اخبار کسب و کار

در باب مصائب جوانی- با جوانانه های نماوا بیشتر آشنا شوید

فیلم‌های جوانانه یا به‌اصطلاح فرنگی‌ها، “تین ایجری ” در صنعت سینمای آمریکا نقش مهمی ایفا می‌کنند؛ به‌هرحال قشر عظیمی از مخاطبان سینما، در همه جای دنیا را جوانان تشکیل می‌دهد، جوانانی که لزوماً کاری به مسائل اجتماعی و سیاسی ندارند و شاید حوصله یک درام روان‌شناختی را نداشته باشند، ترجیح می‌دهند فیلم‌هایی درباره خودشان ببینند. اصطلاح فیلم‌های “تین ایجری ” لزوماً به معنای ملودرام‌های عاشقانه و آبکی یا کمدی‌های جنسی نیست. در سینمای آمریکا هم فیلم‌هایی در این دسته قرار دارند که حرف‌های جدی برای زدن دارند و شخصیت‌هایشان از میان نوجوانان و جوانانی انتخاب‌شده‌اند که دغدغه‌هایشان، دغدغه‌های بخشی از مخاطبان است. یکی از بهترین و آخرین نمونه‌های چنین فیلم‌هایی “مزایای گوشه‌گیر بودن (The Perks of Being a Wallflower)” است که نه‌تنها با مخاطبانش ارتباط خوبی برقرار کرد، توانست نظر منتقدان را نیز جلب کند.

همچنین بخوانید:
با مادرانه‌های نماوا بیشتر آشنا شوید

در سینمای ایران، در میان فیلم‌های اجتماعی و کمدی‌ها، بخش‌ها و ژانرهای دیگر انگار گم‌شده است و شاید بتوان گفت به‌تازگی، فیلم‌های دفاع مقدس و تاریخ معاصر در حال احیا هستند. در جامعه‌ای که جوانان و نوجوانان جمعیت کثیری از مخاطبان را تشکیل می‌دهند، به نظر می‌رسد سینمای ایران پاسخ مناسبی به این تقاضا نمی‌دهد. البته بوده‌اند فیلم‌سازانی که به این موردتوجه کرده‌اند و با قرار دادن یک نوجوان به‌عنوان قهرمان داستانشان یا دستمایه قرار دادن معضلات خاص جوانی، آثاری ساخته‌اند که از ابتذال دور بوده و توانسته با مخاطبانش ارتباط خوبی برقرار کند. با ما همراه باشید تا به ۵ فیلم برتر جوانانه نماوا نگاهی بیندازیم:
۱-دختری با کفش‌های کتانی- رسول صدر عاملیدهه هفتاد خبری از گوشی‌های همراه و دنیای آزاد مجازی نبود و دنیای نوجوانان در تلفن‌های سکه‌ای، نامه‌های عاشقانه و قلب‌های تیرخورده نقاشی شده گوشه دفتر خلاصه می‌شد. آن سال‌ها ماجرای عشق “شاهرخ و سمیه ” بحث داغ همه خانواده‌ها بود. دختر و پسری که برای رسیدن به هم به قتلی وحشتناک دست زدند و شدند کابوس همه پدر و مادرهای ایرانی. چند سال بعدازآن اتفاق، رسول صدر عاملی، با الهام گرفتن از این دو، «دختری با کفش‌های کتانی» را ساخت. «دختری با کفش‌های کتانی»، قصه تداعی (پگاه آهنگرانی) بود که بعد از دستگیر شدن با پسری در پارک از طرف خانواده‌اش دچار محدودیت‌های شدیدی می‌شود و دست به فرار از خانه میزند. فیلم یک روز تداعی را در جامعه وحشی و بی‌رحم تهران مرور می‌کند و معصومیت او را در مقابل زندگی خشن شهر به تصویر می‌کشد. تداعی اما برخلاف سمیه، در پایان فیلم تصمیم به قتل نمی‌گیرد و به خانه برمی‌گردد اما این فیلم سرآغاز سه‌گانه‌ای می‌شود که صدر عاملی طی چند سال می‌سازد و به مصائب نوجوانان و به‌ویژه دختران نوجوان و مشکلات آن‌ها در طبقه‌های مختلف اجتماعی می‌پردازد. «من ترانه پانزده سال دارم» و «دیشب بابا تو دیدم آیدا» کامل‌کننده تصویر فیلم‌ساز از یک دختر نوجوان در جامعه ایرانی، در سه برهه زمانی و سه‌طبقه مختلف فرهنگی هستند و نام صدر عاملی را به‌عنوان فیلم‌سازی که به دغدغه‌های جوانان اهمیت می‌دهد تثبیت کردند.۲- دختر- رضا میر کریمی«دختر» رضا میر کریمی، نسبت به «دختری با کفش‌های کتانی» دنیای متفاوتی را عرضه می‌کند. دنیایی که انگار در مرحله گذار فرهنگی خشک‌شده است. «دختر» قصه ستاره است، دختری آبادانی با بازی ماهور الوند که برای جشن خداحافظی دوستش، علیرغم مخالفت پدر عازم تهران می‌شود. ستاره که بدون اطلاع خانواده و درست در روز خواستگاری خواهر بزرگش به تهران آمده است، قصد دارد قبل از آنکه کسی متوجه غیبت وی شود با اولین پرواز بازگردد اما ریز گردها مانع بر خواستن هواپیما می‌شود و ستاره در تهران ماندنی می‌شود. رضا میر کریمی در «دختر» هوشمندانه شخصیت عمه‌ای را وارد می‌کند که گذشته ستاره بوده است و همه ناکامی‌ها و سختی‌هایش می‌تواند آینده ستاره باشد. پناه گرفتن ستاره در خانه عمه، پدر را به میان زندگی‌ای می‌برد که از آن خبری ندارد و با خواهری روبه‌رو می‌کند که سرکشی جوانی‌اش با برخورد تند و خشن خانواده سرکوب‌شده و حالا در گوشه‌ای از تهران در کنار مردی نه‌چندان شایسته مثل یک فراری زندگی می‌کند. «دختر» از جوانی می‌گوید که در جامعه امروزی میان سنت و مدرنیته سردرگم است و نه نای ماندن دارد و نه جرئت رفتن.۳- دربند- پرویز شهبازیپرویز شهبازی با ساخت «نفس عمیق»، در زمره فیلم‌سازانی قرار گرفت که تمام فیلم‌هایش از جهات گوناگون موردبحث و بررسی قرار می‌گیرد و «دربند» هم از این موضوع مستثنا نیست، اما وجه برجسته «دربند» نگاه شهبازی به مرحله گذار یک دختر جوان از یک محصل به یک دانشجو و ورودش به دنیای جدید است. «دربند» روایت دختری به نام نازنین (نازنین بیاتی) است که پس از قبولی در دانشگاهی در تهران به دنبال یک همخانه می‌گردد و درنهایت با سحر (پگاه آهنگرانی) همخانه می‌شود. تفاوت‌های فرهنگی و اخلاقی نازنین و سحر از همان اول موجب بروز اختلافاتی میان این دو می‌شود اما نازنین وقتی متوجه می‌شود سحر به دردسر افتاده است سعی می‌کند به او کمک کند. تصمیمی که ناخواسته زندگی نازنین را بیش ازآنچه فکر می‌کرده تحت تأثیر قرار می‌دهد. شهبازی در این درام پرافتخارش، به‌خوبی نشان می‌دهد که نوجوانان ما برای ورود به جامعه بزرگ‌سالان چقدر ناپخته هستند و تا چه حد این تکامل، جبری و سریع صورت می‌گیرد. نازنین «دربند» بدون آنکه بخواهد در مسیر سقوط قرار می‌گیرد و بازنده بازی‌ای می‌شود که دیگران شروع کرده‌اند و درنهایت می‌شود یکی از هزاران قربانی جوان بودن در فرهنگی که جوانی کردن را به نوجوانانش یاد نمی‌دهد. نگاه فلسفی و جامعه‌شناختی شهبازی در دیگر آثارش هم هویدا است. ازجمله «مالاریا» آخرین ساخته وی که آن‌هم فضای مشابهی را به تصویر می‌کشد.۴- مردن به‌وقت شهریور- هاتف علیمردانیآثار هاتف علیمردانی آن‌قدر زیاد است که گاهی شمارشش از دست در می‌رود. از عشق میان خواهر و برادر ناتنی (که انگار موضوع موردعلاقه وی هست) تا یک خانواده معمولی در زنجان در سال‌های جنگ و مشکلات زندگی زناشویی، همه موضوعات فیلم‌های علیمردانی بوده‌اند. «مردن به‌وقت شهریور» داستان متفاوتی دارد. فیلم روایت سینا است، پسری در آستانه کنکور با مشکلات خانوادگی مختلف و دوستی جدید که می‌تواند مسیر زندگی‌اش را عوض کند. مادر سینا خانواده را ترک کرده است، پدرش باوجود سختگیری‌هایی که به سینا اعمال می‌کند، حضور چندانی در محیط خانوادگی ندارد و درصدد ازدواج مجدد است، برادر سینا ام‌اس دارد و خواهرش دانشجوست. سینا، همه دغدغه‌های نوجوانان هم‌سن‌وسال خود را دارد به‌علاوه یک دنیا تنهایی اضافه تحمیل‌شده. مشکلات سینا و روایت کوتاهی که از زندگی وی می‌بینیم، «مردن به‌وقت شهریور» را به یک اثر جامعه‌شناختی مناسب در مورد مهم‌ترین تحولات و تناقضات زندگی یک نوجوان معمولی ایرانی تبدیل کرده است.۵- فراری- کامبوزیا پرتوی«فراری» ماجرای دخترکی است که به عشق عکس انداختن با یک ماشین فراری به تهران آمده است و با یک راننده تاکسی همراه می‌شود و در تهران به دنبال ماشین فراری با اتفاقات و افراد مختلفی روبرو می‌شود. پرتوی در این درام نوجوانانه‌اش به‌خوبی نشان داده که جامعه امروزی ما چگونه به طبقات مختلف تقسیم‌شده و این طبقات تا چه حد، باهم برخورده‌اند. تفاوت‌ها، داشتن و نداشتن¬ها و خواستن‌ها، نوجوانانی که هرکدام یک گوشی همراه پر از آرزوهای رنگارنگشان و دنیایی شبیه بهشت در جیب‌دارند، جوانانی که در آسیب‌پذیرترین سن هستند را به ناکجاآباد و بن‌بست‌های تاریک می‌کشاند. «فراری» به‌دوراز شعارزدگی، با پرداختی استادانه، یکی از بزرگ‌ترین معضلات جوانان دنیایی را به تصویر می‌کشد که به‌سرعت در حال مدرن شدن است، اما مردم و آدم‌های عادی این جامعه، خیلی‌هایشان سهمی از این مدرنیته نمی‌برند به‌جز یک گوشی هوشمند و یک دنیا آرزوی ناممکن.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا