نام «آفتاب‌نشین‌ها» را در سال ۱۳۶۰ فیلمبرداری کرد. فیلمی که براساس الگوی فیلمفارسی‌ها ساخته شده بود و داستانی آشنا را تعریف می‌کرد.

دعوای میان ارباب زمین‌دار و زمین‌خوار با کارگر ستم‌دیده که ناگهان به سیم آخر می‌زند و ارباب را می‌کشد و باید فرار کند و از نظرها پنهان بماند. «آفتاب‌نشین‌ها» در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به‌نمایش درآمد و داستان ضدفئودالیته‌اش، نظر شماری از تماشاگران را جلب کرد.
فیلم دوم صباغ‌زاده و به‌عبارتی بهترین فیلمش تا به امروز یعنی «سناتور» همسال با فیلم سوم یعنی «پرونده» در سال ۶۲ ساخته می‌شود. سری اول و دوم از یک مجموعه که از همکاری جیرانی در جایگاه نویسنده و صباغ‌زاده در جایگاه کارگردان پدید آمد.
«پرونده» داستان یک نزاع طبقاتی را از رهگذر نقشه ظاهری یک ارباب بر کشته شدن به دست کارگرش تعریف می‌کرد. فیلمی که موضوعش در پی استقبال از فیلم اول باز هم بر مبنای شکستن نظم فئودالیستی طراحی شده بود و البته این‌بار بیشتر بر جنبه‌های جنایی و معمایی داستان تاکید شده که نتیجه مستقیم حضور جیرانی به عنوان فیلمنامه‌نویس بود.
«سناتور» که در سال ۱۳۶۳ اکران و عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را از آن خود کرد، هم یک داستان تعقیب و گریزی و پلیسی هیجان‌انگیز داشت که در آن سال‌های پر از التهاب و خیابان‌های پر از خون تهران، هم تماشاگران را برای دو ساعت از تلخی‌های زندگیشان دور می‌کرد هم اینکه در عین‌حال قصه‌ای را نشانشان می‌داد که به احوالات روز جامعه، بی‌ارتباط نبود. دلیل استقبال زیاد تماشاگران از «سناتور» در این بود که هم آن‌ها را غرق در جادوی تصویر می‌کرد و هم پایشان را روی زمین و در مختصات جغرافیای زندگیشان، نگه می‌داشت.

کلوپ همسران

«گمشده» محصول ۱۳۶۴ باز به قلم جیرانی نوشته شد. و سومین فیلم معمایی و تعقیب و گریزی مشترک جیرانی و صباغ‌زاده بود که این‌بار به سراغ داستانی خانوادگی‌تر و ملودراماتیک‌تر رفته بودند. آن‌ها بعدتر فیلم چهارم «تصویر آخر» ‌را هم باهم کار کردند که البته هیچ نسخه‌ای از آن در دسترس نیست.
بدین شکل در اوایل دهه شصت، صباغ‌زاده جای پای خود را در سینمای نوپای بعد از انقلاب محکم کرد. او جز اولین نسل از فیلمسازان بعد از انقلاب محسوب می‌شود که سینما را از فیلم‌فارسی‌ها یاد گرفته بودند و حالا باوجود برچیده شن آن سینما، به‌نوعی آن‌را در این سینمای جدید نوظهور بازیابی کردند، به شیوه‌ای که با زیست جدید مردم و حکومت هماهنگ باشد.
روند فیلمسازی و تهیه‌کنندگی صباغ‌زاده به همین شکل ادامه پیدا کرد. او فیلم‌های گیشه‌ای زیادی تولید کرد که یا داستان‌هایی هیجان‌انگیز و پلیسی/ جنایی را روایت می‌کردند یا عموما ملودرام‌هایی عاشقانه بودند که در آن سال‌ها خریدار زیادی داشتند. کارنامه کاری او تا همین اواخر نشان از تعلق خاطرش به فیلم‌های جنایی داشت و از اوایل دهه هشتاد حتی سعی در تلفیق داستان‌های ملودراماتیک عاشقانه با تم جنایی مورد علاقه‌اش داشت. فیلم‌هایی مانند «پیشنهاد پنجاه میلیونی» یا «آب و آتش» نتیجه چنین تلفیقی است.

از جهان خودت بیرون نشو!

کارنامه کاری صباغ‌زاده به‌خوبی نشان می‌دهد که او چطور و چقدر وامدار سینمای فارسی و اسلوب فیلم‌فارسی‌هاست و از الگوهای روایی آن برای تعریف داستان‌های هیجانی خود استفاده می‌کند و البته همواره سعی دارد تا آن اسلوب سنتی را به‌روز و مدرن کند.

محمدرضا شریفی‌نیا، میترا حجار، شقایق فراهانی، محمدرضا هدایتی، علی انصاریان، بیژن بنفشه‌خواه، سمیرا حسن‌پور و رضا بنفشه‌خواه

در دهه اخیر اما صباغ‌زاده کمتر فیلم‌ساخته است و بیشتر به تهیه‌کنندگی متمایل شده. او که از همان آغاز کار در اکثر فیلم‌های خود در روند فیلمنامه‌نویسی حضور داشته و فیلم‌های این سال‌های اخیر را همه، خود به نگارش درآورده است، اینبار به سراغ ساخت فیلمی کمدی رفته. هرچند درام‌های بامزه‌ای مانند «راننده تاکسی» در میان آثار او دیده می‌شود یا صحنه‌های طنز در جای جای فیلم ها حضور دارند، اما کمدی ساختن هیچ‌وقت، چندان راه دست صباغ‌زاده نبوده و خودش هم خیلی به سراغش نرفته.
این فیلم آخر «کلوپ همسران» اما یک اثر کمدی است. یک کمدی ضعیف که باز هم همان الگوی فیلمفارسی‌ها را درپیش گرفته. اما «کلوپ همسران» یک فیلم کهنه و رنگ و رو رفته از کار درآمده که همانقدر که شوخی‌ها و جنس کمدی‌اش تکراری و قدیمی است، شکل ساخت و ایده‌های روایی کهنه و تاریخ انقضا گذشته‌ای هم دارد. زبان فیلم، زبان کاراکترها، دغدغه و موضوعیت اصلیش و شکل نگاه و مواجهه‌اش با زندگی زناشویی همگی کهنه، کلیشه‌ای و به اصطلاح عهد دقیانوسی هستند و تماشاگر نه تنها به شوخی‌ها نمی‌خندد که رفتار و کنش‌های کاراکترها را هم اصلا درک نمی‌کند.
این ارتباط نگرفتن با کاراکترها و خط اصلی داستان همانقدر که به کهنگی فیلم مربوط می‌شود، از فیلمنامه بسیار بد فیلم هم نشات می‌گیرد. صباغ‌زاده که همیشه از پس نوشتن فیلم‌نامه‌های جنایی برآمده و یا عاشقانه‌های ملودراتیک، در نوشتن این فیلمنامه کمدی اما اصلا خوب عمل نکرده. نه که فیلم‌نامه‌هایش عالی یا بی‌نقص باشند اما حداقل از پس تعریف یک قصه سروته‌دار برمی‌آمدند و یک سیر روایی مشخص داشتند. آن فیلمنامه‌ها حداقل می‌توانستند باورپذیر باشند و هیجانشان این قابلیت را داشت تا تماشاگر را تا انتها با خود همراه کند.

کلوپ همسران

واقعا هیچ چیز!

فیلمنامه «کلوپ همسران» ‌اما هیچ چیز در چنته ندارد! واقعا هیچ چیز! پای ژانر کمدی که وسط می‌آید، فیلمسازان ناگهان به خنده‌دار بودن صرف و طراحی چند صحنه بامزه اکتفا می‌کنند و گمان می‌برند همین که فیلم تماشاگر را بخنداند، کافیست. صباغ‌زاده هم در همین تله افتاده و فیلمنامه‌ای نوشته که هیچ صحنه‌اش ربطی به صحنه بعد از خود ندارد و هیچ کنش و واکنشی که پشت‌بند خود برمی‌انگیزد کوچکترین هم‌خوانی منطقی باهم ندارند. اصلا معلوم نیست چطور فیلم از خانه عزت خانم و بعد از کیش سردرمی‌آورد. همانطور که اصلا نمی‌توان فهمید دلیل این همه جیغ جیغ کردن زنان و فرار الکی مردان چیست. اگر این بازیگران را همینطوری جلو دوربین می‌آوردند و بدون فیلمنامه ازشان می‌خواستند که بداهه پردازی کنند و از خود بامزگی نشان دهند، با فیلمی کمدی‌تر و جالب‌تر از این محصول فعلی روبه‌رو بودیم!
نقطه ضعف بزرگ دیگر فیلم «کلوپ همسران» در شناخت غلط و بی‌پایه‌اش از زنانی است که در فیلم آنان را نمایش می‌دهد. زنان فیلم تنها غر می‌زنند و دستور می‌دهند و به یک عجوزه پیر غرغرو یا افریته پرسروصدا می‌مانند که تنها دنبال تلکه کردن شوهرانشان هستند. این زنان انقدر بد درآمده‌اند و روی اعصاب راه می‌روند که تماشاگر با خود می‌پرسد اصلا چرا این مردان که پول و قدرت و همه‌چیز دارند باید این زن‌های غرغرو و بداخلاق را تحمل کنند؟

کلوپ همسران

ضد زنانگی

از این نظر حتی موضع فیلم در قبال زنان بسیار توهین‌آمیز به‌نظر می‌رسد. یعنی «کلوپ همسران» از همان ایده اولیه‌اش یعنی تقابل یک‌سری زن متوقع با مردان زن‌ذلیل و ضعیفشان، شدیدا سکسیستی عمل می‌کند و اتفاقا چنان هیولاهایی از این زنان می‌سازد که فیلم را ضدزن می‌کنند. ضمن اینکه این مدل از نمایش زن‌ذلیلی، شکل رابطه‌های این‌چنینی میان همسران و اصلا همین واژه زن‌ذلیل که نگارنده ناگزیر مجبور به استفاده آن برای جا انداختن دقیق مفهوم مورد نظرش است، به دوران «پاورچین‌»ها و «نقطه‌چین»ها می‌رسد و سال‌هاست که دیگر ازش گذشته و حنایش هیچ رنگی ندارد.
یک ایده اولیه کهنه و توهین‌آمیز، یک داستان آبکی و بی‌هیجان، یک سیر روایی روهوا و بی‌منطق که هیچ‌کدام از صحنه‌هایش به صحنه بعد و قبل خود ارتباط نمی‌یابد، یکسری تیپ ضعیف و کلیشه‌ای و بی‌مزه به‌جای پرداخت شخصیت‌ها، یکسری اتفاقات بی‌دلیل و مسخره بدون هیچ بزنگاه یا نقطه‌عطف دراماتیک، همه آن‌چیزی است که نامش شده «کلوپ همسران» که درواقع هیچ‌چیز نیست. مگر یک هذیان‌گویی یا یک جوک تکراری بی‌مزه.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته کلوپ همسران – دو تا چینی می خورن به هم می شکنن! اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا