جهان با من برقص – اشک ها و لبخندهای نسل سرگردان
فیلم جهان با من برقص Dance with me در همان ابتدای کار به سراغ اصل مطلب میرود. رفقای قدیمی که مدتیست مثل قبل زیاد از هم خبر ندارند و هرکدام سرگرم زندگی خود شدهاند، برای تولد جهان، دور هم جمع میشوند. از همان مواجهات اولیه کاراکترها باهم میتوانیم بفهمیم بعد از مدتها همدیگر را دیدهاند. یک موقعیت رفاقتی جذاب و اولیه که در قدم اول تماشاگر را یاد بچههای دانشکده حقوق در «درباره الی» میاندازد؛ اما جهان با من برقص در همان اول کار و بهمحض ورود جماعت به کلبه جنگلی جهان، حساب خودش را از خیلی عظیمی از فیلمهایی که از روی «درباره الی» کپی شدهاند جدا میکند و نشان میدهد میخواهد راه خودش را برود.
همچنین بخوانید:
زیر نظر – مجید دلبندم به این میگن کمدی!
هنوز موتور ماشین خنک نشده و از راه رسیدهها آبی به دست و روی خود نزدهاند که جهان بیهیچ مقدمهای به رفقا و تماشاگر میگوید که دارد میمیرد و دو، سه ماه بیشتر زنده نیست. این یک شروع غیرمتداول است.
اساسا فیلمی مانند جهان با من برقص در مقایسه با آثاری که در سالهای اخیر روی پرده دیدهایم و روحیه جدید سینمای ایران (که روز به روز بیشتر در لودگی و تکرار فرو میرود) فیلمی غیرمتداول است.
سروش صحت چهره آشنا تلویزیون که گهگاه در سینما در لوای بازیگر هم حضور داشته اولین فیلم سینمایی خود را فراتر از انتظار ساخته است. او سریالهای مختلفی را در تلویزیون کارگردانی کرده. «چارخونه» و «لیسانسهها» مهمترین این سریالها هستند. انتظار میرفت جهان با من برقص هم اسلوب سریالها را دنبال کند. سینمای ایران این روزها آنقدر بیدروپیکر شده که هرکسی فیلم میسازد و بهراحتی با رابطه و لینک زدن و جلب سرمایههای بادآورده و پولهای نامعلوم، پشت دوربین قرار میگیرد. بازیگران درجه چندم، عوامل فنی و تکنسینهایی که کارشان ربطی به ساخت فیلم ندارد و جوانانی که از سینما فرمول فروش و چاپلوسی را یاد گرفتهاند تا به سینما ورود کنند، این روزها همگی سرگرم ساخت فیلم هستند.
این جو عمومی که در دهه نود به راه افتاده کافیست تا تماشاگر پیگیر سینمای ایران که موضعی انتقادی دارد، به اولین حضور کسی مانند سروش صحت که این روزها سلبریتی محبوبی هم هست، بدبین باشد و او را هم جزئی از این جریان به راه افتاده بداند.
سورپرایز!
جهان با من برقص میتواند هر تماشاگری را غافلگیر کند. هم تماشاگر عامه که برای تفریح و سرگرمی آمده را حسابی میخنداند، در عین اینکه در فکر فرو میبرد و هم تماشاگر جدی را تا انتها با خود همراه میکند و در نهایت این حس را بهش میدهد که از سینما آمدن وقتش را تلف نکرده. حسی که کمتر کمدی ایرانی، حتی پرفروشترینهایشان میتوانند به تماشاگر جدی بدهند.
بزرگترین تفاوت جهان با من برقص با دیگر کمدیهای رایج در کیفیت ابزوردی است که دارد و آن را از خط اصلی داستان (مردن جهان تا دو سه ماه دیگر) میگیرد. سایه مرگ خواهناخواه سویهای تاریک و غمگین به فیلم میبخشد. بههرحال مرگ است و شوخی ندارد. بزرگترین سوال بشر که هنوز نتوانسته با پاسخش کنار بیاید، خوراک جدیت و تامل را در فیلم فراهم میکند و این امکان را به آن میبخشد که در بسیاری از لحظات تماشاگر را توامان بخنداند و بغض را به چشمانش بیاورد.
فیلم سینمایی جهان با من برقص از همان ابتدا با خبر مرگی که جهان میدهد و کمی بعدترش دعوای میان دوتا از رفقا، بنا را بر صراحت میگذارد و نشان میدهد قرار نیست طفره برود.
تماشاگر با فیلمی صریح روبهروست که قرار است زیر سایه مرگ و از دست رفتن یکی از رفقا، اختلافات، پیچیدگی روابط، روزمرگی و تفاوتهای جمع رفقا را بیپرده شرح دهد. نسلی که در سایه جنگ بزرگ شده و پر از خلا و عقده است حالا در آستانه میانسالی با اخلاقیات جدید و لایف استایل امروزیترش، باید به سالهای دور گذر بیاندازد. انگار این سفر مواجههای شخصی برای هرکدام از آن رفقا با خودشان باشد که اگر جهان در آستانه مرگ نبود هیچگاه فرصتش پیش نمیآمد.
فیلم زندگی شده
صحت بهخوبی از پس درهمتنیدن موقعیتهای مختلف عاطفی و زندگی شخصی هرکدام از هر کاراکترها برآمده. چیزی که بیشتر برآمده از فیلمنامه و شخصیتپردازی اوست. نکته مهم درباره کاراکترها و سیر وقایع در جهان با من برقص در شکل مواجهه صحت با فیلمش است. انگار با هرکدام از کاراکترها زندگی کرده و اخلاقیاتشان را بهخوبی میشناسد. همانطور که گویی هر صحنه و خرده داستان را از گوشهای از واقعیت به عاریه گرفته است. صمیمیت این رفقا (برخلاف جمع «درباره الی») واقعیست. دلخوریهایشان از همدیگر قابل درک است و شکل بروز و دعواهایشان هم برای هر تماشاگری آشناست اما کلیشه و تکرار نیست.
رنگ فانتزی که فیلم به داستان و کاراکترها میبخشد، آن را از کلیشههای مرسوم و قابل پیشبینی دور میکند. صحت در اولین فیلمش جهانی را به تصویر کشیده که بهخوبی با آن آشنا بوده و زندگیاش کرده و برای همین است که فیلمی درباره مرگ، این چنین بوی زندگی میدهد و به دل تماشاگر مینشیند. بازی گرم و خوب بازیگران هم این صمیمیت را دوچندان میکند.
اما برگ برنده فیلم بیشک جنس کمدی آن است. حقیقتا آدم تا نیمه فیلم گمان میکند که دارد خواب میبیند که به تماشای یک کمدی ایرانی نشسته که در آن خبری از شوخیهای رگباری جنسی و جوکهای سکسیستی قدیمی و لوده بازی نیست. صحت و بازیگران موفق میشوند کمدی موقعیت و لحظه خلق کنند و هرچند دیالوگهای پینگپگی بار زیادی از بامزگی فیلم را به دوش میکشند اما به سمت گزافهگویی و لوسبازی نمیروند و ماهیت خاص خود را دارند. جالب است که این جنس کمدی اتفاقا به دل تماشاگر مینشیند و او را در لذت تماشای فیلم در سالن غرق میکند. همانطور که تماشاگر جدی را.
جهان با من برقص فیلمی فکر شده و برآمده از لحظات و عواطف شخصی سازندگان است که نه برای فروش بیشتر تن به لودگی و ابتذال مرسوم سینمای کمدی ایران میدهد نه به مطلوب جریانهای هنری و روشنفکری رفتار میکند. راه خودش را میرود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته جهان با من برقص – اشک ها و لبخندهای نسل سرگردان اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.