بررسی فیلم «به آهستگی»: تو ای پری کجایی
خطر لو رفتن داستان
مازیار میری که اکنون فیلمساز شناختهشده و معتبری است، با «به آهستگی»، وارد جریان اصلی سینما شد و با کسب پنج نامزدی و دو سیمرغ بلورین در بیست و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر، توانست خود را در میان نسل جدید فیلمسازان ایرانی مطرح کند. «قطعه ناتمام»، فیلم اول میری هم بسیار موردتوجه قرار گرفت، اما روایت این فیلم ، کمتر به جریان اصلی نزدیک بود و موفقیتهای بینالمللی این فیلم از موفقیت داخلی آن بیشتر بود و درنتیجه، «به آهستگی» دومین فیلم این فیلمساز، جای پای او را در سینمای ایران مستحکم کرد.
«به آهستگی»، روایت کارگر جوشکاری به نام محمود (محمدرضا فروتن)، است که در خط راهآهن جنوب کار میکند و بعد از تلفنی ناشناس متوجه میشود همسرش که مشکل عصبی دارد از خانه رفته است. محمود به شهرش بازمیگردد و تلاش میکند همسرش، پری، را پیدا کند.
غیبت پری و زمزمههای اهل محل، شایعات و حرفوحدیثها، همه حکایت از خیانت پری دارد. محمود اما جنازهای را پیدا میکند که بااینکه صورتش از بین رفته است اما همه مشخصاتش به پری میخورد. پس برای او مراسم عزاداری برگزار میکند و سوگواری میکند تا اینکه یکی از کاسبهای محل خبر میآورد، پری را در مشهد دیده است. بار دیگر خشم و تردید وجود محمود را در برمیگیرد و او را وادار به روبرو شدن با حقیقتی میکند که تاکنون از آن فرار میکرده است، اما هیچوقت، هیچچیز، آنطور که فکر میکنیم نیست.
به همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «سربهمهر»: در آستانه فصلی گرم
«به آهستگی»، در عین سادگی در روایت، نکات برجسته بسیاری دارد. پرویز شهبازی، فیلمنامه این اثر را به رشته تحریر درآورده است، که گرچه «به آهستگی»، شباهت زیادی به جهان داستانی شهبازی ندارد، اما، کاراکترهای فیلم مشخصاً توسط او آفریدهشدهاند؛ کاراکترهایی که با عدم قطعیت در سرنوشت و زندگیشان مشخص میشوند و از درخشانترین نکات فیلم میری هستند.
در ابتدای فیلم و تا نزدیکیهای اواخر آن، ما با کاراکتر محمود، بهعنوان کاراکتر اصلی روبرو هستیم. بازگشت او از جنوب و جستجوی مستأصلش برای یافتن پری، بیننده را در سفر ساکتی همراه میکند که شمایل پری را برای او مشخص میکند. در تمام جستجوهای محمود، خبری از فلاشبک به گذشته یا خاطراتی که نشان دهد، زندگی پری و محمود چگونه بوده است، نیست. ما از خلال سکوتهای محمود، از تلاش خستگیناپذیرش برای یافتن پری و از لجاجت او در باور کردن حقیقتی که انگار همه از آن خبردارند، میفهمیم که او عاشق پری است و درنتیجه، بدون آنکه پری را دیده باشیم یا از زندگی خصوصی او و محمود چیزی بدانیم، پری برایمان شمایل یک قربانی را پیدا میکند. با همه اینها، بیننده هم با فضاسازی خوب میری که با یک نمای برفی و سرد فیلمش را شروع میکند و محمود را در یکشب بارانی به خانهاش میرساند، در سردی و تلخی شایعاتی که پشت سر پری هست شریک میشود و کاراکترهای فریبنده فیلم او را هم تحت تأثیر قرار میدهند.
اما بیننده، که در تمام طول فیلم، با محمود پیش میرود و حوادث را با او و همزمان با او تجربه میکند، مانند او در یک برزخ اسیر است. ازیکطرف نمیتواند زمزمه فرار پری با مردی غریبه را باور کند و از طرف دیگر نمیداند در مقابل همه حرفهایی که آدمهای محل میزنند باید چه دلیلی بیاورد. حتی جنازهای که محمود بهجای پری دفن میکند هم خیال بیننده را راحت نمیکند، همانطور که محمود باوجود دفن کردن همسرش، هنوز نمیتواند قطعات پازلی را که جلوی رویش چیده شده را درست کنار هم قرار بدهد و به یک تصویر قطعی از گمشدن و کشته شدن همسرش برسد.
شهبازی با فیلمنامهاش، شخصیت محمود را بدون آنکه او را واکاوی کند، با کنشهایش میپروراند و قابلباور میکند و میری با بازی که از محمدرضا فروتن میگیرد و با طراحی ملموس این کاراکتر پیش چشم بیننده، او را با محمود عجین میکند و از بیننده هم ذات پنداری میگیرد تا برای بیننده سرنوشت محمود و جستجویش برای یافتن پری مهم باشد.
میری، بهجز اتکا به کاراکتر اصلیاش و شخصیتپردازی خوب شهبازی، در چیدن کادرش هم دقت نظر به خرج میدهد. کادرهای «به آهستگی»، با جزئیات فراوان چیده شدهاند و بیننده در عین اینکه در پیشزمینه کنش اصلی کاراکترها را میبیند، با زندگی شهری و سادهای که در پسزمینه کادر جریان دارد هم همراه میشود. وقتی محمود با رئیسش برای مرخصی چانه میزند و سایر کارگران بیتوجه به این دو مشغول کار هستند، وقتی به خانه پدر و مادرش میرود و در حیاط با مادرش صحبت میکند، پدرش در پشت این دو مشغول خواندن نماز است، کنشی که هر بار که دوربین میری به خانه مادری محمود میرود تکرار میشود تا جایی که میفهمیم، پدر محمود نمازهای قضای دیگران را میخواند و پول دریافت میکند. با این ابتکار، بیننده کاملاً وارد دنیای محمود میشود و به جزئی از جستجوهای او تبدیل میشود.
در سکانسی نزدیک اواخر فیلم، وقتی پری و محمود باهم روبرو میشوند، محمود از همسرش میخواهد حقیقت را بگوید، دوربین روی صورت او متمرکز میشود و ما نمایی از واکنش پری نمیبینیم، زیرا در این لحظه واکنش پری مهم نیست، احساسات، عواطف و تصویر ذهنی محمود است که میتواند حقیقت را رقم بزند یا آن را تغییر دهد.
در این سکانس، دوربین بهصورت محمود نزدیکتر میشود و بیننده احساس میکند در احساسات محمود غرق میشود، احساسی که بیش از آنکه خشم باشد، سردرگمی است و شبیه التماسی است از طرف محمود برای آنکه پری همهچیز را انکار کند.
این موشکافی و جزئینگری به همینجا ختم نمیشود و بهجز پرداخت فیلم به روایت هم تسری پیدا میکند و همین روایت ساده و موجز و درعینحال پر از جریان زندگی است که درنهایت برگ برنده «به آهستگی» است.
در میان همه حرفهایی که پشت پری است، خانواده محمود و حتی خانواده خود پری و همه همسایهها که باور دارند پری با مردی فرار کرده است، بیننده ناتوان از قضاوت درنهایت با حقیقت روبرو میشود. پدر و مادر محمود، به گناه کردن دیگران و جبران کردنش با پول عادت دارند، همانطور که وقتی مردی برای خواندن نمازهایش به در خانهشان میآید و مادر محمود بعد از چانه زدن قبول میکند و پول را دریافت میکند، همسایهای که مشخص میشود تماس ناشناس از طرف او بوده و دائماً در مدح محمود سخن میگوید اما شک و شبهه را تا مغز استخوان محمود تزریق میکند و قصابی که پری را در مشهد دیده است و اذعان دارد همسرش با پری صحبت کرده است، و مهمتر از همه اینها، محمود که در شهری دور به کار مشغول است، ورای همه اینها، تنهایی پری نمود پیدا میکند.
اواخر فیلم، بعدازآنکه ماجرا را از دید همه دیدهایم، پری وارد قصه میشود و روایت خود از روزهای نبودنش را تعریف میکند و تازه با قربانی که از ابتدا منتظر دیدنش بودیم روبرو میشویم. پری، محمود و زندگیشان، در میان قضاوتها و تنهاییهای هردو جلوی چشم مخاطب عرضه اندام میکند و برزخی که نه از حرفها و شایعات که از تنهاییها شکلگرفته است، نمود پیدا میکند. محمود میتواند حرف پری را باور نکند، میتواند وانمود کند همسرش مرده است، یا میتواند باروبندیلش را جمع کند و یکبار برای همیشه به این تنهایی پرهیاهو خاتمه دهد. انتخاب محمود که مشخص میشود، بیننده میماند و تنهایی پرهیاهوی خودش و انتخابی که در آخر میکند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.