گزارش روز هفتم جشنواره سی و هفتم
یک فیلم سیاسی با مایه گروگانگیری در پایگاه بسیج، فیلمی درباره ماجرای ۲۳ کودک اسیر در عراق و سرانجام فیلمی کمدی درباره رقابت بین دو دوست، سه فیلمی بودند که در هفتمین روز جشنواره فجر در سالن سینمای رسانهها واقع در پردیس ملت به نمایش درآمد. و البته پیش از این سه فیلم، مستندی با عنوان «نتهای مسی یک رویا» ساخته رضا فرهمند پخش شد که درباره کودکان سوری است.
فیلم قبلی رضا فرهمند در طول سال توجه زیادی به خود جلب کرد که در درجه اول به خاطر موضوع آن بود. فیلمی که یک خبرنگار عراقی را دنبال میکرد که اردوگاه با خانوادهها و زنان افراد پیوسته به داعش روبرو میشد. یک موضوع بکر. «نتهای مسی یک رویا» در اردوگاه یرموک دمشق ساخته شده که سالهاست محل زندگی فلسطینیهاست و در طول جنگ داخلی سوریه از نقاط پرتنش کشور بود و درباره آرزوهای کودکان این محل است. رضا فرهمند کارگردان این مستند از فروش آن به پخشکنندههای خارجی خبر داد و ابراز امیدواری کرد فیلم به جشنواره کن راه پیدا کند. بعید هم نیست.«دیدن این فیلم جرم است» یکی از عجیبترین اسمها را بین فیلمهای شرکتکننده در فجر داشت. عجیب و کنجکاویبرانگیز. انگار که میخواست با خودنمایی به بینندگان بگوید حتما من را ببینید. فیلم درباره تعدی مردی بانفوذ به همسر فرمانده جوان یک پایگاه بسیج است. در این فیلم از زمین به آسمان میبارد نه از آسمان به زمین. مشخص میشود مرد بانفوذ شهروند انگلستان است و از آقازاده یک آیتالله تا سپاهیها و نیروهای امنیتی و مدیران برجسته کشور حامی او هستند و اصرار دارند امیر (با بازی مهدی زمینپرداز که از بازیگران گروه مهدویان بود) هرچه زودتر و بدون اینکه سروصدای قدرتهای خارجی دربیاید به گروگان گرفتن او خاتمه دهد. همه علیه بچههای حزباللهی هستند و آنها با مظلومیت حاضر میشوند به خاطر کشور حتی از حق خود بگذرند..
«دیدن این فیلم جرم است» از حیث خودمظلومپنداری یک پدیده است و شباهت پلات آن با «آژانس شیشهای» هم که کاملا مشخص است. شباهتی که اکثر سوالات نشست خبری را به خود اختصاص داد و زهتابچیان کارگردان فیلم این شباهت را رد نکرد و با تعریف کردن از « آژانس شیشهای» خود را همزاد ابراهیم حاتمیکیا لقب داد.
عمده زمان نشست خبری به گله و شکایت از ارگانهای متعدد که امکاناتی به فیلم ندادهاند و مسئولان وزارت ارشاد که در راه ساخت این فیلم سنگاندازی کردهاند و مجوزهای لازم را تا مدتها ندادند گذشت. این که همه و همه خود را در موضع اپوزیسیون میبینند هم جالب است.
«۲۳ نفر» را اما سازمان اوج ساخته است که از حیث امکانات و پول چیزی کم ندارد. فیلم براساس قصه حالا دیگر مشهور ۲۳ کودک اسیر ساخته شده که آنها را به دیدار صدام حسین میبرند و مدتها موضوع تبلیغات پرحجم بعثیهای عراق بودند که ایران بچهها را با فریب به جبههها میفرستد. ۲۳ نفر پارسال که به برنامه ماه عسل احسان علیخانی آمدند حسابی مشهور شدند و دو کتابی که درباره آنها نوشته شده هم پرفروش شد. فیلم را مهدی جعفری ساخته که پیش از این به عنوان فیلمبردار در سینمای ایران شهرت داشت و البته سیزده سال پیش هم مستندی درباره این بیست و سه نفر ساخته است و به موضوع تسلط کافی داشته.حاشیه اصلی اما آخرشب برای این فیلم رقم خورد وقتی که مسعود فراستی حسابی از فیلم تعریف کرد و گفت این بهترین فیلم جنگی است که تا به حال در سینمای ایران ساخته شده و هرکسی که عقل سالمی داشته باشد و مریض نباشد از این فیلم لذت میبرد. فراستی از دنده راست بلند شده بود! البته بعد از پایان فیلم هم وقتی در راهروهای پردیس ملت و در محیط سربسته سیگارش را روشن کرد و پکی به آن زد میشد حدس زد که حتما حال خوشی دارد و از فیلم لذت برده!
نشست خبری فیلم با حضور ۲۳ بازیگر نوجوان و تعدادی از ۲۳ نفر اصلی یکی از جذابترین نشستها بود. در نشست گفته شد که فیلم به خاطر تغییراتی که در شهر بغداد انجام شده و جو امنیتی آن در آبادان و اهواز ساخته شده و همچنین درباره بازسازی سکانس دیدار بچهها با صدام و تلفیق این بازسازی با فیلم اصلی به شکلی که تشخیص آن در فیلم به سختی ممکن است توضیحاتی داده شد. یکی از بخشهای جذاب نشست هم صحبت احمد یوسفزاده یکی از بچههای اسیر آن روزها و مرد میانسال امروز بود که گفت: “دقیقا سی و شش سال پیش همینطور جلوی دوربینها بودیم و چقدر زجر میکشیدیم اما میتوانم بگویم با دیدن فیلم ما شوکه شدیم نمیدانستیم که گریه کنیم یا بخندیم چون به واقعیت بسیار نزدیک بود از همین رو از عوامل و بیست و سه نفر تشکر میکنم.”«پالتو شتری» از عجیبترین فیلمهای امسال بود. به نظر میرسید که هیات انتخاب تشخیص داده بود در میان فیلمهای جشنواره یکی هم کمدی باشد و این کمدی کاریکاتوری و بامزه درباره دو دوست را انتخاب کرده بود که در همه چیز با هم متفاوتند. یکی کوهیار (با بازی بانیپال شومون بازیگر محبوب فیلمهای امسال جشنواره) که سبیل نیچهای میگذارد ادا و اطوار نمایشی دارد و بیش از آنکه بداند حرف میزند و ضدزن است و کتاب مینویسد و جایزه گرفته و دائم درحال تحقیر دیگران است و دیگری فرید (با بازی سام درخشانی) که حرف کم میزند دانشگاه نرفته اما بیشتر از کوهیار میداند و کتاب میخواند. نکته اما این است که کوهیار تا مغز استخوان به فرید حسادت میکند و حالا فرید میخواهد در ازای یک پول سنگین او را عاشق دخترخاله خود کند. داستان جالبی است و از موضوعات معمول در سینمای ایران دور.
مهدی علی میرزایی کارگردان فیلم در نشست خبری (که بسیار هم کوتاه برگزار شد و انگار همه خسته بودند و میخواستند زودتر بروند خانه!) «پالتو شتری» را یک کمدی برای تحصیلکردهها خواند در حالی که دفاتر پخش به او گفتهاند ما کمدی آدمهای احمق را دوست داریم. و اضافه کرد این فیلم را از بسط دادن یکی از داستانهای کوتاهش که پیشتر در مجلات چاپ شده بود ساخته است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.