معرفی سریال Clickbait : لطفا این عکس را لایک نکنید
این مینی سریال در تاریخ 25 آگوست 2021 از Netflix منتشر شد.
مینیسریال آمریکایی، استرالیایی Clickbait توسط تونی آیریس و کریستین وایت ساخته شده است. این مینیسریال در ژانر درام، اجتماعی، هیجانانگیز و جنایی قرار دارد. کار ساخت این مجموعه تلویزیونی در آذرماه 1398 آغاز شد اما بعد از مدتی به دلیل شیوع بیماری کرونا در فروردین 1399متوقف گردید و پس از فراز و فرودهای بسیار در 3 شهریور 1400 به صورت کامل بر روی نتفلیکس قرار گرفت. این مینیسریال در 8 قسمت حدودا 50 دقیقه تهیه شده است. جهت مشاهده هر 8 قسمت به 5 ساعت و 52 دقیقه زمان نیاز دارید.
Clickbait با داستانی تکان دهنده و غافلگیریهای جذاب توانست خیلی زود به یکی از مینی سریالهای محبوب این شبکه تبدیل شود. داستان سریال در مورد “نیک بروئر” یک مرد خانواده است که پس از ربوده شدن توسط عدهای ناشناس اسرار شومی از زندگی او برملا میشود و…
این اثر با حادثهای عجیب در همان ابتدا نظر مخاطب را به خود جلب میکند. یک ویدئو در فضای اینترنت منتشر شده است که مردی به نام “نیک بروئر” را بسته بر روی صندلی نشان میدهد. او تابلویی در دست دارد که روی آن نوشته شده: “من از زنان سوء استفاده میکنم” وقتی مرد تابلوی دوم را در دست میگیرد با جمله ” اگر به ۵ میلیون بازدید برسد من کشته میشوم!” رو به رو میشویم!
از همان لحظات ابتدایی به خاطر موضوع جذاب و خاص سریال، حس کنجکاوی شما برانگیخته میشود و بیننده خود را غرق داستان میبینید و گذر زمان را از یاد خواهد برد. با شروع سریال ذهن تمام مخاطبین در حال برچسب زدن روی فردی است که تابلو در دست دارد. واقعا او چه کاری انجام داده که مستحق چنین بلایی است. جواب این سوال در قالب ۸ قسمت داده میشود. در هر قسمت ما داستان یک شخصیت کلیدی داستان را دنبال میکنیم و از دید او به قضیه و ماجرا نگاه میکنیم و کمی با رازهای پنهان داستان آشنا میشویم. بدین ترتیب سازندگان با روایت همه جانبه داستان تمام جنبههای ریز و درشت این رویداد را مورد بررسی قرار میدهند تا در انتها هیچ سوالی ذهن شما را درگیر نکند.
در طول ساختار روایی مینی سریال Clickbait وحشت در حال افزایش است، زیرا تعداد کلیک بر روی ویدئوی ویروسی طور به طور مداوم در حال افزایش است و تنش در راستای مرگ و زندگی شکل و فرم خشونت باری را به خود میگیرد.
در حالی که پیا به طور مداوم در طول این روایت پر از تعلیق در کنار دوست خود که به عنوان کاراگاه برای پلیس کار میکند، به تنهایی تحقیق میکند، سوفی و دو پسرش اتان (کامرون انگلس) و کای (جیلین فلچر) باید عواقب اتهاماتی که به نیک بروئر وارد میشود، دست و پنجه نرم کنند.
Clickbait واقعی تا حدودی آزاردهنده است زیرا همه ما به طریقی آن را تجربه کرده ایم. هنگامی که موضوعی جالب را در برخی از سایتها پیدا میکنید و وقتی روی آن کلیک میکنید متوجه میشوید که محتوا آن چیزی نیست که شما امیدوار بودید. Clickbait روشی بسیار موثر برای جذب بازدید در سایت و وبلاگ های شما است. داستان اصلی با یه همچین مفهومی شروع میشود.
داستان با معرفی “پیا بروئر” خواهر “نیک بروئر” آغاز میشود. مانند هر خواهر و برادری شاید دعوا یا کدورتی بین آنها پیش آمده باشد اما عشق آنها عمیقتر از این حرفهاست و به خاطر اتفاقاتی که در دروان کودکی تجربه کردهاند بسیار به هم وابسته هستند. پیا از همان ابتدا و با تمام وجود پشت برادرش و پیگر پرونده است. در قسمت دوم به سراغ “روشان امیری” میرویم کارآگاه ایرانی الاصل که بعد از گروگان گرفته شدن “نیک بروئر” به عنوان کارآگاه پرونده انتخاب میشود. مشکلات یک مسلمان در سیستم پلیس آمریکا و ارتباط او با “پیا بروئر” بخشی از داستان سریال است. قسمت سوم از دید همسر نیک یعنی سوفی داستان را دنبال میکنیم و پرده از اسرار تازهای برداشته میشود. قسمت چهارم داستان “اما بسلی” فردی که به نظر میرسد معشوقه نیک بوده را دنبال میکنیم. قسمت پنجم داستان یک خبرنگار به نام بن پارک که پیگر ماجرای پیش آمده است را دنبال میکنیم شخصی که از هر راهی حتی غیراخلاقی برای رسیدن به اطلاعات جدید استفاده میکند. سه اپیزود نهایی نیز از دید سه شخصیت دیگر روایت میشود و جزو مهمترین قسمتهای سریال هستند که جمع بندی لازم را برای درک بیشتر داستان برایتان انجام میدهند.
یکی از خوبیهای این نوع روایت، تنوعی است که در هر قسمتش دیده میشود. یعنی هر قسمت با جزئیاتی جدید آشنا میشویم و شخصیتی خاص را عمیقتر میشناسیم. اما همیشه این شکل روایت کارساز نیست. چراکه برخی شخصیتها و داستانها پتانسیل یک قسمت کامل را ندارند. یعنی چندین قسمت از سریال تنها میتوانست در یک قسمت خلاصه شود و تاثیر بیشتری نیز در مخاطب ایجاد کند. اما اصرار سازندگان در ساخت سریالی که هر قسمتش از زاویه دید یک شخصیت آن را دنبال کنند، باعث شده تعداد قسمتها و زمان آنها افزایش یابد و این به ریتم کلی سریال ضربه وارد کرده است. سازندگان با اینکار اجاز ندادند تا تمام دقایق سریال در یک ریتم سریع و جذاب ادامه پیدا کرده و به پایان برسد. همینطور اینکار باعث شده سیستم پازل گونه قسمتها بهم بریزد و داستان از شکل معمایی فقط خلاصه به غافلگیریهای غیرمنطقی شود و پایان را با اینکه پیش بینی نمیکنید اما در انتها سریال تاثیری نیز درونتان ایجاد نمیکند چراکه این شما نیستید که معما را حل کردهاید بلکه این پنهانکاری سازندگان بوده که فقط در انتها به غافلگیری منجر شده است.
مینی سریال Clickbait خوب میداند چطور شما را بازی دهد و هر دقیقه ذهن شما را در مسیر دیگری منحرف سازد. در طول سریال پی در پی در لحظات مختلف غافلگیریهایی وجود دارد که سریال را جذابتر کرده است. شاید بتوانید برخی از آنها را حدس بزنید اما کلیت داستان اجازه نمیدهد از همان ابتدا از همه چیز سر در بیاورید. مینی سریال Clickbait یکی از آثار موفق امسال است، با این حال اگر این سریال از تعداد قسمتهای کمتر اما پرجزئیاتری برخوردار بود و در انتها نیز همه چیز را در غافلگیری خلاصه نمیکرد بلکه عقل را نیز چاشنی داستانش قرار میداد میتوانست به شکل بهتری به نتیجه نهایی برسد و بینندگان نیز لذت بیشتری از داستانش میبردند.