گزارش روز اول جشنواره سی و هفتم
نمیدانم فیلم «میکس» را دیدهاید یا نه؟ فقط یک روز تا اولین نمایش فیلم در جشنواره فجر مانده و فیلم هنوز موسیقی ندارد و کارگردان رفته سراغ چشمآذر و حالا او هم خلبازیاش گرفته! همه چیز شکل دیوانهواری به خودش گرفته و اما چشمآذر به کارگردان اطمینان میدهد فیلمش به جشنواره میرسد. آن هم در زمانی که مقررات طوری بود که اگر فیلم به جشنواره نمیرسید، یک سال دیگر اکرانش عقب میافتاد. اما همیشه فیلم میرسید. به یک شکل معجزهآسا. اولین نمایش فیلم «لیلا» در سالن رسانههای جشنواره فجر سه ساعت طول کشیده. چرا؟ چون فیلم پرده به پرده آماده میشده و میدادند دست موتوری و میآورده سینما و با تمام شدن آن پرده از فیلم خبرنگارها و منتقدان دست و سوت میزدهاند تا پرده بعدی برسد….
اما فیلم «تختی» به اولین سانس از اولین روز جشنواره فجر (در پردیس ملت که مخصوص اهالی رسانه است) نرسید. معجزهای رخ نداد و کار دقیقه نودی این بار پایان خوش همیشگی را نداشت. حتی وقتی فیلم شروع میشد کسی نمیدانست جای «تختی» چه چیز نمایش میدهند. فقط با بالا رفتن تیتراژ بود که فهمیدیم فیلم «معکوس» پولاد کیمیایی از سانس آخر به سانس اول منتقل شده و درواقع ترتیب نمایش فیلمها “معکوس” شده است.«معکوس» اولین فیلم پولاد کیمیایی است که پدرش تهیهکننده آن بوده و سرمایهگذار خصوصی دارد. عجیبتر اینکه پولاد که در تمام فیلمهای پدرش اصرار به بازی کردن دارد در فیلم خودش بازی نکرده. عجیبتر اینکه اگر بازی میکرد حتی اگر بد بود هم از بابک حمیدیان بازیگر جوان اول فیلمش برای نقش مناسبتر بود و بعید است بدتر بازی میکرد. «معکوس» نسبت به آخرین فیلمهای مسعود کیمیایی چفت و بست بهتری دارد اما شخصیتهایش کاریکاتوری هستند از شخصیتهای حالا آشنای کیمیاییوار. لیلا زارع به عنوان بدترین بازیگر فیلم، کاریکاتوری است از هدیه تهرانیِ «سلطان» و اکبر زنجانپور خیلی شبیه است به نقشی که خود او سی سال پیش در «گزارش یک قتل» بازی کرد و حتی در یک سکانس عینا ورود زنجانپور به دفتر کارخانه تکرار میشود. شهرام حقیقتدوست وقتی جوان بود نقش اول درخوری برایش نوشته نشد و حالا در این سن برای وردست قهرمان اصلی فیلم مناسب نیست و زوج او و حمیدیان هم کاریکاتور زوج فروتن و پولاد کیمیایی در متروپل هستند و مجموع این تیم ماشینسوار ما را به یاد مربع آرمان-گوگوش-شهرام شبپره-ابی در آثار محمد دلجو میاندازند. فیلمی درباره مسابقات ماشینسواری که هیچکدام از سه مسابقه ماشینسواری ارزش دراماتیکی در فیلم ندارند.دومین فیلم روز اول جشنواره تازهترین ساخته رسول صدرعاملی است که یک سال بعد از ساخته شدن بالاخره تکمیل شد و به جای اکران تصمیم گرفتند به جشنواره ارائهاش کنند. «سال دوم دانشکده من» برگشتی است به فضای تینایجری که بزرگترین موفقیتهای صدرعاملی را در «من ترانه پانزده سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» ساخته بود. سها نیاستی و فرشته ارسطویی دو بازیگر بیست ساله و جدید فیلم هستند که به روش صدرعاملی قرار است پگاه آهنگرانی و ترانه علیدوستی و سوفی کیانی آینده باشند. آنها از بین نهصدنفر داوطلب بازی گری که تست داده بودند انتخاب شدهاند. فرشته ارسطویی تنها در سکانسهای ابتدایی فیلم حضور دارد (در باقی فیلم روی تخت بیمارستان خوابیده) و در همین سکانسها حضور و بازی بهتری از نقش اصلی فیلم دارد و پدرام شریفی هم نقش پسرهای جوان و پولدار و البته بیوفای آثار صدرعاملی را بازی میکند.
صدرعاملی در نشست مطبوعاتی فیلم اشاره کرد نه سال از فیلمسازی دور بوده است. ما هم فراموش کرده بودیم واقعا نزدیک به یک دهه از غیاب او پشت صندلی کارگردانی گذشته است. گفت باز هم خواسته از رفاقت و انسانیت در این دنیای پست حرف بزند و شخصیتهای فیلمش در معرض خیانت قرار گرفتند اما در نهایت دوباره به انسانیت برمیگردند. تفسیر صدرعاملی درست است. به این معنی فیلمش محافظهکار هم هست.
«تختی» اما در ترافیک گیر کرده بود. چون به فاصله شش ساعت به سانس آخر روز رسید. «تختی» با صحنه مرگ/خودکشی تختی شروع میشود اما در ادامه به زندگی او میپردازد. فیلم از دید یک گزارشگر کشتی به عنوان راوی روایت میشود اما این راوی زیاد حرف میزند و گاه به گاه هم از خط بیرون زده و زاویه دید او نقض میشود. گفتار متن میگوید مرگ تختی مهم نیست و مهم زندگی اوست اما صریحاً مرگ او را به صورت خودکشی نشان میدهد. فیلم فراز و فرود کمی دارد و مهربانی و نیکوکاری غلامرضا تختی بارها و بارها نمایش داده میشود.
اتفاق ویژه کنفرانس خبری فیلم اما حضور امیر جدیدی بود. جدیدی که قرار بود نقش تختی را بازی کند به دلایل ظاهرا نامعلوم و در واقع ناشی از اختلافات از پروژه کنار رفت و به جای جدیدی لاغراندام و قدبلند، یک نابازیگر واقعا کشتیگیر که کمی هم از تختی واقعی سنگینوزنتر است در نقش تختی قرار گرفت. اما جدیدی در یک اقدام به قول سعید ملکان تهیهکننده فیلم “تختیوار” به کنفرانس مطبوعاتی فیلم آمد. ملکان درباره این تعویض بازیگر گفت: “نقش گریم سنگینی داشت و به پیشنهاد خود امیر جدیدی بازیگر را عوض کردیم، اما رفتار جدیدی الگو گرفته از تختی بود.”سوالات گزندهای هم درباره سرمایه لازم برای تهیه فیلم و نقش سازمان اوج و سازمان فارابی شد که با جوابهای تندی هم همراه شد. ملکان را با عبارت تهیهکننده رانتی خطاب کردند و او در پاسخ گفت “آدم که از دروغ و تهمت ناراحت نمی شود. من نمی دانم چه رانتی وجود دارد.” و مجری طرح درباره هزینههای پروژه چنین توضیحی داد: “این فیلم با مشارکت فارابی و آقای ملکان تهیه شده فیلمی که بالای هشت میلیارد هزینه داشته و بالای ۶۰ درصد آن را آقای ملکان پرداخته است، چه رانتی می تواند داشته باشد.” و حمیدرضا آذرنگ بازیگردان کار هم از ملکان دفاع کرد و گفت باید از او تشکر هم بکنید: “یک تشکر ساده آنقدر دشوار نیست. احساس میکنم پیش از این در کشورهای هالیودی قدم زدید که به راحتی چنین اثری را کنار میگذارید و درباره این فیلم این گونه صحبت میکنید.”
«تختی» در کنار «متری شش و نیم» و «رد خون» یکی از سه پروژه پرخرج امسال بوده و بازخوردش از منتقدان چندان هم مثبت نیست.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.