فیلم هایی که در پاییز ۹۸ باید منتظرشان باشیم
چیزی به آغاز پاییز نمانده است و با تغییر فصل نه تنها فیلمهای روی پرده هم عوض میشوند که حال و هوای اکران هم از مود تابستانی و سرخوشانه خود درمیآید و باید انتظار اکران فیلمهای جدی و پاییزیتری را داشت.
فیلمهایی که قرار است در پاییز اکران شوند، اکثرا آثاری هستند که در جشنواره سال پیش به نمایش درآمده بودند و حالا نوبت به اکران عمومیشان رسیده است. در کنار اینها اما فیلمهایی هم اکران خواهند شد که در جشنواره حاضر نبودهاند. احتمالا چند فیلم کمدی اینچنینی در اکرانهای پاییز خواهیم دید. (عموما فیلمهای کمدی در جشنواره فجر شرکت نمیکنند. چراکه برخلاف تصور ممکن است باعث لطمه خوردن به آمار فروششان شود.)
همچنین بخوانید:
نقد فیلم سرکوب – خانه سیاه است
اما کمدیهای جنجال برانگیز سال مانند «رحمان ۱۴۰۰» و «ماهمه باهم هستیم» و «ژن خوک» همین حالا هم اکران شده و نمیتوان انتظار یک فیلم طنز شاخص و خیلی پرفروش را از اکرانهای پاییزی داشت. شماری فیلم اجتماعی که به جشنواره نرسیده یا رد شده بودند هم در کنار اینها روی پرده خواهند رفت. پیشبینی میشود فیلمهای مانند «بیوزنی»، «کروکودیل» و «سیمین» از جمله آثار این چنینی باشند.
در این یادداشت نگاهی میاندازیم به کنجکاویبرانگیزترین فیلمهایی که پاییز روی پرده خواهند رفت.
ماجرای نیمروز: رد خون
«ماجرای نیمروز: رد خون» بالاخره بعد کلی حاشیه و این دست و آن دست کردن از سوم مهر ماه رنگ پرده را بهخود خواهد دید. بعد از نمایش پرهیاهوی فیلم در جشنواره و صحبتهای شیطنتآمیز برنامه هفت درباره فیلم، اکران آن بارها به تعویق افتاد. ابتدا صحبت از اکران نوروزی بود. اما عوامل به این نتیجه رسیدند که بهتر است کمی از حواشی کاسته شود و مدتی از حرف و حدیثها درباره فیلم بگذرد و به قول معروف آبها از آسیاب بیفتد، بعد «رد خون» اکران شود.
بعد از اینکه اکران عید در همان روزهای پس از جشنواره منتفی شد، صحبت از اکران در عید فطر (اوایل تابستان) به میان آمد که باز هم کنسل شد. اینسری البته عدم اکران فیلم در عید فطر تصمیمی هوشمندانه بهنظر میرسید. چراکه با حضور «متری شیش و نیم» و «شبی که ماه کامل شد» یعنی دو اثر پرفروش و قابل توجه جدی و غیرکمدی، آمار فروش فیلم احتمالا میشکست و متاثر از حضور همزمان سه فیلم جدی بر پرده به شکل همزمان، از جدول فروش باز میماند.
پس گذشت و گذشت تا آغاز پاییز، تاریخ قطعی اکران «رد خون» شد و از همان روزهای اول برگریزان، تماشاگران میتوانند به تماشای فیلم بنشینند.
«رد خون» فیلمی است که در اکشن و تولید هیجان اصلا شبیه به «ماجرای نیمروز» عمل نمیکند. یعنی مدل و فرمول کاملا یک چیز دیگر است و تماشاگر نباید به خیال اینکه قرار است یک فیلم تعقیب و گریزی و با هیجان جنایی ببیند، به تماشای «رد خون» بنشیند. به سختی میتوان «رد خون» را یک فیلم هیجانی دانست.
هرچند در دل جنگ میگذرد و درباره عملیات مرصاد است اما قرار است بیشتر از نمایش اتفاقات هیجانانگیز، روی درونیات و تناقضات ذهنی قهرمانهایش فوکوس کند و تماشاگر را به یک سفر درونی ببرد. از این نظر «رد خون» فیلمی انسانیتر از «ماجرای نیمروز» است؛ فیلمی که فرای پیروزی و یا شکست و مقابله با دشمن که دغدغه اصلی سری اول بود، به احوالات آدمها و گیر کردنشان سر دوراهیهای بزرگ عقیدتی و عاطفی میپردازد.
در اینجا با کارگردانی پختهتر از «ماجرای نیمروز» سروکار داریم که گستره دیدش حالا مبسوطتر شده و همین باعث میشود که در سینمای بعد از انقلاب، غیرمغرضانهترین فیلم درباره مجاهدان دیروز و منافقان امروز را بسازد. فیلمی که در آن منافقان نه یکسری حیوان وحشی و بیعقل (شبیه به تصویری که همیشه از آنها در رسانههای رسمی ثبت شده) که انسانهایی خاکستری و واقعی و برآمده از مناسبات سیاسی و اجتماعی پیچیده آن سالها هستند.
مصائب شیرین ۲
علیرضا داوودنژاد باز هم قرار است با یک فیلم خانوادگی و شیرین به سینماها برگردد. «مصائب شیرین۲» هرچند به شکل کامل و دقیق ادامه «مصائب شیرین» نیست اما گویا هم ارتباط داستانی با آن برقرار میکند و هم در بخشهایی از فیلم صحنههای فیلم قبلی را دوباره مورد استفاده قرار میدهد.
بخشی از فیلم در انگلستان میگذرد که این میتواند تماشای فیلم را برای تماشاگر عامه کنجکاوی برانگیز کند.
علیرضا داوودنژاد از معدود کارگردانان سینمای ایران است که هرگز درگیر ظاهر فیلم و استفاده از تکنیکهای بصری مرعوبکننده برای خریدن تماشاگر نشده است. او سبک کارگاهی خود را حفظ کرده و بیش از آنکه در بند مدل و تجهیزات دوربین باشد به داستان و شخصیتپردازی اهمیت میدهد. آنچه سینما داوونژاد را خاص و جالب میکند، همین مهارتش در شخصیت پردازی است.
او کاراکترهایی را بر پرده تصویر میکند که انگار واقعی هستند و از جایی در خیابان آنها را پیدا کرده و همانطور با داستان زندگیشان جلوی دوربین آورده است. کار با اعضای خانواده هم این واقعگرایی شخصیتها را بیشتر میکند.
انتظار میرود «مصائب شیرین» هرچند از نظر بصری فیلم محدودی باشد اما به واسطه داستان به روزش درباره اختلاف میان نسلها، ارائه جغرافیای جدید و دلنشینی شخصیتهای فیلم با اسقبال خوبی از جانب تماشاگران روبهرو شود.
درخونگاه
سیاوش اسعدی از جمله فیلمسازان جوان و بااستعداد سینمای ایران است که البته نسبت به کارگردانان هم نسل خود کمکارتر بوده و هر چندسال یکبار فیلم میسازد. فیلم اول او توانست نظر بسیاری از منتقدان را بهخود جلب کند و نوید ظهور یک کارگردان کاربلد را بدهد. «حوالی اتوبان» هم داستان اجتماعی خاصی داشت که یک سرش به زنی فاحشه گره میخورد و هم از سوی دیگر ابعاد اجتماعی فیلم نه تنها بارز بود که سویههای جدی زنآزادخواهانهاش در دل یک فضای مردانه برای آن سالهای سینمای ایران بدیع بهنظر میرسید.
فیلم دوم «جیببر خیابان جنوب» هرچند اقتباسی از فیلمی کلاسیک با همین نام بود و بسیاری به بازسازی یک فیلم کلاسیک خورده گرفتند و گفتند فیلم کپی شده و نمیارزد اما نکتهاش در بازسازی آن فیلم کهن، در مطابقت دادن و آداپتاسیون قویش با فرهنگ ایرانی در وهله اول و مناسبات روز جامعه در وهله دوم بود.
«درخونگاه» فیلم سوم و البته بهترین ساخته سیاوش اسعدی است. فیلمسازی که در دو تجربه پیشینش نشان داده بود سینما را خوب میشناسد و میتواند داستانی سینمایی تعریف کند، بالاخره فیلم خوبش را که نتیجه تجربیات پیشین و شم سینمایی قوی خودش است را ساخته.
«درخونگاه» از آثار قابل توجه جشنواره هم بود. فیلمی که هم داستانی تازه و بسیار جالب دارد که خصوصا برای دهه شصتیها باید جنبههای نوستالژیک قویای هم در خود داشته باشد، هم خوب از پس تعریف آن برمیآید و در کنار اینها خوب هم ساخته شده است. با صرف وقت، حوصله و دقت زیاد و با شکل بخشیدن به کلی جزییات روایی و بصری.
اما خبر بد اینست که گویا فیلم به دلیل فضای تیره قویاش گیر تیغ سانسور افتاده است و عوامل مجبور به حذف بخشهایی از آن شدهاند. سیاوش اسعدی در بیانیهای اعلام کرد که فیلمی که در جشنواره به نمایش درآمده، فیلم اوست و این نسخه سانسور شده را قبول ندارد. هرچند سانسور «درخونگاه» واقعا بیدلیل بهنظر میرسد و احتمالا به فیلم آسیب زده است اما بعید است از جنبههای دیدنی «درخونگاه» کاسته باشد.
این فیلمی است که به دور از ادا و اطوارهای مد شده در سینمای ایران، خصوصا در رجعت به دهه شصت در مقابل دوربین، راه خودش را میرود و داستانی منحصر بهفرد تعریف میکند که برآمده از یک ذهن خلاق است.
سمفونی نهم
یکی دیگر از فیلمهای بخش مسابقه در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر که البته با استقبال چندانی از سوی منتقدان روبهرو نشد. محمدرضا هنرمند، کارگردان «سمفونی نهم» از جمله کارگردانان قدیمی سینمای ایران است که عموما فیلمهایی با فاز روشنفکری ساخته. «مرد دیگری»، «دیدار» و «ردپایی بر شن» از جمله فیلمهای قدیمی و روشنفرکرانه او هستند. حتی در ساخت آثار کودک یا فیلمهای کمدی مانند «دزد عروسکها» یا «مومیایی ۳» و «مرد عوضی» هم سعی داشته آن مدل سینمای روشنفکری را حفظ کند.
در سالهای اخیر هنرمند به جز دو سریال برای تلویزیون، فیلم سینمایی نساخته بود و «سمفونی نهم» را بعد از بیش از پانزده سال ساخته است. این فیلم هم مایههایی روشنفکرانه دارد و داستان مرگ و از راه رسیدن ازراییل را در قالب داستان و روایتی مدرن تعریف میکند.
هرچند موضوع بهنظر روشنفکرانه و خاص میآید، اما حضور بازیگران چهره زیاد مانند حمید فرخنژاد، محمدرضا فروتن، ساره بیات و هدی زینالعابدین باعث میشود فیلم در گیشه از باقی آثار روی پرده جا نماند و به فروش مطلوبی دست پیدا کند.
تیغ و ترمه
فیلم آخر کیومرث پوراحمد، حقیقتا یک فیلم ضعیف و ناامیدکننده است که در بسیاری از لحظات خود ناخوداگاه تبدیل به یک کمدی ناخواسته میشود. هرچند داستان فیلم سعی میکند مدرن و به روز باشد و از دغدغههای جوانان امرزی حرف بزند اما بسیار کهنه و قابل پیشبینی تعریف میشود و در بسیاری از حوادث و لحظهها منطق خود را از دست میدهد.
خبر خوب اینجاست که عوامل فیلم اما از بازخوردهای منفی درس گرفتهاند و گویا در فیلم تغییراتی ایجاد کردهاند. اما حقیقت ماجرا در اینست که ضعف فیلم نمیتواند دلیلی باشد بر دیده نشدنش در اکران عمومی!
«تیغ و ترمه» به هرحال یک داستان زرد دخترانه دارد که بسیار هم در بازسازی روابط بهروز عمل میکند. همین احتمالا باعث میشود تماشاگر عام فیلم را تا انتها ببیند و حتی برایش آموزنده هم باشد و از آن لذت ببرد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته فیلم هایی که در پاییز ۹۸ باید منتظرشان باشیم اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.