در آستانه اکران «شعلهور»: نگاهی به آثار حمید نعمتالله
وقتی از فیلمسازان نسل سوم سینمای ایران صحبت میکنیم، بیشک اولین نامی که به ذهن میرسد، اصغر فرهادی است. فرهادی بهواسطه موفقیتهای جهانی آثارش یکی از شناختهشدهترین فیلمسازان تاریخ سینمای ایران است. وضعیت مشابهی که شامل پرویز شهبازی هم میشود؛ اما ناحق است از فیلمسازان تأثیرگذار سینمای بعد از انقلاب و بهویژه نسل سوم موج نوی سینمای ایران صحبت کنیم و نامی از حمید نعمتالله نبریم. شاید نعمتالله بهاندازه همنسلانش موفقیت بینالمللی نداشته باشد، اما نعمتالله بهراستی یکی از مهمترین فیلمسازان جریان ساز معاصر ایران است.
نعمتالله، نبوغ خود را در اولین ساختهاش، «بوتیک» به نمایش گذاشت. نعمتالله با اولین فیلمش، سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول را کسب کرد و توانست از محمدرضا گلزار تصویری ارائه دهد که تا آن روز دیده نشده بود؛ گلزار در بوتیک یک جوان اول خوشبرورو نیست، یک آکتور به تمام معناست. توانایی گلزار در ایفای این نقش از فیلمنامه فکر شده و دقیق نعمتالله میآید. شاید بتوان «بوتیک» را متفاوتترین اثر نعمتالله دانست. نعمتالله همیشه دغدغهاش بیش از آنکه متوجه مسائل خاص و موردی اجتماعی یا سیاسی باشد، دغدغه افراد و فرهنگی که در آن پرورش مییابند را داشته است. در «بوتیک» علیرغم اینکه کاملاً در مسیر جهان داستانی که از نعمتالله میشناسیم قرار دارد و شخصیت محور با ریشههای روانشناختی و نگاه جامعهشناسانه است، اما بیشتر یک اثر انتقادی-اجتماعی است. «بوتیک» کاراکترهای ویژه و متمایزی دارد که قبل از آنکه جسمیت پیدا کنند و روی پرده حاضر شوند، در ذهن نعمتالله جانیافتهاند و مسیر خود را مشخص کردهاند و به همین دلیل هم هست که دو کاراکتر اصلی، اتی (گل شیفته فراهانی) و جهانگیر (محمدرضا گلزار) تا این حد کاراکترهایشان را باورپذیر نشان میدهند. مراوده اتی و جهانگیر هم بازتاب نوعی رابطه است که نعمتالله بعدها در سایر آثارش، بهویژه آثار متأخرش، درگیر آن میشود. روابطی عاشقانه، گاه یکطرفه و مهمتر از همه روابطی مریض و آلودهکننده. در پس همین روابط نا به هنجار هم هست که نعمتالله فرهنگی را نشان میدهد که آدمهایی تربیت میکند که اولین اصول برقراری رابطه را نمیدانند و نبوغ و خلاقیت نعمتالله هم در این است که برای این بازتاب حدود جنسیتی تعیین نمیکند؛ چیزی که به عینه در دومین کارش، «بیپولی» به نمایش میگذارد.
اساساً ساخت یک کمدی در مورد بیپولی کار سختی است و سختتر خوب ساختن آن است و نعمتالله بار دیگر ثابت میکند بدون آنکه به تکرار بیفتد، با حفظ جریان فکری خودش میتواند قصهگویی کند و بیننده را همراه کند. مسلماً، «بیپولی» به نسبت «بوتیک» نیمنگاهی هم به گیشه دارد که اتفاقاً باعث میشود که نعمتالله با مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کند و از طبقه فیلمسازان خاص خارج شود. در «بیپولی» نگاه انتقادی نعمتالله به باورهای فرهنگی و خانوادگی بیشتر میشود. زبان طنز اما تیز او، دقیقاً رابطه میان دو جنس مخالف را هدف میگیرد و بسترهایی را نشان میدهد که افرادی معلول و ناتوان از زندگی اجتماعی تحویل میدهد؛ چه مرد و چه زن. دنیایی که در «بیپولی» میبینیم، دنیایی است حاصل از یک اقتصاد ناپایدار، از جایگاههای متزلزل و آینده نامطمئن، پس در «بیپولی» هم شاهد انتقاد نعمتالله به شرایط موجود اجتماعی هستیم، اما شالوده اثر این نیست.
آنچه اساس «بیپولی» را میسازد، فردیت است در مقابل زوجیت. باورهای عامیانه از نقش مرد و زن در زندگی و اجتماع و آنچه ما یک زندگی مشترک مینامیم، به چالش کشیده میشود. در ابتدای فیلم، ایرج (بهرام رادان) در کارش موفق است، مغرور است و سر به آسمان دارد. ایرج نسبت به همسرش شکوه (لیلا حاتمی) بیتفاوت است و شکوه نقش دکوری همسر یک طراح موفق را در زندگی مشترک بر عهده دارد. وقتی اوضاع ایرج عوض میشود، با دروغ به همسرش سعی میکند حفظ ظاهر کند، در این برهه، ایرج نسبت به همسرش خشن میشود و با تحقیر او، ناکامیهایش را جبران میکند اما وقتی ایرج دیگر کاملاً زمینگیر میشود، این شکوه است که سوار بر زندگی تا جایی که میتواند ایرج را تحقیر میکند. در ابتدای روایت ایرج با شکوه مثل بچه حرف گوش نکنی رفتار میکند که نیاز به تربیت دارد و بعد این جایگاهها عوض میشود و درنهایت چیزی که مشکل این دو را حل میکند، برطرف شدن مشکل مالی نیست، ایرج و شکوه زمانی زندگیشان را میسازند که در کنار هم بهعنوان دو عضو برابر، قرار میگیرند.نگاه مردسالارانه به زن، تعریفهای بیارزش نسبت به ازدواج وزندگی مشترک و نگاه ابزاری به زن، در گفتگوهای ایرج و دوستانش در دفتر کار تعطیلشده، در عین جذابیت، بهشدت دردناک است.نگاه دردناک به روابط در «آرایش غلیظ» بیشتر خودش را نشان میدهد. در «آرایش غلیظ»، انگار نعمتالله تعارف را کنار گذاشته و شخصیتهایش را بدون هیچ سانسوری به نمایش میگذارد. رذالت مسعود (حامد بهداد) بیش از همه کاراکترهای مردی است که تاکنون در آثار نعمتالله دیدهایم و لادن (طناز طباطبایی) شروع کاراکتری است که در فیلم بعدی وی، «رگ خواب» میبینیم اما اغراقشده تر. «آرایش غلیظ» در میان آثار نعمتالله فیلمنامه ضعیفتری دارد و تلاش نعمتالله برای کارگردانی یک فیلم متفاوت، پر کاراکتر و پر لوکیشن، بهاندازه کارهای دیگرش موفق نیست؛ اما هویت و تعاریف انسانی در «آرایش غلیظ» با آن سبک نیمه فانتزی و نیمه کمدیاش، بیش از همیشه به چالش کشیده میشود. کاراکتر برقی (محمد عمرانی)، جمیع همه رذالتها و درعینحال عذاب وجدانها و احساس گناههایی است که انسان مدرن امروزی با آن روبروست. در مورد «رگ خواب» هم که قبلاً مفصل صحبت کردهایم.
از طرف دیگر، تمام کاراکترها و قصههای نعمتالله در جهانی اتفاق میافتد که پول عامل تعیینکننده کنشهاست. حتی کاراکترهای نهچندان دوستداشتنی که افسار دیگران را به دست میگیرند نیز خود بهوسیله عطش پول و ثروت کنترل میشوند. دغدغه اصلی اتی در «بوتیک» جور کردن پول برای مهاجرت است، ایرج «بیپولی» در تمام فیلم با بیپولی دستوپنجه نرم میکند و بالا و پایین شخصیتهایش هم به موقعیت مالیاش برمیگردد. در «آرایش غلیظ»، همه شخصیتهای اصلی به دنبال دور زدن دیگری و به دست آوردن ثروت هستند، آنهم به ثروت به تعریف خودشان. در «رگ خواب»، بیپولی است که مینا (لیلا حاتمی) را به سمت کامران (کوروش تهامی) سوق میدهد و عطش ثروت است که کامران را از مینا دور میکند. درواقع آنچه در فیلمهای نعمتالله میبینیم، آدمهایی هستند که بافرهنگ مریض تجملگرایی و پولپرستی بزرگشدهاند و از برقراری روابط عادی انسانی عاجزند، آدمهایی که همیشه خوشبختیشان وابسته به عنصر خارجی است، سرگردانانی که یا باید مردی پشتشان باشد یا بالششان پر از پول باشد تا احساس آرامش و خوشبختی کنند. آدمهایی بیهویت و آواره، به دنبال چیزی یا کسی که حس هیچ نبودن آنها را بگیرد و به آنها ارزشی فرای ارزش درونی که خود برای خود قائل هستند منتقل کنند. به همین دلیل هم هست که آثار نعمتالله در این حد ملموس هستند و با آدمهای دنیای امروزی ارتباط برقرار میکنند.
حال در آستانه اکران «شعلهور» که بهزعم خیلیها، ورژن مردانه «رگ خواب» است باید دید نعمتالله جهان داستانیاش را تا کجا بسط میدهد و شخصیت اصلی «شعلهور» با بازی امین حیایی چه جایگاهی در این جهان داستانی خواهد داشت.
همچنین بخوانید:
نقد و بررسی فیلم «رگ خواب»: یک زن بود…یک زن
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.