اخبار کسب و کار

در جستجوی فریده – آنگه که بازگردی

«در جستجوی فریده» Finding Farideh مستندی به کارگردانی آزاده موسوی و کوروش عطایی است که به‌عنوان نماینده ایران در اسکار ۲۰۲۰ معرفی‌شده است. فارغ از همه حاشیه‌ها و جنجال‌هایی که این انتخاب در برداشته، «در جستجوی فریده»، مستندی قصه­گو و جذاب است و می‌تواند بعد متفاوتی از سینمای ایران را به جهانیان نشان دهد. این فیلم که یکی از پرفروش‌ترین آثار جریان هنر و تجربه بود، این روزها دوباره به اکران درآمده است.

همچنین بخوانید:
با نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۰ بیشتر آشنا شوید – مستند در جستجوی فریده

دختری که رها شد

«در جستجوی فریده» با دختری به نام فریده همراه می‌شود که سال‌ها پیش در حرم امام رضا رهاشده است و مدتی بعد توسط یک خانواده هلندی به فرزندخواندگی گرفته‌شده است. فریده شش‌ماهه همراه خانواده جدیدش از ایران خارج می‌شود و حالا بعد از چهل سال، قصد دارد به دنبال خانواده‌اش بگردد. آشنایی و دوستی فریده با دختری از ایران به او کمک می‌کند تا قصه‌اش را در روزنامه خراسان چاپ کند. در پی انتشار ماجرای فریده، خانواده‌های زیادی با او تماس می‌گیرند، اما فقط سه خانواده‌اند که داستانشان ازنظر زمانی با فریده جور درمی‌آید. فریده، با همه ترس‌ها و پیش‌داوری‌هایی که راجع به ایران دارد و با چند کلمه فارسی که بلد است عازم ایران می‌شود تا بالاخره معمای زندگی‌اش را حل کند.

ترسیم شخصیت فریده

«در جستجوی فریده» مستندی داستانی است که به شیواترین شکل ممکن قصه‌گویی می‌کند. از همان آغاز فیلم، بیننده با فریده و زندگی او آشنا می‌شود. اما کم‌کم و آهسته‌آهسته به زندگی که او در ایران جای گذاشته است قدم می‌گذارد. فریده از ابتدای فیلم به‌عنوان شخصیتی ملموس ترسیم می‌شود. دختری که با ظاهر متفاوتش در میان هلندی‌های بور و چشم آبی، غریبه بوده است. دختری که انگار همیشه اسیر یک دوگانگی بوده است. از یک‌سو، میل به ماندن و فراموش کردن ریشه‌هایش و از طرفی دیگر کششی عجیب برای بازگشت. از یک‌سو ترس از وطنی که هیچ‌گاه ندیده و از سوی دیگر هیچ‌وقت انس نگرفتن با کشوری که در آن بزرگ‌شده است. فریده همیشه میان این ترس‌ها سردرگم بوده است.
«در جستجوی فریده»، بی‌آنکه تلاش کند بیننده را با اطلاعات بمباران کند، شخصیت فریده را برایش تصویر می‌کند. از خاطراتش می‌گوید و عکس‌های دوران کودکی‌اش را نشان می‌دهد. او را تعقیب می‌کند و در آرایشگاه وقتی مکالمه تصویری برقرار می‌کند، همراهش می‌شود. فیلم، فریده را بر سر میز شام خانوادگی‌اش نشان می‌دهد درحالی‌که از جستجوهایش می‌گوید. و درست اینجاست که بیننده متوجه می‌شود با جریانی بی سانسور و بی‌پرده از احساسات عمیق انسانی مواجه است. فریده در میان خانواده‌ای که او را بزرگ کرده‌اند می‌گرید و احساس ناامنی او به بیننده منتقل می‌شود.در همین شام خانوادگی است که تضادهای فریده با محیط زندگی‌اش آشکار می‌شود.

در جستجوی فریده

فضاسازی با تأکید بر تناقض

در ادامه همراه فریده می‌شویم و به ایران می‌آییم. از همان بدو ورود، فریده با چشمان مشتاق و کنجکاوش به اطراف نگاه می‌کند. بیننده می‌تواند ایران را از زاویه دید یک غریبه آشنا ببیند. کسی که اصالتش به همین خاک برمی‌گردد اما برای اولین بار و با نگاه یک اروپایی به ایران نگاه می‌کند. در همین سکانس ورود هم هست که تضاد فریده با محیط جدید آشکار می‌شود. اولین چالش او برای خو گرفتن به این فرهنگ، حجاب است. فریده با روسری‌اش درگیر است، سعی می‌کند آن را روی موهای فرفری‌اش ثابت نگه دارد و بیشتر شبیه زنانی که دور و برش می‌بیند شود.
وقتی دوربین فریده و دوستش را در بازار تهران تعقیب می‌کند، باز با همین تناقض مواجه می‌شویم. فریده از صمیم قلب می‌خواهد به این جامعه تعلق داشته باشد، اما ظاهرش، درگیری دائم با روسری و نگاه مات و مبهوتش او را از بقیه جدا می‌کند.

قصه‌گویی بعد از مقدمه‌چینی

وقتی فریده به مشهد می‌رود، روایتگری «در جستجوی فریده» تازه آغاز می‌شود. او با بازگشت به شهری که قصه‌اش ازآنجا شروع‌شده است، با مرور اتفاقات و حوادثی که او را به اینجا رسانده است، بیننده را در قصه این چهل سال شریک می‌کند. در مشهد است که فریده با سه خانواده‌ای که قصه مشابهشان او را به ایران کشانده است آشنا می‌شود. خانواده‌هایی که هرکدام چند روزی را با فریده می‌گذرانند و او را به میان خود می‌برند.

در جستجوی فریده

هرکدام از این خانواده‌ها قصه خود را دارد. قصه فقر، اعتیاد، جدایی، قصه‌هایی که هرکدام می‌تواند قصه فریده باشد. «در جستجوی فریده» در تمام مدتی که فریده را در مشهد و آشنایی‌اش با این سه خانواده تعقیب می‌کند، از ورود به قصه امتناع می‌کند. شخصیت‌های اصلی، روایت و کنش‌ها،همه حاصل برخورد فریده با افرادی است که می‌توانند خانواده‌اش باشند.
تلاش هر خانواده برای یافتن شباهت‌هایی ظاهری، داستان غم‌انگیز جدایی‌شان و آغوش بازی که برای پذیرفتن فریده دارند، همه و همه از خود ماجرای فریده سرچشمه می‌گیرد و فیلم فقط با نمایش بی‌پرده این کنش‌ها، بیننده را به عمق زندگی فریده و این آدم‌های پردرد می‌برد. اما قضاوت نمی‌کند و مهم‌تر از همه این کنش‌ها و احساساتی که بیننده را در خود فرو می‌بلعد را کارگردانی نمی‌کند.
«در جستجوی فریده» تمام المان‌های یک مستند قصه‌گو را رعایت می‌کند و بیننده‌ای که مخاطب این فیلم است، احساس نمی‌کند که به بازی گرفته‌شده است، بلکه تمام و کمال خود را در کنار فریده و این سفر پرماجرا می‌بیند. «در جستجوی فریده» احساسات عریان و تلخ‌ترین لحظات زندگی این سه خانواده و فریده را به نمایش میگذارد، اما همیشه فاصله خود را با موضوع رعایت می‌کند.

روایتی به‌دوراز احساسات گرایی

در جستجوی فریده

باوجوداینکه قصه این سه خانواده به فریده گره‌خورده است، اما فیلم بیش از آنکه لازم باشد، وارد زندگی آن‌ها نمی‌شود و همه‌چیزی که بیننده از پس‌زمینه این خانواده‌ها می‌داند چیزهایی است که آن‌ها را به فریده مرتبط می‌کند. ازآنجایی‌که موضوع اصلی فیلم، به‌شدت احساسی است، این رویکرد از برانگیختن احساسات بیشتر جلوگیری می‌کند و بیننده را بافاصله‌ای به تماشای حوادث وامی‌دارد که ارتباطش بازندگی واقعی و منطقش قطع نشود.
از سوی دیگر، قرار گرفتن فریده در کنار افرادی که ممکن است خانواده‌اش باشند، بار دیگر تناقضات فرهنگی و رفتاری او بافرهنگ میزبانش را آشکار می‌کند. از یک‌سو، او مانند یک خویشاوند قدیمی در میان این خانواده‌ها می‌نشیند و بدون هیچ تلاشی پذیرفته می‌شود. از سوی دیگر، او از یک زندگی مرفه به میان آدم‌هایی روستایی، با مشکلات اقتصادی آمده است. تفاوتی که در ظاهر او و دیگران هم آشکار است. وقتی با زنی حرف میزند که ممکن است خواهرش باشد، از هم‌سن بودنشان میگویند. حال‌آنکه یکی نوه دارد و دیگری حتی ازدواج هم نکرده است.
این تناقضات وقتی خودش را بیشتر نشان می‌دهد که بحث دین و اعتقاد به میان کشیده می‌شود. یکی از این خانواده‌ها از فریده در مورد دینش می‌پرسد و وقتی او پاسخ می‌دهد دینی ندارد، سعی می‌کند با برهان، خودش و فریده را متقاعد کند که هر دو اعتقادات دینی مشابهی دارند. درست همان‌گونه که از ابتدا همه افراد این خانواده‌ها سعی می‌کردند شباهتی میان خود و فریده بیابند.

یک جستجوی بی پایان

Finding Farideh

در پایان، سفر فریده با ناکامی تمام می‌شود. نه او خانواده‌اش را پیدا می‌کند و نه هیچ‌کدام از آن سه خانواده گمشده‌شان را. اینجاست که کارگردانی اصلی «در جستجوی فریده» خودش را نشان می‌دهد. بیننده صرفاً با دوربینی که فریده را تعقیب کند طرف نبوده است. جدایی پایانی فریده از این سه خانواده، بیننده را با پرسشی تنها میگذارد که فیلم از ابتدا در لایه‌های زیرین روایتش و در پشت بی‌طرفی‌اش سعی در پرورش آن داشته است. فاصله‌ای که مستند به بیننده تحمیل کرده است، اینجا کارکرد دراماتیک خود را نشان می‌دهد.
چند بچه مانند فریده در گوشه و کنار جهان به دنبال خانواده خود می‌گردند؟ در دنیایی که پر از جنگ، فقر و نابرابری است، در دنیایی که ارزش‌های اخلاقی‌اش هرروز سست‌تر می‌شود، چند بچه از دامان خانواده و خانه‌شان محروم می‌شوند؟ درحالی‌که فریده در هلند زندگی نسبتاً آرامی دارد، چه بلایی بر سر سه کودکی آمده است که این سه خانواده در حرم امام رضا رها کرده‌اند؟
با پایان این مستند است که تک‌تک پلان‌ها و سکانس‌هایی که دیده‌ایم معنا می‌یابند. سکانسی که فریده بعد از بازگشت به ایران به پرورشگاه می‌رود و با کودکانی که شاید آن‌ها هم در آینده مانند او به دنبال هویتشان بگردند بازی می‌کند. این سکانس با هیاهوی بچه‌ها و سفر فریده در روایت گم می‌شود، اما در پایان خودش را نشان می‌دهد و بیننده را یک‌راست به سمت خود جذب می‌کند.
فریده به هلند بازمی‌گردد، گرچه خانواده‌اش را پیدا نکرده است، اما او همان دختری نیست که چند روز قبل به ایران آمده بود. اوبار تنهایی و جستجوی سه خانواده را بر دوش دارد. او بازمی‌گردد تازندگی‌اش را ادامه دهد، اما فریده‌های دیگری هستند که هنوز سفرشان را شروع نکرده‌اند، خانواده‌هایی هستند که هنوز در جستجو هستند. یک جستجوی تمام‌نشدنی.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته در جستجوی فریده – آنگه که بازگردی اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا