زوج های کارگردان/ بازیگر موفق سینمای ایران
چه در سینمای ایران و چه جهان همواره همکاریهایی ثابت میان بعضی از عوامل وجود داشته است. برای هنری جمعی و گروهی مانند سینما، که محصول «همکاری یک تیم» است نه صرفا «خلاقیت فردی فیلمساز»، همکاریهای ثابت و تکرارشونده همواره نتایج جالبی در برداشتهاند. بسیاری از فیلمسازان چه ایرانی و چه جهانی، هستند که نه تنها با بازیگران ثابت که حتی با عوامل اصلی ثابتی کار میکنند. بعد از چند تجربه شناخت جامعی از شکل کار و اخلاقیات همدیگر پیدا کرده و این باعث میشود،نتیجه همگنتر از کار دربیاید.
در این یادداشت موفقترین زوجهای کارگردان و بازیگر سینمای ایران را مرور کردهایم. همکاریهایی چندین باره که ثمرهشان خلق فیلمها و کاراکترهایی بهیادماندنی بوده است.
همچنین بخوانید:
مروری بر ده زوج موفق روی پرده در سینمای ایران
بهرام بیضایی و سوسن تسلیمی
یکی از مهمترین همکاریهای کارگردان/ بازیگر در سینمای ایران در حوالی سالهای انقلاب که با فیلم «چریکه تارا» شروع میشود و با «مرگ یزدگرد»، «باشو غریبه کوچک» و «شاید وقتی دیگر» ادامه پیدا میکند تا بهرام بیضایی بزرگ و سوسن تسلیمی تکرارنشدنی چهار فیلم سینمایی قابل توجه را در کنار یکدیگر کار کنند و برای سینمای ایران بهجا بگذاردند.
مشخصا زنانگی برآمده از آیینها و کهنالگوها، زنانگی که نمودی از طبیعت است و مهری که حاوی همه سویههای توامان مهربانانه و خشن و اقتدارگرا است، همان نکتهایست که در فیلمنامههای بیضایی خلق میشود و سوسن تسلیمی به بهترین نحو آنرا تجسم میبخشد. حضور سوسن تسلیمی از نکات بارز فیلمهای بیضایی است. در «چریکه تارا» زنی درخشنده است که همه مردان داستان به او عشق میورزند. تجربه «مرگ یزدگرد» به یک مورد خاص میماند: تصویری توامان از زنی شکننده، آسیبپذیر و مطیع و در عینحال زنی شجاع که علیه همه اینها میشورد و برای اعاده حقش تلاش میکند و در «باشو غریبه کوچک» یکی از تمام و کمالترین مادران سینمای ایران را میسازد.
مسعود کیمیایی و فریبرز عربنیا
مسعود کیمیایی هم از آن کارگردانانی است که با بازیگران ثابتی کار کرده و میکند. او ستارههای زیادی را به سینمای ایران معرفی کرده و در بازی گرفتن با آن شمایل خاصی که کاراکترهایش دارند، مهارت ویژهای دارد. اولین بازیگر ثابت فیلمهای کیمیایی بهروز وثوقی بود. این دو در کنار یکدیگر شخصیتهای استثنایی را در سینمای فارسی خلق کردند. «گوزنها»، «قیصر»، « رضا موتوری»، «داش آکل»، «بلوچ» و «بیگانه بیا» از جمله فیلمهای مشترک کیمیایی و وثوقی است که همه هم در سینمای ایران جایگاه ویژهای داشتهاند.
چنین همکاریهایی در سینمای بعد از انقلاب با فرامرز قریبیان و محمدرضا فروتن و پولاد کیمیایی هم ادامه مییابد. همه این بازیگران، جوان اول و قهرمانان فیلمهای کیمیایی بودهاند اما در میان آنها فریبز عربنیا یک نمونه ویژهتر است. بازیگری که بهترین کارهایش را (در کنار «شوکران») در کنار مسعود کیمیایی به ثمر رسانده. در میان فیلمها اما «سلطان» البته ساحت دیگری دارد. لحن دیالوگگویی خاص عربنیا در کنار دیالوگنویسی و ادبیات خاص کیمیایی، نگاههای نافذش در کنار مکثهای دوربین فیلمساز و بغضهای فروخورده او و روایتگری شکستها از نگاه فیلمساز، ترکیبی ویژه را شکل دادهاند.
داریوش مهرجویی و عزتالله انتظامی
سینمای داریوش مهرجویی اساسا مبتنی بر بازی بازیگران است. چراکه او در پی بازنمایی لحظههای واقعگرایانهای از زندگی واقعی است و در چنین سبکی بیش از هرچیز کیفیت بازی بازیگران است که تاثیر میگذارد. مهرجویی از کاراکترهایش تیپهایی عامیانه و اجتماعی خلق میکند و اجرای بعضی از مهمترین این کاراکترها را به عزتالله انتظامی میسپرد. «گاو»، «پستچی»، «آقای هالو» و «ٔدایره مینا» از جمله اولین همکاریهای این دو هنرمند است که در این میان حضور انتظامی در نقش یک دلال خون در «دایره مینا» شکلی از تجسم بخشی به کاراکتر را در سینمای مهرجویی زنده میکند که بعد از این فیلم بارها خصوصا در «اجارهنشینها» تکرار میشود: یک تهرانی زرنگ، رند و پیچیده که برای منافع خودش هرکسی را زیر پا له میکند.
بازی انتظامی در «اجارهنشینها» فوقالعاده و یکی از ماندگارترینهای تاریخ سینمای ایران است که پیچیدگیهای شخصیت روی کاغذ را بهخوبی واقعیتی مجازی بخشیده. این همکاری در ادامه در قالب نقش مکمل در «هامون» و «مدرسهای که میرفتیم» و «بانو» ادامه مییابد.
ابراهیم حاتمی کیا و پرویز پرستویی
میتوان گفت ابراهیم حاتمیکیا شماری از بهترین کاراکترهایی را که خلق کرده، بهدست پرویز پرستویی سپرده است و انصافا پرستویی هم به خوبی بار امانت حاج ابراهیم را به مقصد رسانده است. حاج کاظم «آژانس شیشهای» بیشک بهترین و خاطرهانگیزترین ردی است که فیلمساز و بازیگر بر تاریخ سینمای ایران بهجا گذاشتهاند.
«موج مرده» و «روبان قرمز» از جمله همکاریهای دیگر حاتمیکیا و پرستویی است که نتایج موفقیتآمیزی بهدست میدهد. همکاریهای پرستویی و حاتمیکیا در اینجا تبدیل به دو بخش مجزا میشود. در دو همکاری متاخر یعنی «بهنام پدر» و «بادیگارد» پرستویی نقش قهرمانان تشکیکی را بازی میکند که در ایدهآل آرمانهایش دچار شک شده و میان جامعه امروز و آرمانهای دیروز سرگردان مانده.
رسول ملاقلی پور و جمشید هاشم پور
ملاقلیپور دیر جمشید هاشمپور را پیدا کرد یا به تعبیر دیگر اهمیت نقش بازیگر در فیلمهای رسول ملاقلیپور بعد از همکاریهای او با جمشید هاشمپور دستخوش تغییر شد. «سفر به چزابه» نمونه خوبی برای مثال است. این فیلمی است حل شده در بافت جنگ که بازیگری چندان در آن برجسته نیست. فرم فیلم به گونهای است که احتیاج به حضور خاصی از بازیگران نداشته و شبیه به فیلمهای اول ملاقلیپور.تلاش برای بازسای واقعگرایانه جنگ و فضای جنگی دلیل اصلی کمرنگ بودن نقش بازیگر در فیلمهای اولیه اوست.
اولین حضور یک سوپر استار در فیلمهای ملاقلیپور در «هیوا» اتفاق میافتد. جایی که اولین همکاری هاشم پور در نقش مکمل با فیلمساز رقم میخورد. این برای هاشم پور هم اتفاق جدیدی بهحساب میآید. چراکه تا قبل از این فیلم او را تنها به عنوان بازیگر عضلانی نقشهای اکشن بهخاطر میآوردند و کمتر کسی حساب جدی به عنوان بازیگر روی او باز میکرد. اما بروز احساسات و حالات عاطفی که از خود در «هیوا» نشان می دهد، در کنار تجربیات سختتری که در دو فیلم بعدی ملاقلیپور یعنی «قارچ سمی» و «مزرعه پدری» به دست میآید، از او یک بازیگر متفاوت میسازد. هاشم پور در هر دو فیلم نقشآفرینی متفاوتی ارائه میدهد و بهترین تجربیات کارنامهاش را شکل میبخشد. این همکاری با «میم مثل مادر» ادامه مییابد.
اصغر فرهادی و شهاب حسینی
اصغر فرهادی با شهاب حسینی و البته ترانه علیدوستی همکاریهای متعددی داشته است. او و ترانه علیدوستی را هم میتوان یک زوج سینمایی قلمداد کرد. در «شهر زیبا» علیدوستی بار دیگر بعد از «من ترانه پانزده سال دارم» دیده میشود و در «چهارشنبهسوری» مورد توجه قرار میگیرد. هرچند نقشش کوتاه است. در «درباره الی» بهیادماندنیترین نقشش خود را بازی میکند و در «فروشنده» بهترین اجرایش را (البته در کنار «من ترانه پانزده سال دارم») بر پرده سینما ثبت میکند.
اما فرهادی و شهاب حسینی باهم تا افقهای دوری میروند و در عرصه بینالمللی میدرخشند. اولین همکاری این دو در «درباره الی» رققم میخورد. فیلمی که شهاب حسینی متفاوتی را نشان تماشاگر میدهد. تصویر این بازیگر در «جدایی نادر از سیمین»از آن هم متفاوتتر میشود. کمتر کسی انتظارش را داشت که شهاب حسینی را در چنین نقشی ببیند و انصافا هم بازیش بسیار خوب از آب درآمده.
اما «فروشنده» در کارنامه هر دو نفر، هم در میان فیلمهای اصغر فرهادی و هم در میان همه بازیهای شهاب حسینی یک چیز دیگ است، یک فیلم خاص و متفاوت که برای هردوی آنان نخل طلای کن را بهارمغان میآورد. عماد با بازی شهاب حسینی یکی از ماندگارترین مردان تاریخ سینمای ایران است و محصول همکاری دو هنرمند ویژه.
مهران مدیری و سیامک انصاری
اگر بگوییم همکاری سیامک انصاری و مهران مدیری در سریالهای مدیری مانند «پاورچین»، «نقطهچین»، «قهوه تلخ» و… و فیلم «ساعت پنج عصر» بامزهترین زوج کمدی این سالها را تشکیل دادهاند، بیراه نگفتهایم. هماهنگی این دو با یکدیگر کاملا هویداست و شناخت متقابلشان هم در مرحله تولید و هم در محصول نهایی تاثیرات بهسزایی داشته است.
موجود بودن تصاویر بسیار زیاد از پشت صحنه سریالها، بهخوبی نشاندهنده هماهنگی مدیری و انصاری در حین تولید است. اگر پشتصحنهها را دیده باشید میبینید که انصاری یکی از کسانی است که بیش از بقیه سر ضبط خندهاش میگیرد و برداشتهای متعددی دارد اما مدیری همواره به او وقت لازم را میدهد. این نشانگر آن است که دو نفر چقدر خوب اخلاقیات کاری هم را میشناسند.
هومن سیدی و نوید محمدزاده
هومن سیدی از جمله کارگردانان نسل جدیدی است که معمولا با فیلمبردار و بازیگر نقش اول ثابتی کار میکند. «سیزده» اولین همکاری این دو با یکدیگر بود، در زمانی که نوید محمدزاده هنوز ستاره و یلبریتی نشده بود. این همکاری در «خشم و هیاهو» و بهترین فیلم سیدی یعنی «مغزهای کوچک زنگزده» هم تکرار شد که نتیجه کار دو تا از بهترین نقشآفرینیهای کارنامه کاری نوید محمدزاده هم بهشمار میآید.
همکاریهای آنان باعث شده تماشاگر در «مغزهای کوچک زنگزده» با کیفیتی ویژه مواجه شود. این نقطه اوج هردوی آنان است.
رضا درمیشیان و باران کوثری
رضا درمیشیان در همه فیلمهای خود جایی برای باران کوثری دارد و همکاریشان همیشه جواب داده. در اولین فیلم کارگردان یعنی «بغض» باران کوثری نقش اصلی زن را بازی میکند. دختری مهاجر در ترکیه که برای نجات زندگی خود درگیر ماجراهایی مختلف میشود که به پایانی تلخ میرسد. در «عصبانی نیستم» هم باران کوثری در کنار نوید محمدزاده یک نقشآفرینی خوب به جا میگذارد تا در یک عاشقانه غمگین، باز هم سرنوشتی تلخ برای شخصیت زن فیلم یعنی ستاره رقم بخورد.
درمیشیان که نشان داده در بازیگردانی خوب عمل میکند، بازیهای جالب توجهی از باران کوثری میگیرد که تا حد زیادی از باقی کارنامه او متمایز میشوند. در «لانتوری» هرچند کوثری نقش قهرمان زن را مانند دو فیلم قبلی برعهده ندارد اما مرهم و غصهخور قهمان فیلم است و شمایل متفاوتی از خود ارائه کرده.
محمد حسین مهدویان و هادی حجازیفر
موفقترین همکاری دونفره سالهای اخیر. زوجی که باهم روی کار آمدند و فیلم به فیلم هم باهم جلو رفتند. هرچند هادی حجازیفر پیش از حضور در «ایستاده در غبار» تجربیات متعددی در تئاتر و روی صحنه داشت و مهدویان هم بهعنوان یک مستندساز شناخته شده بود، اما در سینمای ایران اولین تجربهشان با هم رقم خورد و بعد از آن هم در هر فیلم دیگری، با هم به بلوغ سینمایی رسیدند. هم حجازیفر و هم مهدویان فیلم به فیلم خود را کاملتر کردهاند و این همکاری دونفره نتایج بسیار خوبی برایشان به همراه داشته.
بهیادماندنیترین کاراکترهای فیلمهای مهدویان (در کنار صادق با بازی جواد عزتی) توسط هادی حجازیفر بر پرده سینما ثبت شده:حاج احمد متوسلیان در «ایستاده در غبار»، کمال در «ماجرای نیمروز» و «رد خون» و حاج موسی در «لاتاری».
هرچند عمر این همکاری چندان طولانی نیست و تنها پنج سال از آن میگذرد، اما بسیار پربار مینماید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته زوج های کارگردان/ بازیگر موفق سینمای ایران اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.