اخبار کسب و کار

چشم و گوش بسته – شتر دیدی، ندیدی

«چشم و گوش بسته» فیلم کمدی با بازی امین حیایی و بهرام افشاری این روزها روی پرده سینماها رفته. فیلمی که فرزاد موتمن آن‌را ساخته و هرچند از ظاهرش برمی‌آید که ربط چندانی به باقی آثار کارنامه کارگردان نداشته باشد، اما چندان هم از او و آثارش دورافتاده نیست.
فرزاد موتمن سینما را با مستندسازی در دهه هفتاد آغاز کرد. او مستندهای زیادی اعم از صنعتی، تبلیغاتی و هنری ساخت تا اینکه در اواخر دهه هفتاد با ساخت فیلم «هفت‌پرده» به قلم سعید عقیقی پا به جهان سینمای بلند داستانی گذاشت. «هفت پرده»‌ فیلمی هنری متاثر از آثار جارموش بود که در آن سال‌ها در ایران مورد توجه ویژه هنرمندان سینماگر قرار داشت. «هفت پرده» اما در گیشه شکست خورد و با ورشکسته شدن تهیه‌کننده اکران فیلم مدت زیادی به تعویق افتاد و سرانجام بعد از ده سال رنگ پرده را دید.

همچنان بخوانید:
نقد فیلم مطرب – بیا وسط!

موتمن دومین فیلم خود را هم با سعید عقیقی ساخت. «شب‌های روشن» براساس داستان داستایوفسکی و فیلمی از ویسکونتی با نام مشابه ساخته شد تا بدل به یکی از کالت‌ترین فیلم‌های دهه هشتاد شود، هرچند فاز روشنفکرانه و هنری فیلم آنقدر غلیظ بود که حتی خود عوامل هم فکر نمی‌کردند که فیلم با استقبال مردمی روبه‌رو شود اما خب سینما هرگز قابل پیش‌بینی نبوده است.
این فیلم عاشقانه (که ساختارش در فیلمنامه و روایت بیشتر ادبی است تا سینمایی) امروز هم در میان فیلم‌بین‌ها طرفداران پرو پاقرص و مخالفانی جدی دارد.اما عموما روشنفکرها بیشتر از خوره فیلم‌ها فاز «شب‌های روشن» ‌را دارند.

فیلم سوم «باج‌خور» یکسال بعد ساخته شد. هرچند «باج‌خور» چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت اما می‌توان آن‌را یکی از آثار ویژه موتمن دانست. این نکته درباره فرزاد موتمن وجود دارد که اتفاقا در مرور دوباره، آن آثارش که کمتر مورد توجه منتقدان بوده‌اند، از گزند گذر زمان بیشتر در امان مانده‌اند و امروز به فیلم‌های مهم‌تری بدل گشته‌اند. «باج‌خور»‌اولین فیلم این‌چنینی موتمن بود.
یعنی همه دقت و علاقه موتمن به سینما (او از معدود کارگردانان سینمای ایران است که یک خوره فیلم بوده و سینما را تا حد زیادی از فیلم دیدن آموخته) مشهود است. فیلم سعی می‌کند بازسازی فارسی یک نئونوآر باشد و البته بزرگترین نقطه ضعفش در انتخاب بازیگر فم‌فتال یعنی نیکی کریمی است. البته مشکل بزرگ دیگر این بوده که سانسور اجازه پرداخت تمام و کمال به یک داستان نوآر با همه المان‌های جنسیش را نداده و همین دو مسئله در نهایت «باج‌خور» را تبدیل به فیلمی ابتر و الکن می‌کنند.
«جعبه موسیقی»، فیلمی بعدی یک تجربه پرت و پلا بود که قرار بود یک فیلم فانتزی کاپرایی باشد که مرگ و جهان مردگان را دست می‌اندازد اما در فضای روشنفکرزده دهه هشتاد تبدیل به یک فیلم کند و لوس معناگرا و پرادعا شد. جالب است بدانید که فیلمنامه «جعبه موسیقی» ‌را مسعود فراستی نوشته است. در آن دوره ساختن فیلم معناگرا مد شده بود و البته محصولات نهایی یکسری فیلم فاقد معنا بودند که از همه ریاکاری خود استفاده می‌کردند تا معناگرا باشند و به معنا برسند و خب «جعبه موسیقي» هم در همین حال و هوا ساخته شد.

موتمن در سال‌های اخیر

چشم و گوش بسته

«صداها» با روایتی غیرخطی که حادثه را از ته به سر تعریف می‌کرد، با همکاری مجدد موتمن و عقیقی ساخته شد. فیلمی که خصوصا در نسبت با فیلمنامه‌های قبلی برای عقیقی دستاورد مهمی به‌شمار می‌آمد چراکه بالاخره توانسته بود یک فرم روایی سینمایی را جایگزین مدل‌های محبوب ادبی‌اش کند. این فرم روایی به موتمن هم این امکان را می‌داد تا کلی ایده خلاقانه در کارگردانی و طراحی میزانسن خرج کند که در نهایت «صداها» را بدل به فیلمی قابل توجه در کارنامه کارگردان می‌کند هرچند بازهم آن چفت و بست دراماتیک لازم را ندارد.
«پوپک و مش‌ماشالا» با فیلمنامه ضعیف سروش صحت، ‌اولین کمدی فرزاد موتمن بود. فیلمی بسیار بی‌مزه که نه موقعیت‌های خنده‌داری دارد و نه بازیگران می‌توانند کمی به نمک فیلم اضافه کنند. اولین کمدی موتمن درواقع هرچیزی بود جز یک کمدی!
بعد از ساخت «پوپک» یک وقفه چندساله در روند فیلمسازی موتمن ایجاد می‌شود. یک فیلم غیر مهم می‌سازد تا در دهه نود با ساخت «خداحافظی طولانی»‌ به مسیر اصلی خود در سینمای ایران بازگردد. «خداحافظی طولانی» ‌فیلمی روان و ساده بود که هم تم فانتزی و شوخی با مرگ «جعبه موسیقی» ‌را داشت، هم مکث‌های عاشقانه «شب‌های روشن» را اما از حد یک فیلم معمولی فراتر نمی‌رفت و در این میان بازی سعید آقاخانی ویژه‌ترین نکته فیلم بود.
«آخرین بار کی سحر را دیدی؟» تجربه بعدی فرزاد موتمن بود. او اینبار به سراغ ساخت یک فیلمنامه جنایی به قلم امیر عربی رفت اما بازهم ضعف‌های فیلمنامه، موقعیت‌های اصلی داستانی را تلف کردند و پایان‌بندی فیلم هم آنقدر غیرقابل باور بود که نمی‌توانست فیلم را از سقوط نجات دهد.

امین حیایی، بهرام افشاری

کمدی انسانی

بعد از همه این فیلم‌های معمولی و ناموفق بعد از «صداها» (چه در گیشه چه در میان منتقدان) موتمن به سراغ ساخت دومین فیلم کمدی خود رفت یعنی «چشم و گوش بسته».
این فیلم اقتباسی از یک کمدی آمریکایی دهه هشتادی به نام «نه کسی شیطان را دیده، نه کسی شیطان را شنیده» است که حتی نام فیلم هم یک مدل اقتباسی از همان نام در زبان فارسی می‌تواند باشد. داستان «چشم و گوش بسته» درباره یک مرد نابینا و یک مرد ناشنوا است که از بدحادثه و از سر بدشانسی، تنها شاهدین یک جنایت می‌شوند. یکی از آن‌ها چیزی را دیده و دیگری بخشی از جنایت را شنیده. دانسته‌های این دو روی هم هم می‌تواند جنایت را هویدا کند و هم از طرف دیگر نمی‌تواند و کافی نیست. دو مرد باید خود را از مخمصه بیرون بکشند و این فرار و گریز می‌شود یک کمدی به سبک اسلپ استیک با ریتم تند و ضرباهنگ بالایی که در مقایسه با کمدی‌های تیپیکال این سال‌ها مانند «هزارپا» یا «مصادره» و… فیلم محترم‌تر و انسانی‌تری است.
عموم این کمدی‌های تیپیکال در این سال‌ها چه به لحاظ ظاهر شخصیت ها، چه منش کاراکترها و چه روند دراماتیک و شکل ساخت فیلم‌های بدقواره و بدترکیبی هستند. زبانشان استهزا و مسخره کردن است و کمدیشان مبتذل و سخیف و داستان‌هایشان کلیشه‌ای و نخ‌نماشده که در نهایت اثری ضدانسانی را نتیجه می‌دهند.

چشم و گوش بسته

اما «چشم و گوش بسته» در کنار «قانون مورفی» (هرچند خودشان فیلم‌هایی معمولی و نهایتا دوستاره‌اند) کمدی‌هایی هستند که سعی می‌کنند از الگوهای سینمای کمدی تبعیت بکنند و با رویکردی سینمایی خنده بیافرینند نه متلک‌ها و شوخی‌های جنسی و… هرچند شوخی‌های اسلپ استیکی فیلم هم چندان جدید و نوآورانه نیست و تکرار الگوهای فیلم‌های کمدی کلاسیک است اما کماکان کار خودش را می‌کند و تماشاگر را می‌خنداند.

زوج ناجور

با توجه به اینکه فیلم «چشم و گوش بسته» اقتباسی از یک فیلم دیگر است و نسبتا هم اقتباس کاملی است، اجزای اصلی و فرعی فیلم منبع، همگی شبیه‌سازی شده‌اند. اما فیلم در بومی‌سازی مناسبات و روابط ضعیف عمل می‌کند و نمی‌تواند مابه‌ازای اجتماعی درستی برای روابط در فیلم اصلی بیابد و از این نظر به مشکل می‌خورد. داستان از فضای خارجی آمده و انگار تنها لباس‌هایی شبیه به لباسی که ایرانیان می‌پوشند تن بازیگران کرده‌اند تا همان اکت‌ها را تکرار کنند.
فیلم کارگردانی تمیز و شسته و رفته‌ای دارد و موتمن به‌خوبی از بینش فیلم‌بینیش استفاده می‌کند تا بتواند به فضاسازی که یک فیلم کمدی لازم دارد برسد. زوج امین حیایی و بهرام افشاری در کنار هم بسیار بامزه اند. آن‌ها هم سعی می‌کنند در عین جدیت، خلق کمدی کنند.
«چشم و گوش بسته» در نهایت در مقایسه با کمدی‌های زشت اخیر و در نسبت با سنت کم‌پاگرفته کمدی‌سازی سینمای ایران، فیلم قابل پیشنهادی برای تماشا است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نوشته چشم و گوش بسته – شتر دیدی، ندیدی اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا