نقد و بررسی فیلم بی وزنی – عروس بی داماد
مهدی فرد قادری با جاودانگی، اولین فیلم سینماییاش به چهرهای شناختهشده در فضای فیلمسازی ایران تبدیل شد. جاودانگی در یک پلان سکانس 145 دقیقهای میگذشت و جابهجایی زمانی و برداشت طولانی مهمترین ویژگیهایی بودند که این اثر را متمایز میکنند.
قادری با جاودانگی توانست جایزههای معتبری را از جشنوارههای بینالمللی کسب کند و ویژگیهای فرمالیستی اثرش، او را در میان فیلمسازان جوان مطرح کرد. قادری با اولین اثرش نشان داد که به سینمای فرمالیستی گرایش دارد و شیوه قصهگوییاش شباهتی به سینمای کلاسیک ندارد. تجربهگرایی او در جاودانگی بود که توجه بسیاری را جلب کرد و برداشت طولانی و روایت غیرخطیاش، شیوه نامتعارف سینمایش را معرفی میکرد.
بی وزنی دومین فیلم قادری است که در فضایی مشابه میگذرد. قادری بار دیگر به سینمای تجربی روی آورده است و بهجای پای بند ماندن به قواعد کلاسیک، از فرم بهعنوان عنصر اصلی رواییاش استفاده میکند. این شیوه روایت و سینمای تجربی که قادری در آثارش پدید میآورد، شاید در ارتباط با مخاطب عام سینمای ایران چندان موفق نباشد. اما مخاطب خاصی را که از سینمای اجتماعی و واقعگرا خسته شده است را بهشدت راضی میکند و میتواند برایش جذاب باشد.
باوجوداینکه بی وزنی در چند جشنواره بینالمللی شرکت کرد و به موفقیتهایی هم رسید، اما مانند جاودانگی نتوانست به جشنواره فجر راه یابد و در هیچ جشنواره داخلی دیگری نیز شرکت نکرد. . بی وزنی اما در جریان اکران هم با بدبیاریهای زیادی روبرو شد.این فیلم بلافاصله بعد از پایان جشنواره فجر، در دورهای که عملاً اکران بیرونقی است روی پرده رفت. اکران همزمان خوب، بد، جلف، ارتش سری هم مزید بر علت شد تا بی وزنی نتواند در اکران به موفقیتی دست یابد.
همچنین بخوانید:
سورنجان – ما عوضی های تنهایی هستیم
شیوع ویروس کرونا و تعطیلی چندماهه و بازگشایی سینماها در شرایط رکود، بالاخره مرتضی شایسته، تهیهکننده بی وزنی را متقاعد ساخت تا این اثر را روانه شبکه نمایش خانگی کند.
قصهای زنانه با محوریت یک مرد
بی وزنی قصهای زنانه دارد و قدم در دنیای پیچیده و مرموز زنان میگذارد. روایت از یکشب عروسی شروع میشود و تا روز بعد ادامه پیدا میکند. غیبت داماد در مراسم، جرقه حوادث بعدی است. بی وزنی کاراکتر مردش را در مرکزیت روایت قرار میدهد و از طریق روابط و گفتگوی او با مادر، خواهر و معشوقه سابق، مخاطب را وارد دنیای زنان و معادلات پیچیده آن میکند.
قادری در جاودانگی هم با یک کاراکتر مرد، بهعنوان کاراکتر اصلی روایت میکند. اما در همان فیلم هم شخصیتهای زن برجستهتر و جذابتر به نظر میرسیدند و این موضوع نشان میدهد که قادری به دنیای زنانه و زنانی که پیرامون شخصیت اصلیاش هستند توجه ویژهای دارد.
مهارت قادری در این است که در یک روایت ساده و حتی کلیشهای، میتواند شخصیتهایی جذاب و چندبعدی بیافریند. در دل گفتگوهای روزمره و عادی آنها، روحشان را آشکار کند و لایههای روانیشان را تحلیل کند.
فرم در خدمت روایت
همانطور که گفتیم که بی وزنی هم مانند جاودانگی در سینمای فرمالیستی جای میگیرد. قادری در بی وزنی با برداشتهای طولانی، به بیننده اجازه میدهد وارد فضای فیلم شود، جزئیات را کشف کند و با کاراکترها همراه شود. در حقیقت ریتم آرام بی وزنی در خدمت پرداخت فیلمساز به روایت و جزئیات آن درآمدهاست.
بهعلاوه کاراکترهای فیلم در دنیای تنهایی خودشان سیر میکنند. این برداشتهای طولانی، بیننده را قادر میسازد عمق این تنهایی را درک کند و در سکوت و انزوای شخصیتها شریک شود.
این برداشتهای طولانی، رابطه عاطفی مخاطب با کاراکترها را تقویت میکند و در این روایت نامعمول، به مخاطب کمک میکند با کاراکترها هم ذات پنداری کند.
بااینحال، بی وزنی روایتش را بیجهت طولانی نمیکند و در همین چند برداشت کوتاه و بازمانی منطقی، قصهاش را بسط میدهد و به سرانجام میرساند. به همین جهت است که بی وزنی برخلاف جاودانگی طولانی و خستهکننده نیست و درزمانی مفید، بیننده را با خود همراه میکند.
از سوی دیگر، قادری با بهکارگیری روایت غیرخطی و جابهجایی زمانی در بطن همین برداشتهای طولانی، تمرکز و دقت بینندهاش را به چالش میکشد. در چنین روایتی است که بیننده باید یکسره در مسیر داستان قرار بگیرد تا در میانه نماهای شبیه به هم خط زمانی را بیابد و بتواند با سیر روایی همراه شود.
بی وزنی با ساختاری دایرهای، روایت را پیش میبرد و به نقطه آغازین برمیگرداند. این شیوه روایی، هم در شکلگیری فرم اثر مؤثر است و هم با القای حس تکامل، جهان داستانی روایت را میپردازد.
جهانی جادویی بی وزنی
جسارت قادری در بی وزنی به تجربهگرایی و بازیهای فرمیاش محدود نمیشود. او در فضایی واقعی، جادویی بیمانند میآفریند. بی وزنی با بهرهگیری از عناصر زندگی روزمره و سینمای رئالیستی، قصهاش را در دنیایی سورئال تصویر میکند. جادو و سورئالی که در بی وزنی میبینیم خود را به رخ نمیکشد، بلکه بهعنوان ساختار جهان داستانی در پسزمینه روایت وجود دارد. اینچنین است که بی وزنی به رئالیسم جادویی میرسد و در عین باورپذیری، حقایق را تغییر میدهد و ناخودآگاه بیننده را درگیر قوانین جهانی تازه میکند.
اگر کاراکترها و شیوه روایت غیرخطی فیلم را در نظر بگیریم، چنین جهان داستانی، بهترین شکل است تا مخاطب را وادار کند در دنیای پررمزوراز کاراکترها غرق شود و سعی کند در میان گفتگوها و مراودهها به حقیقتی دست یابد که کاراکتر اصلی در جستجوی آن است.
نوع بازی بازیگران، همان روایت غیرخطی که به آن اشاره کردیم، حتی تغییر زمان شب و روز در فیلم، همه نشانههایی هستند که قادری برای آنکه اثرش به رئالیسم جادویی برسد بهکاربرده است. حتی نوع گریم بازیگران و لوکیشنی که بی وزنی انتخاب کرده است، همه در خدمت این جهان داستانی هستند.
شریف و با جسارت
بااینهمه بی وزنی بیشتر به سینمای مخاطب خاص نزدیک است. مخاطب عام سینما میتواند مسیرش را در روایت پیچیده و فرم غیرعادی بی وزنی گم کند. بهعلاوه، این فیلم بااینکه از یک نگرش متفاوت در سینما میآید اما نفوذ لازم برای جذب مخاطب را ندارد و نمیتواند او را متقاعد سازد تا این تجربه غیرمعمول را تا پایان تعقیب کند. تجربهگرایی محض قادری در بی وزنی و روایتی که عناصر جذب مخاطب آن در مقایسه بافرم کمرنگ هستند هم میتواند به عدم برقراری ارتباط بیننده با اثر منجر شود.
درنهایت، بی وزنی فیلم جسوری است. قواعد مرسوم سینمای کلاسیک را زیر پا میگذارد و در شرایطی که عمده تولیدات سینمای ایران کمدیهای سخیف یا درام های اجتماعی پر از اشک و آه هستند، قصه متفاوت خود را تعریف میکند. قادری با دومین اثرش ثابت میکند که به سبک شخصی خودش در پرداخت رسیده است و سینمای متمایزش در جاودانگی محصول یک اتفاق نبوده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته نقد و بررسی فیلم بی وزنی – عروس بی داماد اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.