نقد و بررسی فیلم جهان با من برقص – گریز دلپذیر
سروش صحت را بهعنوان بازیگر و بعدتر کارگردان مجموعههای طنز تلویزیونی میشناسیم. او که در اواخر دهه هفتاد، یکی از چهرههایی بود که با مهران مدیری و جنگ ۷۷ شناخته شد، در سالهای اخیر با مجموعههایی چون لیسانسهها، پژمان و ساختمان پزشکان جای خالی طنزپردازانی چون مهران مدیری و رضا عطاران را در تلویزیون پرکرده است.
جهان با من برقص Dance with me، اولین تجربه سینمایی سروش صحت هیچ شباهتی به آنچه او تاکنون بهعنوان کارگردان از خود نشان داده است ندارد. جهان با من برقص گرچه مانند بقیه آثار صحت، لحنی طنز دارد و حال و هوایی سرخوشانه به بیننده تزریق میکند، اما فیلمی است متفکرانه، با لایههای عمیق و بسیار خوشساخت و بهاندازه.
صحت با جهان با من برقص وجهی از تفکر هنری خود را بروز میدهد که تاکنون مغفول مانده است. او با جسارت، سینمای خودش را میآفریند، دانشش را به رخ میکشد و در جهان داستانی آشنایش، قصهای پرشکوه از مرگ و زندگی تعریف میکند.
همچنین بخوانید:
جهان با من برقص – اشک ها و لبخندهای نسل سرگردان
فناپذیری گریزناپذیر
جهان با من برقص، روایت جشن تولد جهان (علی مصفا) است. برادر جهان، برای آخرین تولد او، همه دوستانش را در خانه جنگلی جهان جمع میکند تا یکبار دیگر، جهان میان دوستان و خانوادهاش طعم زندگی را بچشد. این جمع دوستانه، با همه فراز و نشیبهای هر رابطه دوستانه دیگر همراه است. دلخوریها، عشقها و خیانتها، بگومگوها و خوشیهای بیدلیل و بیموقع.
در میان این جمع است که جهان برای مردن آماده میشود. او در میان دوستان و خانواده نزدیکش، مرگ را بهواسطه زندگی درک میکند و در آخرین روزهای زندگیاش، بهجای ترس از مرگ یاد میگیرد که آن را بپذیرد. جهان عاشق مرگ نمیشود، بلکه میپذیرد این عاقبت لاجرمی است که هر انسانی باید به آن تن دردهد . او میفهمد که همان آدمهایی که دعواها و جدلها و شوخیهایشان را دوست دارد، میراث او بعد از مرگش هستند. میراثی که جریان زندگی را ادامه میدهند و به آدمهای بعد از خودشان و میراث خودشان منتقل میکنند.
دوستان جهان که از راه میرسند او عبوس و بیحوصله است. انگار از آمدن بیخبر این آدمها اصلاً دلخوشی ندارد. چند دقیقه از ورود این آدمها نمیگذرد که جریان همیشگیشان شروع میشود. سربهسر هم میگذارند، کینهها و دلخوریها را وسط میکشند و میزنند و میرقصند.
هرچه میگذرد، جهان نرمتر میشود. کمکم به میان جمع میآید و بهجای آن خلقوخوی عبوس، راحتتر میشود. با دوستانش گرم میگیرد و حتی نسبت به دیدنشان ابراز خوشحالی میکند.
جهان که با سایه سنگین مرگ زندگی میکند، در میان زندگی ساده و هرروزه آدمهای دور و برش، کمکم این سایه سنگین را زمین میگذارد. کمکم بهجای غصه خوردن و گذراندن روزها با ترس، به میان زندگی این آدمها میآید. همان نقشی را به عهده میگیرد که قبلاً داشته است. همان آدمی میشود که قبل از آنکه خبر مرگ قریبالوقوعش را بشنود و این زندگی ساده و روزمرهای که همیشه داشته است را برای اولین بار میچشد.
روایت چندلایه از زندگی و مرگ
صحت در مقام نویسنده جهان با من برقص نشان میدهد که چقدر خوب درام را میشناسد. او بهخوبی میتواند یک روایت چندلایه ایجاد کند که هم قصهگویی میکند و هم مفاهیم عمیق و دردناکی را به بیننده نشان میدهد. همه اینها هم در سایه لحن طنزی که صحت آن را خوب بلد است، تلطیف میشود و مخاطب را همراه میکند.
فضای تلطیف شده کلی روایت به صحت فرصتی میدهد تا بیآنکه دافعه مرگ بیننده را از اثر دور کند، او را آرامآرام به متن و لایههای زیرین بکشاند. از همان ابتدا، مرگ لایه اولیه روایت را میسازد.
گاو بیماری که جهان بهشدت نگرانش است در کنار خبر بیماری او، بیننده را آماده میکند تا با روایتی از مرگ روبرو شود.
اما روایت هرچه جلوتر میرود، لایههای درونی که از عمق و لذت زنگی میگویند خود را به مخاطب عرضه میکنند. ورود کاراکترهای مکمل به روایت، علاوه برافزودن داستانکهایی که پیکره درام را تقویت میکنند در ایجاد لایههای نامرئی به داستان هم مؤثر است.
جهان با من برقص کاراکترهای مکمل زیادی دارد. این کاراکترها بهخوبی در مسیر روایت پرداخت میشوند و قسمتی از مسیر قصه را در اختیار میگیرند. کاراکترهای مکمل جهان با من برقص بهاندازه کاراکتر جهان اهمیت دارند و حضور آنها در کنار هم، شخصیت جهان را میسازد. حضور این کاراکترها با تضادها و شباهتهایشان در کنار هم، وجه انسانی و واقعگرایانهای به داستان میبخشد و هرکدام معنایی متفاوت از مرگ و زندگی ارائه میدهند.
دوستان جهان، آدمهای متفاوتی هستند. هرکدام سرگذشتی دارند و هرکدام با قصه خودشان به خانه جنگلی جهان آمدهاند. دوستان جهان آدمهایی نیستند که او را نصیحت کنند یا از ارزش زندگی بگویند.
برعکس، آدمهایی هستند که در روزمرگی زندگی غرقشدهاند. اما همین تبادل راحت و آسان آنها بازندگی است که جهان را وادار میکند از پیله تنهاییاش بیرون بیاید و دوباره به زندگی زیبایی که دارد نگاهی دقیقتر بیندازد.
فرم بهمثابه معنا
صحت در اولین تجربه سینماییاش نشان میدهد که جهان سینمایی او بیش از آنکه به سینمای کلاسیک نزدیک باشد به سینمای پستمدرن طعنه میزند. اما هوشمندی او درجایی نهفته است که از این فرم نامعمول برای قصه و بسط آن کمک میگیرد.
صحت با استفاده از موسیقی، فضایی سورئال میآفریند. او باذکاوت موسیقی را به پسزمینه ذهن جهان میبرد. موسیقی که در ابتدا شبیه یک مارش مرگ است و هرچه روایت جلوتر میرود تمپوی بیشتری میگیرد و تحول ذهنی جهان را به نمایش میگذارد.
از سوی دیگر، صحت آگاهانه برای شخصیت جهان یک پالت رنگی تعریف میکند. جهان بیآنکه بداند سرشار از زندگی است. حتی لحظاتی که غرق در غم و ترس است هم زندگی درون او و پیرامونش جریان دارد.
زندگی در انتخاب رنگهای گرمی که برای معرفی جهان به کار میرود دیده میشود. لباسهای او غالباً از رنگهای گرم و بهویژه رنگ قرمز تشکیلشده است.
خانه سنتی جهان با قالیهای ایرانی خوش و آب رنگ هم نمود دیگری از جریان زندگی در روزگار جهان است. مینیبوس قرمزی که در جادههای پردارودرخت شمال حرکت میکند و مسیر زندگی جهان را به تصویر میکشد هم وجه دیگری از شخصیتپردازی کاراکتر اصلی بهواسطه عناصر روایی است.
بهعلاوه، جهان با من برقص استفاده درست و دراماتیکی از موقعیت و لوکیشن دارد. خانه جنگلی جهان، در پیشزمینه طبیعت بکر شمال، هم نماهایی زیبا میآفریند و هم جبر گریزناپذیر تقدیر و سرنوشت را در طبیعت به مرگ قریبالوقوع جهان پیوند میزند. بااینهمه، جهان با من برقص به یک اثر ناتورالیستی تبدیل نمیشود. طبیعت بر دیگر نشانههای دراماتیک فیلم، ارجحیتی نمییابد و فضای سورئال و فانتزی فیلم را تقویت میکند.
نماهایی که عمدتاً در ابتدای فیلم میبینیم، جهان را در پیشزمینه طبیعت قهار پیرامونش قرار میدهد. صحت برای نزدیک شدن به سینمای پستمدرن به ارجاعات سینمایی و هنری روی میآورد و این نماها یادآور زندهترین و ماندگارترین نماهایی است که در آثار فیلمسازانی چون تئو آنجلو پولوس همچون دشت گریان او دیدهایم. میانپردهها و بازآفرینی “تابلوی شام آخر” یا “جیغ” هم از دیگر ترفندهای صحت است که جهان با من برقص را به یک اثر پستمدرن در سینمای ایران نزدیک میکند.
درنهایت جهان با من برقص بهخوبی برای بینندهاش قصهگویی میکند، بهجای اغراق و گندهگویی بهدرستی نمادپردازی میکند. حتی گام جسورانه صحت در جهت دستیابی به سینمای پستمدرن هم از شیوایی روایت جهان با من برقص نمیکاهد و در پایان همهچیز به خدمت این روایت سرخوشانه از زندگی درمیآید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته نقد و بررسی فیلم جهان با من برقص – گریز دلپذیر اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.