اخبار کسب و کار

نقد فیلم عامه پسند – نقطه سرخط

خطر لو رفتن داستان
فیلم آخر سهیل بیرقی، عامه پسند ، در ادامه فیلم‌های قبلی‌اش است و حکم سومین بخش از یک سه‌گانه زنانه را دارد که با «من» شروع شد. فیلمی با بازی لیلا حاتمی که خیلی‌ها از آن تحت عنوان فیلمی خاص یاد می‌کردند. چراکه کاراکتر اصلی‌اش یک زن خاص بود. زنی که در بازار سرمایه، از کارهای خلاف کوچک تا خلاف‌های جدی‌تر انجام می‌داد و یک “بیزینس وومن” بود. خود این کاراکتر انقدر خاص بود که فیلمی ویژه را نتیجه بخشید، فیلمی که نوید ظهور یک کارگردان جوان، تازه‌نفس و خلاق را می‌داد.
فیلم دوم عرق سرد باز هم یک قهرمان زن جالب داشت که براساس زندگی واقعی کاپیتان تیم فوتسال بانوان طراحی شده بود. هرچند «عرق سرد» نسبت به «من» فیلم معمولی‌تری بود، اما باز قهرمان زن‌ منحصر به‌فرد و لحظات جالب توجهی داشت. موضوع آن نه‌تنها هیجان‌انگیز بود که همزمان با جوهای عمومی برای به استادیوم رفتن بانوان و باقی آزادی‌خواهی‌های اجتماعی زنان، سویه‌ای اجتماعی پیدا کرد که خصوصا مورد توجه زنان طبقه متوسط قرار گرفت. حضور باران کوثری هم رنگ و بویی سیاسی به فیلم اضافه کرد.

حالا بعد از پشت سرگذاشتن داستان زنی مجرد و آچار فرانسه در هرکاری، زنی مستعد که توسط همسرش استعمار شده و در آستانه طلاق است، این‌بار بیرقی در عامه پسند داستان زن میانسالی را تعریف می‌کند که بعد از جدایی ناجوانمردانه از همسرش، تصمیم گرفته برای اولین بار در زندگی خود مستقل باشد، روی پای خودش بیاستد و کار کند و از آن مدل مرسوم زن خانه‌دار ایرانی که زیست و ارتزاقش در گرو مردان زندگی اوست (خواه همسرش باشد، خواه پسر یا پدرش) بیرون بزند و مدل خودش را بسازد. این‌بار زنی عامه‌پسند که قرار است در سیر پیشروی فیلم بدل به مدل خاص خودش شود.
موضوعی که در نظر اول بسیار جالب به‌نظر می‌رسد. البته باید این را در نظر داشت که چنین موضوعاتی در سینمای ایران پیشتر زیاد مورد استفاده قرار گرفته‌اند، عموما توسط کارگردانان زن، اما هیچ‌کدام تبدیل به اثری خلاقانه و یا ماندگار نشده‌اند. چنین فیلم‌هایی اسیر نگاه متعصابه یا یک‌سویه‌ای شده‌اند که به‌اشتباه فمنیستی خوانده می‌شوند (نمونه دم دستی‌اش آثار تهمینه میلانی) یا بدل به فیلم‌هایی سیاه گشته‌اند که تنها سعی داشته احساسات مخاطب را برانگیزاند و با کشتن منطقش، ترحم او را برانگیزاند.

هوتن شکیبا در فیلم عامه پسند

خب امیدوار بودیم که این اتفاق برای عامه پسند بیرقی نیفتد. او در دو فیلم گذشته‌اش نشان داد که جهان ذهنی زنان را خوب می‌شناسد، راه به تحلیل ذهن زنانه می‌دهد و در نهایت شخصیت‌هایی واقعگرا و همدلی‌برانگیز خلق کند که در نهایت به تماشاگر فهمی از زندگی و حقوق زنان می‌دهد، حتی به متعصب‌ترین و مردسالارترین تماشاگران.
عامه پسند با همین رویه شروع می‌شود و یک‌سوم ابتدایی روایت خود را پیش می‌برد. بازی خوب معتمدآریا کمک می‌‌کند تا با کاراکتر فهیمه خو بگیریم. هرچند در ابتدا دلیل مهاجرت او مشخص نیست، اما تماشاگر حدس و گمان‌هایی می‌برد. با ورود به شهر کوچک و مختصات فرهنگی خاص خودش، داستان شروع می‌شود. داستان نزاع زنی میانسال با همه مردم و شهر حتی نزدیک‌ترین دوستانش برای اینکه تنها بتواند زندگی کند و مستقل باشد. در همان صحنه‌های اولیه فیلم، در اجاره کردن خانه یا رفتن به بانک از لابلای دیالوگ‌ها متوجه جو عمومی علیه او می‌شویم. کارگردان همه را بر علیه قهرمانش می‌شوراند تا جلو استقلال یافتن او را بگیرند.
این ایده اولیه خوب و محکمی است. داستان هم خوب شروع می‌شود و با جزییاتی در پرداخت شخصیت (مانند پیراشکی خوردن یا نحوه لباس پوشیدن)‌ کاراکترش را هم محکم برمی‌خیزاند.

پوستر فیلم عامه پسند

اما هرچه فیلم عامه پسند جلوتر می‌رود بیشتر اسیر کلیشه‌ها و گل‌درشتی‌های مرسوم سینمای ایران می‌شود. سروکله تلفن‌های تکراری با پسرش پیدا می‌شود. تلفن‌هایی که مدام سعی دارند تنهایی و بی‌پشتیبان بودن یک زن در پیدا کردن استقلالش را بولد کنند اما از جایی به بعد در ذوق می‌زنند. پچ‌پچ‌های زنانه‌ای که همان رویه‌ای را در پیش می‌گیرند که در سریال‌های خاله‌زنکی می‌بینیم و تا پایان ماجرا این کلیشه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شوند و فیلم را می‌سوزانند. باز هم در پایان عامه پسند بیشتر از یک مرثیه‌سرایی نمی‌شود.
بیرقی سعی می‌کند با استفاده از خرده داستان‌ها و کاراکترهای فرعی مانند میلاد با بازی هوتن شکیبا هم داستانش را غنی‌تر کند و دغدغه‌های به‌روزتری مانند هم‌جنس‌گرایی را به فیلم الحاق کند، هم اینکه یک همراه برای فهیمه جور کند تا تنهایی‌اش بیشتر عیان شده و شکننده‌تر شود. شناخت بیرقی از شهرضا که زادگاه خود اوست و خصوصا فرهنگ آن‌جا هم کمک شایانی به قصه‌پردازی کرده است. اما بزرگترین و مهم‌ترین نقطه ضعف فیلم در کار خود بیرقی است. یعنی کارگردانی و خصوصا روایت‌پردازی. روایت فیلم بزرگترین ایراد آن است. بی‌دلیل سیر یک خطی درهم شکسته شده است بدون اینکه در تعلیق‌پردازی کوچکترین نقش مفیدی ایفا کند و یا در فهم تماشاگر تاثیری ایجاد کند. تنها یک پیچیدگی کاذب به فیلم عامه پسند می‌چسباند که مدام در ذهن تماشاگر این سوال را تداعی می‌کند: که چه؟
بیرقی در داستان‌پردازی و انتخاب موضوع هرچند سیر صعودی دارد اما در حیطه کارگردانی فیلم به فیلم ضعیف‌تر شده و پسرفتش به وضوح دیده می‌شود.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته نقد فیلم عامه پسند – نقطه سرخط اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا