در جدال با فراموشی : نگاهی به کارنامه بازیگری بهرام رادان در آستانه چهل سالگی اش- قسمت دوم
به کارنامه بازیگری بهرام رادان که نگاه میکنید، خیلی بیشتر از فیلمهای خوب و نقشهای ماندگار، به نقشآفرینیهای فراموششده و فیلمهای ضعیف برمیخورید. چند فیلم اول رادان، مستقیماً از تلاش او برای تبدیلشدن به یک چهره گیشهای میآید و چنگی به دل نمیزند. «آبی» و «ساقی» درست در ادامه مسیر رادان بعد از موفقیت چشمگیرش در جلب نظر مخاطبان با «شور عشق» قرار دارند .
رادان در ادامه مسیر کاریش، آگاهانه سعی میکند این شمایل را بشکند، بعضی وقتها موفق میشود، بعضی وقتها هم در دام اغراق و وسواس میافتد و موفق نمیشود. حقیقت این است که انتخابهای پر ریسک رادان، در کنار زمانی که بهدوراز سینما گذراند، موقعیت او را در سینمای ایران بسیار متزلزل کرد.
در جدال با فراموشی : نگاهی به کارنامه بازیگری بهرام رادان در آستانه چهل سالگی اش- قسمت اول
در چند سال اخیر، شمایل سوپراستارها بهکلی عوض شد و بازیگرانی چون امیر جدیدی و جواد عزتی و نوید محمد زاده، جای چهرههای خوشسیما و بازیگران کارکشته را گرفتند و حالا بدون آنکه شبیه سوپراستارهای سینمایی باشند، از هر سوپراستار دیگری در گیشه و ارتباط با منتقدان موفقتر هستند. در این وضعیت بازیگرانی مثل، محمدرضا فروتن، محمدرضا گلزار و بهرام رادان، نسلی محسوب میشوند که باید برای بقایشان در سینما زحمت بکشند و با نقشهایی که برای آنها نوشتهنشده، بار دیگر خود را اثبات کنند.
در یادداشت قبلی، برخی از بهترین نقشآفرینیهای بهرام رادان در مسیر کاریاش را مرور کردیم، حالا نوبت نقشآفرینیها و فیلمهایی است که نه موقعیت خوبی برای درخشش در اختیار رادان گذاشتند و نه رادان توانست از آنها برای تثبیت استعداد و حضور خود بهره جوید.
۵- چهارراه استانبول- مصطفی کیایی
همکاری رادان با مصطفی کیایی در «عصر یخبندان» و «بارکد»، نوید از یک همکاری درخشان دیگر میداد. زوج کیایی و رادان که در «بارکد» خوب درخشیده بودند، موضوع فیلم که دستمایهاش آتشسوزی ساختمان پلاسکو بود و حضور مصطفی کیایی روی صندلی کارگردانی، دقیقاً چیزی بود که باعث میشد «چهارراه استانبول» به یکی از مورد انتظارترین و هیجانانگیزترین فیلمهای جشنواره سی و ششم تبدیل شود. اما این بار این همکاری مطابق پیشبینیها پیش نرفت و به یک شکست انجامید. درام کیایی در «چهارراه استانبول» کشش خاصی نداشت، رادان در یک نقش معمولی ظاهر شد و فرصتی برای درخشیدن نداشت و مهمتر از همه، او و کل فیلم به تکرار افتادند و بهکلی جذابیت خود را ازدستدادند. در واقع، نوعی شلختگی و بیدقتی در پرداخت فیلم مشاهده میشد که بهشدت به بازی رادان هم رسوخ کرده بود و درنتیجه «چهارراه استانبول»، هیچ دستاورد مهمی برای رادان نداشت.
۴-عطش- محمد حسین فرحبخش
رادان در ابتدای مسیر کاریاش و درست زمانی که سعی داشت از قامت یک ستاره صرفاً گیشهای خارج شود، چند انتخاب متفاوت انجام داد که بیشترشان به بار ننشستند. رادان در «عطش»، سعی کرده بود کاراکتر متفاوتی نسبت به آنچه از او دیده بودیم ارائه دهد، اما انگار محاسبات رادان اشتباه از آب درآمده بود. گروه بازیگران حرفهای این فیلم، پیمان معادی در مقام نویسنده که قبلاً در «آواز قو» با رادان همکاری موفقی داشت و اقتباس فیلم از خداحافظ رفیق، باعث میشد که فکر کنیم «عطش» فیلم موفقی خواهد بود. درنهایت، «عطش» یک فیلم آشفته با کاراکترهای سردرگمی بود که بیننده را کلافه و دلزده میکرد و بازی رادان در یک نقش فرعی هم اصلاً به چشم نیامد تا در آن زمان خیلیها را به این نتیجه برساند که او هنوز برای قدم گذاشتن در وادی سینمای جدیتر به پختگی لازم نرسیده است. بازی در «رز زرد»، «ازدواج صورتی» و «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» هم کمکی به احیای چهره رادان نکرد
۳- چهارانگشتی- سعید سهیلی
بعد از تجربه موفق در «شمعی در باد»، به نظر میرسید که رادان مصمم است حضورش را بهعنوان یک بازیگر حرفهای و جدی تثبیت کند و در این راه چه چیزی بهتر از بازی در نقش دو کاراکتر متفاوت در یک فیلم. بار دیگر، همه شواهد بهگونهای چیده شده بود که به نظر میرسید «چهارانگشتی» میتواند یک موفقیت مهم باشد و رادان با ایفای دو کاراکتر و به چالش کشیدن خود، تواناییهایش را اثبات خواهد کرد. اما بار دیگر، یک فیلم بد، یک پرداخت ضعیف و ساختار هرجومرج گونه فیلم، منجر به یکی از بدترین انتخابهای کارنامه کاری رادان شد. رادان، در فیلمی که میتوانست با همه ضعفهای ساختاریاش یکتنه نجاتش دهد، هیچ لحظه درخشانی ندارد و دوروی متفاوت یک کاراکتر را بیهیچ ظرافتی اجرا کرد و هرچه بیشتر از مسیر اصلیاش دور شد. در این دوره، باوجوداینکه رادان در آثاری از رخشان بنی اعتماد و مسعود کیمیایی هم حاضر میشود، اما همچنان «شمعی در باد» برگه برنده کارنامه کاریاش است.
۴- تهران ۱۵۰۰-بهرام عظیمی
«تهران،۱۵۰۰» یک بلندپروازی دوستداشتنی همراه داشت. یک انیمیشن ایرانی که بتواند پا بهپای یک اثر خارجی رقابت کند، قصهای جذاب داشته باشد و کاراکترهای محبوبی به بیننده معرفی کند و با تصاویر گرافیکی قابلقبول با بیننده ارتباط برقرار کند، رؤیای دور از دسترسی بود که با «تهران،۱۵۰۰» هم محقق نشد. «تهران،۱۵۰۰» قصه جذابی نداشت و گره دراماتیک درستوحسابی به بیننده عرضه نمیکرد، اما بیشترین ضرر را از بازیگرانی دید که صداپیشگی کاراکترها را بر عهده داشتند. بهجز مهران مدیری، بقیه بازیگران، فقط بهجای کاراکترها حرف میزدند و هیچ شخصیتپردازی و احساسی وارد بازیشان نمیکردند و درنتیجه فیلم ازآنچه مقتضیات قصه به وجود آورده بود هم ملالآورتر به نظر میرسید. بااینحال، رادان با «تهران،۱۵۰۰» ثابت کرد مرد اولینها است و شیفته تجربههای جدید و ریسکهای خطرناک است.
۵- یکی از ما دو نفر، آتشبس۲- تهمینه میلانی
هردو همکاری بهران رادان با تهمینه میلانی به یک اندازه بد است و بازی رادان در هر دو فیلم به یک اندازه ناامیدکننده. میلانی در «یکی از ما دو نفر»، به روال همیشه و برخلاف ادعای خودش، به دام جنسیت زدگی میافتد و کاراکتر مردش که رادان نقش او را بازی میکند، یکبعدی و سطحی است و انگار درست از وسط کتابهای عاشقانه زرد سر برآورده است. رادان هم نخوت و سنگینی با خود همراه دارد که بهجای آنکه به قامت نقشش بنشیند، فقط و فقط مخاطب را پس میزند و رابطه عاشقانه فیلم را مضحک و باسمهای جلوه میدهد. «آتشبس ۲» که به دنبال موفقیت «آتشبس» ساخته شد هم مشکلات مشابهی دارد با این تفاوت که رادان این بار در دامی میافتد که در «بارکد» و «بیپولی»، هوشمندانه از آن میجهد؛ لودگی. بازی رادان در یک نقش کمدی بیش از هر چیزی یک لودگی تمامعیار است و مسخرگی و پوچی فیلم هم مزید بر علت میشود تا این میزان ناپختگی در ارائه کاراکتر توسط رادان بیشازپیش خودنمایی کند، البته بازی بد میترا حجار که بهاندازه رادان غلو شده و لوس است هم کمکی به رادان نمیکند.
این روزها، رادان بار دیگر پرکار شده است، برای اولین بار با «رقص روی شیشه»، بازی در یک مجموعه چندقسمتی را تجربه میکند، «آشفتگی» اولین همکاریاش با فریدون جیرانی، «سونامی»، یک درام ورزشی که اولین فیلم میلاد صدر عاملی است و «ایده اصلی» که دومین همکاریاش با آزیتا موگویی است را در صف اکران دارد و در هر سه فیلم کاراکتر متفاوتی ارائه میدهد. باید دید، در این میان، نقشی وجود دارد که بتواند رادان را بهروزهای اوجش بازگرداند یا خیر.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.