بررسی فیلم لتیان – من عاشقتم و فقط این مهمه
لتیان اولین ساخته علی تیموری به تهیهکنددگی مجید مطلبی است. تهیهکنندهای که در سالها اخیر فیلمهای گرانقیمت و پربازیگری را ساخته که هرکدام در نوع خود پر زرق و برق بهحساب میآمدند. لتیان هم درست شبیه به باقی آثار این تهیهکننده یعنی هت تریک و سرخ پوست است و در فضایی مشابه بهسر میبرد.
فیلم داستان سفری را تعریف میکند که بهواسطه آن قرار است حقایقی برملا شده و زندگی چند رفیق تحت تاثیر قرار بگیرد. همان الگوی آشنایی که فیلم درباره الی به سینمای ایران نشان داد و در سالهای اخیر بارها شاهد تکرارش بودهایم. فیلمسازان جوان در بازنمایی الگوی ساختاری درباره الی عموما با دو نوع متفاوت اما نزدیک از مواجهه، سروکار داشتهاند.
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم حمال طلا – از فرو رفتنها
سینمای بعد از درباره الی
نوع اول مربوط به فیلمهایی میشود که ساختار روایی و فیلمنامه دو پردهای درباره الی را دستمایه کار خود قرار دادهاند و با استفاده از تمهای مشابه دروغ، قضاوت، خیانت و گیر کردن بین انتخاب درست و غلط سعی کردهاند، فضای مضمونی شبیه به درباره الی خلق کنند و تماشاگر را با همان احساسات و تفکراتی روبهرو کنند که درباره الی و جدایی نادر از سیمین در اواخر دهه هشتاد کرد.
نوع دوم، هم در فرم و هم در داستانپردازی متاثر از ساختارهای درباره الی بودهاست. جایی که خود «درباره الی» بهشکلی خاص و ویژه متاثر از ماجرای آنتونیونی است؛ جمعی، چند دوست و رفیق، به یک سفر دوستانه میروند و در طول سفر اتفاقاتی رخ میدهد که روی دیگری از کاراکترها به تماشاگر نشان میدهد و آنها را با درونیاتشان روبهرو میکند. به شکلی که سفر جغرافیایی بدل به مجازی از «سفر به درون» میشود.
سفر قهرمان در لتیان
دقیقا همین سفرگونه بودن روایت است که این امکان را به فیلمسازان میدهد تا در پرداخت چنین مضامینی دستشان برای رو کردن ابعاد جدید و ناشناختهای از کاراکترها و خصوصا قهرمان داستان باز باشد و سفر به درون آغاز شود؛ این ایده اولیه در دستان فیلمسازان مختلف جنبههای مختلفی از خود را نمایان میکند: آنتونیونی در آثار خود در نهایت بلوغ و شناخت عواطف انسانی کاراکترهایش را میپروراند، بهشکلی که نتیجه تجربه زیسته و برداشتی اومانیستی از زیست انسانی میشود و از قهرمان اول فیلم یک تصویر جدید در انتهای کار میسازد و فیلمسازی مانند فرهادی با خلق کاراکترهایی که از اساس دچار دوگانگیاند و میان سنت و مدرنیته گیر کردهاند، با قرار دادن آنها در موقعیتهای نامتجانس و گیرافتادن بر سر دو راهیهای اخلاقی به مکاشفه انسانیاش میرسد، اما فیلمسازان جوانی که از روی دست استادان بزرگ دیکته میکنند، به قول معروف فقط یک چیزی دیده یا شنیدهاند.
وقتی کار خلق شخصیتی پیچیده که قرار است حقیقتش در مسیر روایت عیان شود و در نیمه دوم داستان ابعاد تازهای بهخود بگیرد یا سویهای جدید از شخصیتاش برملا شود، به دست فیلمسازان جوانی مانند عل تیموری یا اکتای براهنی فیلمنامه نویس میافتد دیگر خبری از مکاشفه انسانی و بازنمایی تجربه زیسته آدمی و مواجهههای جدی درونی نیست.
دیگر قهرمان با خود و درونش سرشاخ نمیشود و در موقعیت دوگانهای که ویرانگرانه بهنظر میرسد قرار نمیگیرد. در آثاری مانند لتیان که از همین جنس است، مواجهات عمیق و مکاشفات انسانی بدل به یک بازی نخ نما با کاراکترهایی میشود که حکم مهرههای شطرنج را دارند و باید هرکدام در وقت معین، حرکتی را که از پیش قوانین بازی تعیین کرده ( که همان سیر داستانی مدنظر کارگردان و نویسنده است.) انجام دهند تا داستان به نقطه پایانی خود برسد.
خوشگذرانی شبانه
در فیلمی مانند لتیان سفر رفقا که قرار است حقایق را برملا کند، هرگز به سمت و سوی «سفر به درون» دو شخصیت اصلی پیش نمیرود، این با وجودی است که عدم تعادل روانی دوشخصیت، که فیلم اصرار دارد با ایما و اشاره و در لفافه به آن اشاره کند اتفاقا بستر مناسبی را برای چنین پرداختی مهیا کرده است.
اما فیلم در سطح افشای کلامی یکسری واقعیت از گذشته آدمها باقی میماند و «سفر به درون» و مکاشفات جای خود را به خالهزنکیهای هیجانانگیز شبانه میدهند.
لتیان بر خلاف ادعاهای زیادی که میخواهد بهواسطه آنها یک فیلم روشنفکرانه با ساختاری منتجشده از سینمای اروپا به نظر بیاید و با جدیت گولزننده ظاهر بصری و فرماش، شبیه به همان قهرمان زن عبوساش سلما میماند که همه مدت خود واقعیاش را از نظرها پنهان کرده. قهرمانی که بدون اینکه کوچکترین سویه پیچیده یا تناقض ذهنی و روانی داشته باشد تنها از مواجهه با مردهای زندگیاش فرار میکند و در دستشویی لاکچری ویلایی در لواسانات پناهنده میشود!
لتیان از آن دست فیلمهایی است که احتمالا بسیاری از تماشاگران را به یاد لحظات خاصی از سفرهای دوستانهشان میاندازد، جایی که بحثهای خالهزنکی بالا میگیرند و آدمها با هیجانی مضاعف به داستانهایی از گذشته آدمها و روابطشان با یکدیگر گوش میدهند و خوش میگذرانند.
اگر در یک بعد ازظهر کسلکننده با یک همچین دیدی به سراغ تماشای لتیان بروید؛ که قرار است یک خالهزنکی خیلی ویژه و بزرگ را ببینید با فیلم پربازیگر و پرآب و تاب لتیان خوش خواهید گذراند و از پایانبندی فیلم و عمل نهایی قهرمان مرد سورپرایز خواهید شد. اما بیش از این منتظر جدیت و یا یک فیلم خاص نباشید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته بررسی فیلم لتیان – من عاشقتم و فقط این مهمه اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.