سروش صحت از جنگ ۷۷ تا جهان با من برقص
سروش صحت نامی آشنا برای تماشاگران سینما و تلویزیون است. او کار خود را با مجموعه جنگ ۷۷ به کارگرانی مهران مدیری آغاز کرد. در این مجموعه در ابتدا به عنوان بازیگر حضور داشت و سپس در بعضی از آیتمهای برنامه، نویسندگی را هم تجربه کرد. او در ادامه کار خود هم بازیگری و نویسندگی را همزمان ادامه داد و جلوتر کارگردانی هم کرد.
سروش صحت البته در سینما بیشتر به عنوان بازیگر شناخته میشود و اخیرا اولین فیلم سینماییاش جهان با من برقص را کارگردانی کرده.
حضور او در تلویزیون بسیار پررنگ است و هرچند تماشاگر در مواجهه اولیه سریالهایی را که کارگردانی کرده بهخاطر میآورد اما نویسنده بسیاری از سریالهای کمدی خاطره انگیز هم بوده. به بهانه پخش جهان با من برقص در شبکه نمایش خانگی، کارنامه او را مرور کردهایم.
بازیگری
اولین حضور صحت به عنوان یک بازیگر در سینما با فیلم شراره ساخته سیامک شایقی در سال ۷۸ رقم خورد. او در این فیلم نقشی فرعی داشت و همانطور که در ادامه خواهیم دید، عموم نقشآفرینیهای سینمایی او به کاراکترهای فرعی محدود میشوند.
نان عشق موتور هزار به کارگردانی ابوالحسن داوودی از معدود فیلمهای سینمایی بود که صحت در آن نقش قهرمان فیلم را بازی میکرد. پسری مکانیک با زندگی ساده و کارگری که عاشق دختری پولدار میشود. نان عشق موتور هزار در زمان ساخت خود با استقبال فراوانی روبهرو شد و نام سروش صحت را بر سر زبانها انداخت. فیلمی که مایههای خود را از گنج قارون به عاریه گرفته بود و همین هم عامل اصلی موفقیتاش شد.
گاوخونی به کارگردانی بهروز افخمی فیلم بعدی بود که صحت در آن حضور یافت. فیلمی بسیار خاص و ویژه در تاریخ سینمای بعد از انقلاب که داستان کابوسهای جوانی را حکایت میکرد که خاطرات پدر مرده اش، شهر زادگاهش یعنی اصفهان و رودخانه زاینده رود او را به مرز پریشانی میرساند. فیلم براساس رمانی با همین نام نوشته جعفر مدرس صادقی و به تهیهکنندگی علی معلم ساخته شد و از جمله آثار جدی و غیرکمیکی بود که صحت در آن در نقشی فرعی حضور پیدا کرد. بعد از آن بازنده به کارگردانی قاسم جعفری و تقاطع ابوالحسن داوودی از جمله دیگر فیلمهای جدی سروش صحت بودند.
در این سالها هم بهواسطه استقبال زیاد از نان عشق موتور هزار و هم حضور صحت در آثار طنز تلویزیونی، اما تماشاگر او را در قالب یک کمدین میشناخت و از همین رو بازیهای او در فیلمهای جدی چندان مورد توجه قرار نگرفتند. در دهه هشتاد صحت تهران در جستجوی خوشبختی، اکباتان و قاعده تصادف را هم به مجموعه فیلمهای جدی کارنامه خود اضافه کرد، باز هم با ایفای نقشهایی فرعی و کوتاه.
اما حضور او به عنوان بازیگر در آثار کمدی بهمراتب بیشتر دیده شدند و مورد توجه قرار گرفتند. سن پترزبورگ، پوپک و مش ماشالا که نویسنده آن هم بود، خوابم میآد، ماهمه باهم هستیم، ۵۰ کیلو آلبالو و قانون مورفی از جمله این فیلمها هستند.
نویسندگی
همانطور که در ابتدای یادداشت اشاره شد، صحت درحالی نویسندگی را آغاز کرد که برای بازی جلوی دوربین در جنگ ۷۷ حضور پیدا کرده بود. مهران مدیری اما به شم نویسندگی او اعتماد کرد و هرچه جلوتر رفت، نوشتن آیتمهای بیشتری را به او سپرد. خود صحت در مصاحبهای گفته نوشتن یک کتاب، از جمله آرزوهایش است. این نشان میدهد که نویسندگی چطور برای او در اولویت بوده و هنوز هم هست. انگار که بازیگری یک سرگرمی باشد؛ سروش صحت هم خودش را بیشتر نویسنده میداند تا بازیگر.
اما بر خلاف بازیگری که او در آن از یک حدی جلوتر نتوانست برود تا به ایفای نقشهایی خاص و بهیادماندنی برسد، در نویسندگی میتوان عنوان یکی از مهمترین نویسندگان کمدی تلویزیونی را به او داد. بسیاری از سریالهایی که هرکدام از ما خاطرات بامزه زیادی با آنها داریم، به قلم سروش صحت نگاشته شدهاند. بعد از جنگ ۷۷ در ببخشید شما مجددا به عنوان نویسنده با مهران مدیری همکاری کرد و سپس با قطار ابدی کار با رضا عطاران را هم تجربه نمود.
اما یکی از اولین کارهای جدیتر او به عنوان نویسنده، سریال خاطرهانگیز زیر آسمان شهر به کارگردانی مهران غفوریان بود که سال ۸۰ ساخته شد. تیکه کلامهای شخصیتهای این سریال، تا مدتها بر زبان تماشاگران جاری بود و استقبال ازش بسیار قابل توجه! نوشتن زیر آسمان شهر جای پای صحت را در عرصه کمدی محکم کرد.
بدون شرح را سال بعد یعنی ۸۱ نوشت. روزنامه شهر قشنگ با اعضای بامزهاش و مدیر بامزهای که فتحعلی اویسی نقشش را بازی میکرد، نتیجه خلاقیت کمیک ذهن سروش صحت بود.
در اواسط دهه هشتاد او مجددا در سریالهای متعددی مانند جایزه بزرگ، شبهای برره و باغ مظفر با مهران مدیری همکاری کرد و خصوصا در شبهای برره تاثیر ویژهای بر فرهنگ عامه از خود به جا گذاشت.
مثلا با پخش شبهای برره که پیشتر هم با زبان و مناسباتش آشنا بودیم، دعوای بررهای در مدارس تهران چند دست و پای شکسته بهجا گذاشت.
برره روستایی است برآمده از ذهن سازندگان سریال که در حافظه عموم طبقه متوسط ثبت شده، روستایی که از زبانش تا غذایی مانند نوچوفسکو و مخدرش مانند گرد نخود دستاول و برآمده از ذهن سازندگان اثر است. در زمان پخش برره در بازار پول برره میفروختند و مردم با لهجه بررهای حرف میزدند و اصطلاح گوشه نداشتن پول و بیارزش شدنش وارد فرهنگ اقتصادی طبقه متوسط شد. همانطور که «دشمن فرضی» یا «خرزو خان» در مراودات روزمره مورداستفاده قرار میگرفتند و ماندگار شدهاند و هنوز هم شنیده میشوند. اینها نمونههایی از تاثیرگذاریهای فرهنگی زوج صحت و مدیری هستند.
اما در میان همه سریالهایی که سروش صحت نویسندگی آنها را برعهده داشته است، بزنگاه رضا عطاران چیز دیگری است. بهترین کمدی رئالیستی اینچنینی ساخته شده در صدا و سیما. ده اپیزود اول بزنگاه با فیلمنامهای انضمامی که به سنتهای خانوادگی ایرانی که در حین عزاداری و بعد از آن پیش میآید، میپردازد و شوخی میکند. یعنی مدلی که ایرانیها غمگساری میکنند تا جوری که حواسشان به ارث و میراث متوفی هست تا همه چیزهای مادیگرایانهای که حرص و طمع در دل انسان میاندازد و اعضای یک خانواده را از هم دور میکند. صحت و عطاران بهخوبی میتوانند برای موقعیتهای اینچنینی، شوخیهایی بسازند که جدیت خاص خود را البته در پس پرده نهان کردهاند. آنها بهخوبی میتوانند با این وضعیتهای پارادوکسیکال که هم غمگین است و هم خندهدار، بازی کنند و از دل آنها فضا و اتمسفر ویژهای بسازند. البته بزنگاه بعد از موفقیت چشمگیر ده قسمت اول با سانسورهای زیادی مواجه شد و بسیاری از صحنههایش را کوتاه کردند یا درآوردند. در نتیجه در ادامه از آن کمدی گزنده ده قسمت اول فاصله گرفت و ادامه آن در مقابل ده قسمت اول بسیار معمولی بهنظر میرسید.
کارگردانی
سروش صحت با ساخت چارخونه دست به تجربه کارگردانی در تلویزیون زد. حالا فیلمنامههایش را خودش کارگردانی میکرد. البته کارگردانی در صدا و سیما و هماهنگ شدن با اسلوبهای تلویزیونی دست و پای یک کارگردان را تا حد زیادی میبندد و راه بر شکوفایی خلاقیت میبندد. صحت در کارگردانی چارخونه و سریالهای بعدیاش کار خلاقه و جدیدی ارائه نکرد و متنها را به سادهترین شکل ممکن بهاجرا درآورد. اما سریالهای او مورد توجه قرار گرفتند. پژمان با بازی پژمان جمشیدی که یک سریال فوتبالی بود تماشاگران زیادی داشت و صحنههای طنزش واقعا تماشاگر تلویزیون را میخنداندند.
ساختمان پزشکان از جمله سریالهای کمدی متفاوت صدا و سیما در سالهای اخیر بود که سعی میکرد با خلق موقعیتهایی جدید و متفاوت با جنس طنزپردازی صدا و سیما، تماشاگران را جذب خود کند. شخصیتپردازی خاص سریال خصوصا از ویژگیهای بارز آن بود.
لیسانسه ها و ادامهاش فوق لیسانسه ها هم از جمله سریالهای موفق سروش صحت بودند که مواضع انتقادیاش را بارزتر از هر اثر دیگری که برای تلویزیون ساخته بود، در معرض دید تماشاگر قرار میدادند. لیسانسهها خصوصا بهواسطه همین رویکرد انتقادی سریال مهمی در سالهای اخیر صدا و سیما محسوب میشود و در عین کمدی بودن، جدیت خاص خود را دارد.
اما کیفیت کارگردانی صحت در اولین فیلم سینماییاش جهان با من برقص با تجربیات سریالی بسیار متفاوتاند و از این نظر غیرمنتظره. انتظار میرفت جهان با من برقص هم اسلوب سریالها را دنبال کند. سینمای ایران این روزها آنقدر بیدروپیکر شده که هرکسی فیلم میسازد و بهراحتی با رابطه و لینک زدن و جلب سرمایههای بادآورده و پولهای نامعلوم، پشت دوربین قرار میگیرد.
این جو عمومی که در دهه نود به راه افتاده کافیست تا تماشاگر پیگیر سینمای ایران که موضعی انتقادی دارد، به اولین حضور کسی مانند سروش صحت که این روزها سلبریتی محبوبی هم هست، بدبین باشد و او را هم جزئی از این جریان به راه افتاده بداند. اما جهان با من برقص اتفاق غیرمنتظرهای برای سینمای ایران است.
سروش صحت این روزها در تلویزیون برنامه کتاب باز را اجرا میکند. یک تاک شو حول محور کتاب و مطالعه. برنامهای که نشان از تعلق خاطر او به کتاب، نوشتار و نوشتن دارند و حقیقتا از بازیگری یا کارگردانی هم بیشتر با شخصیت سروش صحت گره خوردهاند. منطقیتر است که او را در وهله اول، یک نویسنده بدانیم نه کارگردان یا بازیگر و حرفه اصلی و دغدغه شماره یکاش را نوشتن.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته سروش صحت از جنگ ۷۷ تا جهان با من برقص اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.