اخبار کسب و کار

از شبهای روشن تا روزهای تاریک – نگاهی به آثار فرزاد موتمن از بهترین تا بدترین

یکی از فیلم‌هایی که در سرمای گیشه پاییزی به اکران درآمده است، «چشم و گوش بسته» است. فیلمی که در نگاه اول یکی ازسری فیلم‌های شانه تخم‌مرغی آرش معیریان به نظر می‌رسد. اما «چشم و گوش بسته» آخرین ساخته فرزاد موتمن است. شاید این فیلم برای فیلم‌ساز دیگری، یک اثر گیشه‌ای و سرگرم‌کننده قابل‌قبول محسوب می‌شد، اما برای فرزاد موتمن یک عقب‌گرد اساسی است.
«چشم و گوش بسته» خارج از آنکه چقدر در خنداندن مخاطب موفق است، هیچ‌کدام از ویژگی‌های سینمایی موتمن را ندارد. نه قصه‌ای جدی و نه ساختاری قابل دفاع. فیلمی که اساساً هدف از اکران آن گرم کردن گیشه بوده است. تنها کارکرد این فیلم برای سینما دوستان و افرادی که با سینمای مؤتمن آشنایی دارند این است که آن‌ها را وادار کند از خود بپرسند چه بلایی بر سر فیلم‌ساز محبوبشان آمده است.

همچنین بخوانید:
شب های روشن – همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

البته موتمن اولین فیلم‌سازی نیست که این‌چنین از سینمای خود خارج می‌شود و گیشه را هدف می‌گیرد. با شرایطی که این روزها سینمای ایران دارد، می‌توان مطمئن بود که او قطعاً آخرین فیلم‌سازی نخواهد بود که جهان دوست‌داشتنی سینمایی‌اش را رها می‌کند و چشم به گیشه می‌دوزد. البته «چشم و گوش بسته» تنها فیلم نامتعارف کارنامه مؤتمن هم نیست. حقیقت این است که موتمن بعد از «شب‌های روشن» هیچ‌گاه از سایه این فیلم رها نشد. همه کارهایش با این فیلم مقایسه شدند و باید بپذیریم که هیچ‌گاه نتوانست اثری چون «شب‌های روشن» بیافریند.
به بهانه اکران «چشم و گوش بسته» که جریان سینمایی ایران را نشان می‌دهد، نگاهی می‌اندازیم به آثار فرزاد موتمن؛ از بهترین تا بدترین.

۱- شب‌های روشن – ۱۳۸۱

«شب‌های روشن» دومین اثر فرزاد موتمن است. همان‌طور که گفتیم، همه کارنامه کاری فرزاد موتمن تحت تأثیر «شب‌های روشن» و موفقیت آن قرارگرفته است. «شب‌های روشن» به قلم سعید عقیقی، برداشتی آزاد از رمانی به همین نام از داستایوفسکی است.
اما آنچه این اقتباس را تا این حد موفق می‌کند و به آن هویتی مستقل می‌بخشد، کارگردانی مؤتمن و نگاه عقیقی به متن اصلی اثر است. «شب‌های روشن» بی‌آنکه در پرداخت به دام پلان سکانس‌های طولانی بیفتد و بی‌آنکه اسیر شاعرانگی بیهوده در متن شود، عاشقانه‌ای جاودان می‌آفریند. شخصیت‌های «شب‌های روشن» جذاب و ملموس هستند و فضاسازی مؤتمن از تنهایی یک مرد در زمستانی سرد و شهری شلوغ، بی‌مانند است.

۲- هفت‌پرده – ۱۳۷۹

هفت‌پرده فرزاد موتمن

فرزاد موتمن با «هفت‌پرده» وارد سینمای ایران می‌شود.اواخر دهه هفتاد که عموم فیلم‌های روی پرده را فیلم‌هایی درباره جوانان، معضلات و دغدغه‌هایشان تشکیل می‌داد، مؤتمن با فیلمی در همین حال و هوا اما ازهرجهت متفاوت وارد سینما می‌شود. مؤتمن نسبت به جریان مرسوم سینمای ایران پا را یک‌قدم فراتر میگذارد و فیلمی تحویل می‌دهد که سراسر جسارت است. «هفت‌پرده» شاید اولین فیلمی در تاریخ سینمای ایران باشد که این‌چنین ساختار خطی را زیر پا میگذارد. فیلم با یک ساختار دایره‌ای، جای پایان و آغاز روایت را عوض می‌کند.
اما آنچه «هفت‌پرده» را به تجربه‌ای موفق تبدیل می‌کند، استفاده درست از این ساختار غیرمتعارف است. موتمن در اولین همکاری‌اش با سعید عقیقی، شخصیت‌هایی ترسیم می‌کند که بیننده به‌شدت با آن‌ها هم ذات پنداری می‌کند. او درراه ساختارشکنی‌اش از روایت و فیلم‌نامه غافل نمی‌شود و همین موضوع هم به برگ برنده «هفت‌پرده» تبدیل می‌شود.

۳- صداها – ۱۳۸۷

صداها فرزاد موتمن

«صداها» کامل‌کننده سه‌گانه‌ای است که موتمن و عقیقی را در اوج مسیر کاری‌شان قرار می‌دهد. «صداها» به‌مانند «هفت‌پرده» روایت متفاوت و ساختاری منحصربه‌فرد دارد. فیلم که روایت قتلی است که در یک ساختمان رخ می‌دهد، با تمرکز بر عنصر صدا و اطلاعاتی که از این طریق ردوبدل می‌شود، روایتش را به‌پیش می‌برد.

۴- باج خور – ۱۳۸۲

باج‌خور

موتمن بعد از ساخت «شب‌های روشن» با «باج خور» به سینما بازمی‌گردد. فیلمی که نزدیک‌ترین توصیف برای آن‌یک نئونوآر ایرانی است. مؤتمن، با «باج خور» همه مخاطبانش را غافلگیر می‌کند. فیلم نه فضای آرام و عاشقانه‌ای مانند «شب‌های روشن» دارد و نه اساساً ازلحاظ ساختار به این فیلم شباهتی دارد. مؤتمن با «باج خور» بیشتر به «هفت‌پرده» نزدیک می‌شود و در فضایی که شبیه فیلم‌های کیمیایی است، بیننده را در بین هزارتویی از حقیقت و دروغ به سفری عجیب می‌برد.
«باج خور» جسارت و ذوق دو کار قبلی موتمن را ندارد. مؤتمن تلاش زیادی می‌کند تا به روایتش پیچ‌وخم اضافی بدهد و روایت معمایی‌اش را غافلگیرانه کند. درنتیجه از دکوپاژ جذاب و ساختاری که می‌توانست در «باج خور» شکل بگیرد و به اعلا برسد بازمی‌ماند.

۵- خداحافظی طولانی – ۱۳۹۳

خداحافظی طولانی فرزاد موتمن

آخرین فیلم قابل‌تأمل موتمن، بی‌شک «خداحافظی طولانی» است. «خداحافظی طولانی»، در ادامه «هفت‌پرده» و «باج خور» قرار می‌گیرد. فیلمی که یکسره از میان جامعه و آدم‌های آن می‌آید و بار دیگر هنر و هوش مؤتمن در پرداخت و فضاسازی را نشان می‌دهد.
موتمن در «خداحافظی طولانی» عاشقانه‌ای از طبقه کارگر را ترسیم می‌کند که از همه بازتابهای این سبک در سینمای ایران، واقعی‌تر است. بااین‌حال، بار دیگر شخصیت‌پردازی نامناسب و بسط ناقص قصه، «خداحافظی طولانی» را از تبدیل‌شدن به یک فیلم منحصربه‌فرد بازمی‌دارد.

۶- جعبه موسیقی – ۱۳۸۶

جعبه موسیقی

موتمن با «جعبه موسیقی» سبکی را در پیش می‌گیرد که در «بیداری» و «سایه‌روشن» آن را ادامه می‌دهد. فیلم در فضای بین حقیقت و خیال قدم میزند. «جعبه موسیقی» برای آنکه در ژانر کودک جای گیرد، کمی خشک است و فضای سردی دارد و برای آنکه فیلم بزرگ‌سال باشد، هم از حیث فرم و هم از حیث روایت، چندان راضی‌کننده نیست. خرده روایت‌های زیادی در فیلم وجود دارد که در پایان به سرانجام نمی‌رسد و «جعبه موسیقی» را به فیلمی آشفته تبدیل می‌کنند.

۷- سایه‌روشن – ۱۳۹۲

سايه روشن فرزاد موتمن

موتمن در «سایه‌روشن» بازهم مرز بین خیال و رویا را دستمایه روایت اصلی‌اش می‌کند. «سایه‌روشن» سوژه جذابی دارد، اما در پرداخت شکست می‌خورد. بازی مؤتمن با المان‌هایی که خیال را از حقیقت متمایز می‌کند نسبت به «جعبه موسیقی» یا «بیداری» ظرافت بیشتری دارد. اما «سایه‌روشن» خط روایی بی افت‌وخیزی دارد و ریتم کند و فیلم‌نامه بی چفت‌وبست آن بیننده را پس میزند.

۸- بیداری – ۱۳۸۷

بیداری

یکی از ضعیف‌ترین آثار کارنامه موتمن «بیداری» است. روایت اصلی «بیداری» اصلاً به مرحله قصه‌گویی نمی‌رسد. شخصیت‌ها تکلیفشان با خودشان معلوم نیست چه برسد با بیننده. نشانه‌گذاری‌های گل‌درشت موتمن برای تمیز دادن حقیقت و رویا و فواصل زمانی ضربه‌ای بر پیکر بی‌جان فیلم است. اساساً «بیداری» به‌جز بازی با زمان، که آن‌هم به شیوه‌ای نه‌چندان جذاب اتفاق می‌افتد، نکته ارزشمند دیگری ندارد.

۹- پوپک و مش ماشالا – ۱۳۸۸

پوپک و مش ماشاالله 1388 فرزاد موتمن

تلاش موتمن برای نزدیک شدن به سینمای بدنه شاید در گیشه موفق بوده باشد، اما آن‌قدر در پرداخت ضعیف است که هیچ امتیازی در کارنامه کاری او محسوب نمی‌شود. مؤتمن سعی می‌کند، اثری متفاوت، باحال و هوایی متفاوت بیافریند، اما «پوپک و مش ماشالا» حتی با استفاده از ستاره‌های روز سینما هم نمی‌تواند توفیق چندانی در خنداندن مخاطب داشته باشد. «پوپک و مش ماشالا» فقط نام موتمن را یدک می‌کشد.

۱۰- آخرین بار کی سحر را دیدی؟ – ۱۳۹۴

آخرين بار كی سحر را ديدی؟ 1394

موتمن در «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» سعی می‌کند با ایده گرفتن از یکی از وقایع اجتماعی، اثری معمایی و پلیسی بیافریند. اما «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» آن‌قدر بی‌دقت پرداخت‌شده است که نه در قصه‌گویی بیننده را جذب می‌کند و نه پیچشش پلیسی و معمایی آن می‌تواند کارکرد دراماتیکی به اثر ببخشد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته از شبهای روشن تا روزهای تاریک – نگاهی به آثار فرزاد موتمن از بهترین تا بدترین اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا