نقد فیلم سینمایی مطرب نگاهی به فیلم نوستالژی
وقتی فیلمسازی با آثار پیشین خود توقع مخاطب را از خود و کارهایش بالا می برد، بدیهی است که ساخته شدن فیلمی پائین تر از سطح فیلم های قبلی او تماشاگر را از وی و سینمایش ناامید بسازد.این اتفاقی است که در رابطه با «مطرب» آخرین ساخته ی مصطفی کیایی رخ می دهد.
گرچه فیلم قبلی کیایی نیز در سطح و اندازه ی آثار قبلی او نبود اما استاندارد مورد انتظار سینمای این کارگردان در آن دیده می شد و کار به لحاظ کشش مندی، جذابیت های نمایشی ، میزانسن و قابلیت های اجرایی قابل قبول به شمار می رفت اما کیایی در «مطرب» رویکرد دیگری را اتخاذ می کند و سراغ سوژه ای می رود که تفاوتش با فیلم های دیگر او از زمین تا آسمان است.سینمای مصطفی کیایی سینمایی ست که در کنار توجه به استانداردهای روایی و فنی، به جذب مخاطب و گیشه نیز اهمیت می دهد اما آن چه «مطرب» را به اثری ناامیدکننده در سینمای کیایی بدل می کند آن است که فیلم فارغ از استانداردهای همیشگی سینمای این کارگردان، به شکل واضحی تنها به جذب مخاطب و فروش فکر می کند و ذره ای به هیچ یک از دیگر عناصر درام نمی پردازد. فیلم ایرانی مطرب
«مطرب» به معنای واقعی کلمه یک «فیلمفارسی» است؛ یک فیلمفارسی با الگوی ثابت و رایج چنین فیلم هایی. علاوه بر شلختگی فیلمنامه، تعدد رویدادها که پیرنگ اصلی اثر را ناپدید می کند و شخصیت هایی که در سطح باقی مانده اند هر یک به اندازه ی خود به کلیت فیلم آسیب رسانده اند و این از مصطفی کیایی بعید است چراکه فیلم های او عموماً فیلمنامه هایی قرص و محکم دارند که علاوه بر توجه و اهمیت به روایت پردازی، پیچ و خم هایی را نیز به داستان می افزایند که موجب پررنگ شدن تعلیق اثر و در نتیجه کشش بیشتر آن می شود؛ این چیزی است که در «مطرب» وجود ندارد! رویدادهای درام به شدت سطحی و قابل پیش بینی طرح شده اند و هیچ یک از موقعیت ها به قصه تبدیل نمی شوند.
بسیاری از داستان های فرعی زائدند و در خط سیر اصلی داستان نیز بسیاری رخدادها، خام دستانه و ساده انگارانه اتفاق می افتند و پیش می روند.مصطفی کیایی همواره در آثار پیشین خود نیز کوشیده است تا انتقادات اجتماعی را در لایه هایی از کار خود بگنجاند؛ این که در فیلمی با حال و هوای “مطرب” می کوشد تا همچنان به این رویکرد پایبندی کند قابل احترام است اما متاسفانه فیلمنامه آن قدر شلخته است و آن قدر حجم اتفاقات رخ داده در آن زیادند که خواسته ی او به بار نمی نشیند.
در فیلم هایی که در کشورهای دیگر فیلمبرداری می شوند عموماً مشکلی وجود دارد که منحصر به بیشتر این فیلم ها می شود و آن بهره جویی فراوان و شاید غیرضروری فیلمساز از مناظر و موقعیت های جغرافیایی آن کشور باشد. این شرایط با ورود شخصیت های غیرایرانی به فیلم تشدید می شود و بعضاً کنش میان شخصیت غیرایرانی با شخصیت های ایرانی ناملموس و باورناپذیر از آب در می آید. در «مطرب» حضور نازان (خواننده ترکیه ای) و مناسبات رفتاری او با فواد (محسن کیایی) که صرفاً پرستاربچه ی اوست و کمک های به دور از انتظار او به خانواده ی فواد که در نهایت منجر به بروز مشکلاتی برای خود نازان می شود به شدت عاریه ایست و صرفاً قرار است به پربارتر شدن ویترین فیلم بینجامد.
پایان بندی فیلم نیز به شدت سرهم بندی شده است و به هیچ وجه در منطق روایی نمی گنجد حتا اگر با فیلمی در ژانر کمدی سر و کار داشته باشیم. درواقع نباید فراموش کرد که مختصات سینمای کمدی به این معنا نیست که هر کس هر چه خواست می تواند به فیلم خود وارد کند بلکه حتی رخدادهای کمیک باید بر مبنای منطقی قابل استناد و باورپذیر رخ دهند، بنابراین فردی که سکته قلبی کرده و در بیمارستان بستری ست تحت هیچ منطقی نمی تواند شبانه از بیمارستان مرخص شود، روی صحنه برود و کنسرت بدهد!
«مطرب» می کوشد که هم چون نمونه های موفق تری چون «نهنگ عنبر» به نوستالژی سازی بپردازد و نقبی به سال های دهه ی پنجاه و شصت بزند و رویدادها و تحولات آن برهه را با نگاهی طنز بازنمایی کند اما این اتفاق رخ نمی دهد و این نوستالژی سازی در سطح باقی می ماند و نمی تواند به جزئیات آن گونه که باید ورود کند.
در نهایت «مطرب» فیلمی ست که شاید بتوان آن را تلفیقی از فیلمفارسی ، فیلم هندی و سریال های ترکیه ای به شمار آورد که به واسطه ی ویترینی از ستارگانش و البته بخش های موزیکالش با استقبال گسترده ای رو به رو شده است.
منبع : سلام سینما